اقتصاد سرمایه داری، بازار یا نابازار؟

برخی اقتصاددانان اعتقاد دارند بازار آزاد در هیچ مکانی وجود ندارد بلکه انگیزه سود شرکت ها را ترغیب می کند تا برای کسب منافع بیشتر هر کاری انجام دهند.

به گزارش تحریریه، تحلیلگران بسیاری در جهان وجود دارند که معتقدند بازار آزاد وجود خارجی ندارد و تنها مکانی که می توان آن را پیدا کرد در سخنرانی سیاستمداران است. برخی اقتصاددانان حتی می گویند ایالات متحده هم بیش از آنکه دارای بازار آزاد باشد یک کشور سوسیالیستی به شمار می رود.

تارنمای «گلوبال ریسرچ» در گزارشی آورده است: بازار مکانی است که افراد اجناس خود را برای فروش ارائه می کنند و با خریدار ملاقات می کنند. پیشترها این واژه برای محلات کوچک بیان می شد اما اکنون این اصطلاح در مقیاس جهانی به کار می رود و بازار جهانی نفت، قهوه، آهن و خودرو و ... باب شده است. در یک بازار رقابتی آزاد فروشنده می تواند برای جنس خود قیمتی بگذارد و فروشنده دیگری هم با دادن قیمت کمتر مشتری را جذب می کند. مشتری هم می تواند با برآورد قیمت ها خرید خود را با کمترین هزینه انجام دهد. به این فرایند دست نامرئی بازار گفته می شود. اقتصاددانان این دست نامرئی «آدام اسمیت» را بهترین راه برای فعالیت اقتصادی و تعادل در بازار می دانند.

مهمترین مشکل نظریه دست نامرئی اما این است که در دنیای واقعی اجرا نمی شود و در شرایط کنونی بسیاری از صنایع معمولا تحت انحصار یک مادر شرکت غول آسا قرار دارند. این شرکت بزرگ قادر است مقررات بازار و حتی میزان سودها را مشخص کند که نمونه بارز آن در دنیای دیجیتال شرکت مایکروسافت است. 

به نوشته گلوبال ریسرچ، گاهی اوقات گروه کوچکی از بنگاه ها با یکدیگر به صورت غیرقانونی همکاری می کنند و کارتلی را به وجود می آورند. به عنوان نمونه کمتر از ۱۰۰ سال قبل هفت شرکت بزرگ نفتی جهان کارتل نفتی ۷ خواهران را ایجاد و باهم توافق کردند که با یکدیگر رقابت نکنند؛ آنها قیمت ها را ثابت و منابع نفتی را تقسیم کردند و سود کلانی را برای خود در دهه های بعد و تاکنون تضمین کردند.

جالب اینجاست که همزمان ادعا هم می شود که بازار آزاد است و هر فردی می تواند با این شرکت ها به رقابت بپردازد و این همان نکته ای است که در دنیای واقعی امکانپذیر نیست. دقیقا شبیه صنعت خودروی کشورمان که دو شرکت بزرگ سایپا و ایرانخودرو  در زمینه کنترل بازار و قیمت با یکدیگر هماهنگ هستند و از حمایت های متعدد تعرفه ای و بانکی و دولتی بهره مند می شوند. هر دو شرکت همزمان مدعی هستند بازار برای ورود باز است و اگر می توانید رقابت کنید وارد شوید.

خنده دار این است که دو شرکت فوق به عنوان نماد خودروسازی ورشکسته ایران، از زبان نهادهای دیگر همچون شورای رقابت و سازمان حمایت هم فریاد می زنند که بازار انحصاری نیست و هر فردی که می تواند بیاید با این دو شرکت رقابت کند.

تلاش برای به انحصار در آوردن رقابت

ساختار تجارت در جهان اکنون لایه های میانی قدرتمند زیادی را دارد که بر خرید و فروش احاطه دارد و این کار را برای تضمین اطمینان خود از محدود بودن رقابت انجام می دهد.

