درس سقوط نظام پایه طلا برای تضمین عدم خروج آمریکا از برجام و رفع تحریم ها

بررسی مذاکرات انجام شده برای رفع تحریم ها را می توان با توجه به چند مولفه وضعیت اقتصادی ایران، فشار حداکثری و ابزارهای چانه زنی دو طرف ارزیابی کرد.

ارزیابی سرانجام مذاکرات انجام شده در وین در دوره آیت الله رئیسی برای رفع تحریم ها(احیای برجام با مختصات جدید) را می توان باتوجه به چند مولفه وضعیت اقتصادی ایران و مختصات بودجه 1401، نتیجه فشار حداکثری دونالد ترامپ و ابزارهای چانه زنی دو طرف ارزیابی کرد.

طرف مقابل در مذاکرات مانند روسیه، اروپا، چین و در نهایت ایالات متحده نتایجی از مذاکرات نشان دادند که در یک بسته تحلیلی می تواند به عنوان شاخص ارزیابی آنچه گذشت و فهم چشم انداز آینده به کارگیری شود. روسیه از نتایج مذاکرات استقبال کرد و زاخاروا سخنگوی وزارت خارجی روسیه به صراحت گفت که مذاکرات وین در مسیر درستی به پیش می رود و سخنان اولیانوف نماینده این کشور در وین نیز مانند 10 ماه اخیر خوشبینانه بود که البته سریال حوش بینی های روسیه در مواضع رسمی باعث می شود که نتوان آنرا به عنوان گزاره ای مهم و نشانی بر امری واقعی، تحلیل کرد.

برخلاف روسیه که به طور سنتی اعلام خوش بینی می کند، در طرف اروپایی به یک باره اعلام شد، بر سر 80 درصد متن نهایی توافق شده است که این ادعا با واکنش طرف ایرانی روبرو شد و به اروپا جواب داد که آن 80 درصد ادعایی؛ متن پیشنویس های قبلی است که پر از نقاط مبهم بوده، نهایی محسوب نمی شود و قابل مذاکره مجدد است. 

ایالات متحده نیز برای خارج کردن طرف اروپایی از فشار ایران که با چراغ سبز چین و روسیه همراه بود و چینی ها به صراحت خواستار لغو فوری تمام تحریم های آمریکا شدند، خواستار پایان مذاکرات شد تا بتواند وضعیت جبهه غربی را ساماندهی مجدد کند. موضع مشترک اروپا و آمریکا(با فرماندهی ایالات متحده) را می توان به عنوان موضعی که در نهایت مذاکرات را به شکست کشانده و یا به پیروزی می رساند تحلیل کرد، زیرا ایران به کمتر از لغو تحریم ها به چیزی رضایت نمی دهد، اگرچه موضع طرف ایرانی درباره 3 عنصر مهم در برجام یعنی:

  1. مکانیسم ماشه
  2. پروتکل الحاقی
  3. بازرسی های فراتر از پروتکل الحاقی  

مبهم مانده و توضیح داده نشده است و مشخص نیست که آیا جمهوری اسلامی ایران می خواهد همچنان خود را ذیل شدیدترین رژیم بازرسی ها قرار دهد و یا متوجه خطر آنها شده و می خواهد از استقلال و امنیت ملی خود دفاع کند. 

اینکه اروپایی ها به صراحت اعلام کردند بر سر 80 درصد موضوعات توافق مکتوب وجود دارد که منظور آنها نتایج دورهای قبل مذاکرات بود که طی آن بارها اعلام شد طرفین مشغول نگارش توافق نهایی هستند، نشان می دهد، طرف اروپایی حاضر در مذاکرات که عملا آمریکا را هم نمایندگی می کند، متوجه شده است، که بهتر بود با دولت روحانی به توافق می رسید. اما عجز و لابه هایی که حسن روحانی با هدف اعمال فشار بر نظام ابراز می کرد و مدام از مشکلات بدون راه حل می گفت و تاکید داشت بدون توافق هسته ای و بازگشت به هر قیمت به برجام نمی توان کاری کرد، باعث شد تا بایدن و شرکای اروپایی آن به طمع افتاده و بر خواسته های خود بیافزایند و تا حدی بر خواسته های جدید مبتنی بر توافی "طولانی تر" و "قوی تر" پافشاری کنند که زمان از دست رفته و دولت جدیدی با رویکرد متفاوت جایگزین شود. به همین دلیل اروپایی ها به یک باره اعلام کردند که 80 درصد توافق های گذشته به عنوان مبنای توافق آینده ملاک قرار گرفته و بر سر 20 درصد مسائل باقی مانده مذاکرات ادامه یابد که طرف ایرانی آنرا نپذیرفت. 

