۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
هنر چیست و هنرمند کیست؟

بررسی ابعاد هنر و هنرمند بودن در حوزه های مختلف و ازجمله در هنرهای رزمی نیازمند بررسی دقیق و جامع نگرانه است.

"روشنگری هنرمند به معنای نمود یافتن روح او و جلوه‌گری اندوخته‌های درون و آرامش وجودش می‌باشد ورای هر حرکت، موسیقی روح او نمودار می‌گردد. اگر جز این باشد حرکت او تهی چون سخن پوچ است، بی معناست، کنش و اندیشه (ناپیدا) را از ریشه بزدایید. هنر آراستگی و بزک نیست بلکه روشن‌شدگی است، به دیگر سخن، هنر دستاویزی برای کسب آزادی است."

تائوی جیت‌کان‌دو بروس لی بخش هنر روح صفحه 10 پاراگراف اول تا سوم

زمانی می‌توان کسی را هنرمند خطاب کرد که جهان‌بینی زیبایی‌شناسانه او در هرگونه از رفتار او نمود بیابد. در هنر رزمی ابزار بروز این جهان‌بینی دستها، پاها و خلاصه بدن هنرمند است که در غالب ضربات نگاه و احساس او از دریچه رزم و مبارزه به جهان را بیان می‌کند. در واقع ساز هنرمند رزمی بدن اوست که نوای او جان او را می‌نوازد همانطور که یک نوازنده به شناخت کامل ساز خود احتیاج دارد، یک رزمی کار خوب ابتدا باید به بدن خود اشراف کامل داشته باشد که ابزار خوب از عوامل مهم ایجاد یک شی هنری است.

پس یک هنرجوی رزمی به جای آنکه وقت خود را تلف هر گونه رفتارهای فرعی کند باید فیزیک بدنی خود را بشناسد و از آنجا دریچه‌ای به سوی شخصیت خود بیابد. این آشفتگی که در رفتارهای رزمی مشاهد می شود کاشف از آشفتگی روحی ناشی از بی‌توجهی محض به ابزار لازم برای ایجاد عملکرد صحیح رزمی می‌باشد.

آنچه که کار هنر رزمی را حداکثر به حالتی شبیه رقص باله تبدیل کرده که این نگاه کردن به سرانگشت بجای نشان دادن ماه است و فرد اصلا آنقدر غرق این حرکات می‌گردد که فلسفه ایجاد آن حرکت به کلی فراموش می‌شود اما اینکه هدف از انجام اینگونه حرکات چیست معلوم نیست البته این رفتارهای باله مانند و زیبا در جای خودش ارزش خود را دارد و حتی علاقه‌مندان خاص خود را هم جذب می‌کند، خیلی هم خوبست، هم به عنوان ورزش و هم به عنوان نمایش، اما اشکال کار اینجاست که دیگر رزمی کار نیست این حرکات چه احساسی از رزمی در شما و بیننده ایجاد می‌کند؟ هیچ.

اینها حداکثر به ما نوعی نشاط و شادابی شبیه دیدن یک اپرای چینی و یا یک کابوکی ژاپنی دست می‌دهد مانند آنکه شما به یک اجرای موسیقی بروید و آنجا شاهد یک تئاتر باشید، یا از کسی مانند محمدرضا لطفی(استاد تار) توقع خط استاد امیرخانی (استاد خط) را داشته باشید. پس ابتدا باید دانست که هنر رزمی یک هنر است، به تعریف خاص هنر، و رزمی است با تعاریف خاص هنر رزمی.

ارمغانی که این هنر برای بیننده خود به جای می گذارد نشاط و شادی می‌آورد و او را از کسالت و خواب روزمره‌گی که بزرگترین خوره جان انسانهاست می‌رهد و این احساس ودیعه این هنر برای جامعه بشر است.

احساسی که ذره‌ای از آن در این گونه رفتارهای آشفته دیده نمی‌شود رفتارهایی که معجونی از حرکات ژیمناستیک و ضربات دست و پایی که بیشتر شبیه دست و پا تکان دادن است تا ضربه و نگاه های بی‌فروغ و بعضا رفتارهایی شبیه بعضی حیوانات مانند درنا و ببر و مار و بدتر آنکه تمام این حرکات به صورت بلوکه و سنتی و گاهی به شکل مقررات دولتی به فرد هنرجو دیکته می‌شود که این اساسا با روح هنر که همان انشاءنویسی و نه دیکته‌نویسی است مغایرت دارد.

می‌بینیم تنها ابزاری که برای بروز رفتار رزمی از یک هنرمند رزمی باقی می‌ماند ضربه است نه کشتی گرفتن تا معلق زدن یا بالاپایین پریدن. پس برای یافتن این گوهر گرانمایه از میان این آشفته بازار بهترین چیز زدودن غبار حاصل از این ناامیدی هنجار یافته از جان شیفتگان هنرهای رزمی است و این کاهش روزانه آنقدر ادامه می‌یابد که در آخر می‌بینیم بیان تمام احساس یک استاد رزمی معطوف به زدن یک ضربه می‌گردد.

و این ضربه نمود جان شیفته یک انسان بزرگ است چیزی که می توان در موسیقی آن‌ را با بداهه‌نوازی صحیح همگون دانست اینجاست روح‌ بلند هنرمند رزمی چنان از تکثر و آشفتگی به وحدت گراییده است که با بدن خود که همانا ابزارهای پالایش یافته می‌باشد هر چه بنوازد صحیح است و دیگر درست و غلط درباره او معنا ندارد چون او خود حقیقت است. بنشیند یا برخیزد، بخوابد یا راه برود، نگاه او به افق آزادگی است و ضربات او نمود این نگاه که همین احساس را با تمام قدرت به هنرجو یا بیننده منتقل می‌کند.

پایان/

۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 22196

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 1 =