برای فهم اینکه طرف آمریکایی چه تصوری درباره وضعیت آرایش نیروها دارد بد نیست بخشی از مقاله توماس فریدمن ستون نویس معروف نیویورک تایمز را مرور کنیم که پس از نقد شدید عملکرد ترامپ به دلیل خروج از برجام که اسرائیل و آمریکا بر سر غلط بودن آن به اجماع رسیده اند، و ذکر این نکته که آمریکا کارتی برای اعمال فشار جدید بر ایران در اختیار ندارد، نوشت: اما صبر کنید، من دانه‌های عرق و اضطراب روی پیشانی بازیکن ایرانی می‌بینم. به هر حال، مردم ایران چه خواهند گفت اگر حکومت آنها مجبور شود به آنها بگوید که پس از 3 سال زندگی تحت فشارهای شدید تحریم‌ها و یک بیماری همه‌گیر (کرونا)، باید همچنان زیر سایه تحریم های بی پایان و شیوع سویه جدید ویروس کرونا (اُمیکرون) زندگی کنند؟ مطمئنا چین مقداری از نفت ایران را خواهد خرید تا دولت ایران بتواند همچنان چراغ ها را روشن نگه دارد. اما با توجه به اینکه ایران در حال حاضر با کم آبی شدید ناشی از تغییرات اقلیمی مواجه است، اگر حکومت برای پایان تحریم ها مذاکره نکند، ممکن است اعتراضات خیابانی با هر جرقه ای منفجر شود. بنابراین دست ایرانی ها ضعیف تر از آن چیزی است که به نظر می رسد.

معنای سخنان فریدمن این است که آمریکا غیر از خسته شدن ملت ایران زیر سایه تحریم، خشکسالی و اعتراضات به تغییر اقلیم ابزار دیگری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ندارد و بررسی این 3 ابزار هم نشان می دهد که در واقع ابزار فشار نیستند و تنها 3 شبه ابزار محسوب می شوند و راهکارهای برجامی هم ندارند. زیرا:

  1. تحریم اقتصادی؛ با رسیدن مراودات اقتصادی کشور در سال 1400 به بیش از 90 میلیارد دلار عملا وجود خارجی ندارد و از بسته تحریم ها تنها تحریم بانکی باقی مانده است که آنهم با امضای توافق های پولی دوجانبه قابل رفع شدن است. 
  2. بحران ناشی از خشکسالی و مدیریت غلط آب را نمی توان با رفع تحریم حل کرد و ایران می بایست سدهایی که ساخته است را تخریب کند و از روش های سازگار با محیط زیست استفاده نماید. 
  3. بحث کرونا و سویه جدید هم به عنوان مساله ای مرتبط با توافق هسته ای بیش از حد بی معنی و تهی است.

این مسائل نشان می دهد که دست ایران در مذاکرات پر است و تاکید میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه بر اینکه بودجه سال 1401 با فرض بقای تحریم ها نوشته شده است نشان داد که ایران همه چیز را به مذاکرات گره نزده و همین مساله باعث می شود ذوق زدگی در طرف ایرانی برای حصول توافق به هر قیمتی وجود نداشته باشد، که نتیجه آن وادار کردن طرف مقابل به عقب نشینی از مواضع خود است که نشانه های آن به طرز مشهودی وجود دارد. 

به طور خلاصه می توان گفت که در طرف مقابل ابزاری برای اعمال فشار بیشتر وجود ندارد. نسبت به آغاز گفتگوها در سال 1391 و سپس ادامه آن در دولت حسن روحانی که در آن مقطع زمانی ایران در منطقه نیز در تنگنا بود و متحدان آن در موضع دفاعی قرار گرفته بودند، دست برتر را پیدا کرده و در تمام نبردها پیروز شده است. پیوستن به سازمان همکاری شانگهای نیز وزن ایران را در گزاره اتحاد و همکاری به شکل معنی داری بالاتر برده و گزینه نظامی عملا خاصیتی ندارد. ترکیب بدترین دولت تاریخ ایران در 8 سال اخیر و فشار حداکثری ترامپ هم کارگر نیفتاد و تاب آوری سطح بالایی را در سمت ایران به طرف مقابل نشان داد که معنای این دو وجه ماجرا به زبان ساده این است که نیاز آمریکا به توافق و متوقف کردن برنامه هسته ای ایران بیشتر از نیاز ایران به طرف آمریکایی برای رفع تحریم ها است. باوجود این واقعیات مبنایی، عدم ارائه تضمین از طرف آمریکا برای عدم خروج مجدد از برجام به بن بستی بر سر پیشبرد مذاکرات تبدیل شده است. 

گره عدم تضمین آمریکا برای خروج مجدد از برجام را چگونه می توان باز کرد؟

ایران اصرار دارد که باید توافق جدید بر سر احیای برجام در کنگره آمریکا نیز تصویب شود که باتوجه به پیچیدگی حاکم بر دو مجلس آمریکا بعید به نظر می رسد چنین اتفاقی روی دهد. پس آیا باید مذاکرات را تمام شده و شکست خورده دانست؟

به نظر نمی رسد که اصرار ایران برای یک توافق اصلاح شده و متفاوت با برجام به شرط اینکه در کنگره آمریکا تصویب شود، اصراری عاقلانه باشد، زیرا برتون وودز که توافق بین قدرت های پیروز جنگ جهانی دوم و نظام هژمونیک آمریکایی در جناح سرمایه داری بود نیز ضمانتی نداشت و نیکسون به راحتی از آن خارج شد و به رابطه دلار و طلا پایان داد، بدون اینکه زیان طرف های مقابل را جبران کرده باشد. پس هیچ توافقی در نظام بین الملل ضمانت اجرا ندارد و اصولا حقوق بین الملل را بدون ضمانت ترین شاخه حقوق می دانند. 

بنابراین، جمهوری اسلامی ایران باید راه دیگری برای ضمانت توافق پیدا کند و آنهم نه اخذ ضمانت از کنگره و سنا؛ که اتخاذ منطقی حقوقی-واقعی باشد تا هزینه نقض توافق را برای طرف مقابل افزایش دهد. در این منطق، تعهدات مدنظر ایران بین 6 کشور مقابل تقسیم شده و در عرصه میدانی نیز بدون توجه به اینکه طرف مقابل چه خواهد کرد، ابزار جایگزین با رژیم های هژمونی آمریکا از سوئیفت تا سرمایه گذاری مستقیم خارجی را ایجاد کند. همان کاری که چین و روسیه در ایجاد پیام رسانهای روسی و چینی برای جایگزینی با سوئیفت انجام داده اند، بدون اینکه از پیام رسان سوئیفت اخراج شده باشند. اما ایران که از 10 سال پیش تحریم شده است به دنبال ایجاد پیمان های پولی دوجانبه پولی و حتی پیوستن به سوئیفت چینی و روسی نیست!

در سمت کاهش تعهدات هسته ای نیز باید به گونه ای رفتار شود که راه اندازی مجدد فعالیت ها، با حداقل هزینه و حداقل زمان؛ ممکن باشد تا هزینه نقض عهد را برای طرف مقابل با کاهش زمان گریز هسته ای ایران به شدت افزایش دهد که هیچ کدام از این گزاره ها در برجام وجود نداشت و باید در برجام جدید گنجانده شود. 

با اتخاذ این اقدامات، ضمانت های واقعی که از جنس امضای کری و امضای کنگره نیست ایجاد می شود و قرار نیست توافقی در نظام بین الملل بین قدرت ها امضا شود که تا ابد باقی و پایدار باشد و حتی اگر طرف مقابل هم تا 10 سال دیگر از توافق آتی احتمالی خارج نشود، اما 5 سال دیگر منافع ملی ایران ایجاب کند که از توافق خارج شود، باید از توافق خارج شود و امید بستن به تضمین های حقوقی در معاهدات بین المللی نشانه عدم فهم نظام بین الملل در میان مسئولان ایرانی است. 

با همه این احوال، گزاره احیای برجام با مختصات منطقی در دسترس است و بعید به نظر می رسد که آمریکا از برزخ کنونی که ایران در حال افزایش میزان ذخایر اورانیومی خود و توسعه دانش هسته ای است بدون اینکه امکان اعمال فشار بر آن وجود داشته باشد، بیش از لغو محدود تحریم ها و توقف فعالیت های هسته ای ایران خرسند باشد. 

پایان/

۱۲ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۱
کد خبر: 14544

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 7 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 2
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • منتقد IR ۱۰:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۲
      2 10
      حتی اگر تحریمها رفع هم شود ولی این دولت هم مثل دولت قبلی مدیریت ضعیفی دارد و نخواهد توانست تورم بی سابقه چند ماهه اخیر را مهار کند.
    • امیر IR ۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۲
      4 2
      چین و روسیه تا یک جایی با ما خواهند نه اینکه بخواهند منافع خودشان حرام ما کنند. اینکه فکر کنیم با سوئیفت چینی یا روسی مشکل تبادل مالی حل میشود اشتباه فاحش و بزرگه. ما فقط با تهاتر یا با فروختن نفت با تخفیف زیاد شاید بتواند ۲تا۳سال دیگر مقاومت کنیم وگر نه فروپاشی اقتصادی حتمی است. اینکه آقای میر کاظمی گفته بودجه بدون کسری و با فرض تحریم بودجه بسته بلوف است و ایشان و تیم اقتصادی ایشان سعی دارد با اقتصاد ریاضتی امورات را بذارنند و وقت ملت را تلف کنند.