طبق گزارش فوق، شرکت های بزرگ جهان باید با یکدیگر همکاری کنند تا قیمت ها کنترل شوند و مشتریان قیمت های کمتری را بپردازند. مدیران شرکت های بزرگ مدعی هستند طرفدار تنظیم رقابتی بازار و تجارت هستند اما در عمل تلاش می کنند ترتیبات برای تحکیم انحصار را انجام دهند و برای جلب حمایت به دولت ها رشوه می دهند. در واقعیت این فرایند بخش مهمی از سرمایه داری موجود ارزیابی می شود.

در دموکراسی هر فرد یک رای است در اقتصاد اما هر دلار یا پوند یک رای بیشتر معنا پیدا می کند. همه مردم دارای ثروت یکسانی نیست و از آنجا که ثروت به همراه خود قدرت را می آورد نابرابری در ثروت موجب قدرت نابرابر می شود. در این شرایط سیستم های مبتنی بر بازار موجب می شوند به افرادی که از قبل ثروت بیشتری داشتند، امتیازات، سود ، ثروت و قدرت بیشتری داده شود.

در بسیاری از بازارهای کوچک و کم اهمیت که ضروری و دارای سودهای آنچنانی نیستند بازار به خوبی رقابتی رفتار می کند و تقریبا انحصاری بر آن وجود ندارد.

در دیگر حوزه ها نه تنها بازارها به درستی کار نمی کنند بلکه شرکت ها مجبور نیستند کل هزینه های خود را پرداخت نمایند. شرکت ها هزینه استفاده از منابع طبیعی کشورها، آلودگی هوا و محیط زیست یا نابودی خاک و جنگل ها را به طور کامل پرداخت نمی کنند. هزینه های گرم شدن زمین که به سلامتی همه مردم جهان آسیب وارد می کند پرداخت نمی شود. دلیل این است که شرکت ها یا دولت ها را با انواع رشوه ها خریداری می شوند و از طرف دیگر اقتصاددانان هنوز راهی را برای محاسبه هزینه هایی که شرکت ها به جهان تحمیل می کنند پیدا نکرده اند.

همه به دنبال سود یک درصدی ها

«جاناتان کوک» در یکی از کتاب های خود عنوان داشت که انگیزه سود شرکت ها را ترغیب می کند تا برای کسب منافع بیشتر هر کاری را انجام دهند. در واقع شرکت های بزرگ سود خود را به نفع افرادی معدود اما به ضرر تعداد بسیاری از افراد کسب می کنند.

به نوشته گلوبال ریسرچ، این بنگاه ها می دانند که بدون یارانه های دولتی و کمک های مالی به بخش های خصوصی وابسته نه تنها قادر به پرداخت هزینه ای تحمیل شده بر جامعه نیستند بلکه سود چندانی را هم نمی توانند کسب کنند. اینجاست که این پرسش مطرح می شود؛ چرا شرکت ها باید سودهای کلانی را کسب کنند و چرا مدیران آن ها منافع هنگفتی را می گیرند وقتی تا به این اندازه از دولت ها کمک می گیرند و هزینه های هنگفتی را بر جامعه و مردم عادی تحمیل می نمایند؟

فرجام سخن اینکه، وضعیت غریبی است با اینکه در کشورمان بسیاری از ویژگی ها اقتصاد لیبرالی را نداریم اما دقیقا آن قوانینی که برای سرمایه داران و افراد وابسته به قدرت، سود به همراه دارد به خوبی و حتی تندتر از اقتصادهای آزاد به اجرا درمی آید. در بخش های بالاتر در زمینه صنعت خودروسازی مقایسه کوتاهی انجام شد. در مورد صنعت مس و بسیاری از صنایع دیگر کشورمان نیز همین قاعده حاکم است که بنگاه ها و مدیران با دریافت انواع حمایت ها وکمک های مادی و غیرمادی تنها برای عده ای اندک سود ایجاد می کنند.

این صنایع حتی از رسیدگی کامل به کارگران خودشان هم طفره می روند تا از سود آن ها کم نشود. آیا می توان میزان آسیب و هزینه ای که صنایع کشورمان بر ۸۰ میلیون ایران تحمیل می کنند تا حداکثر یک میلیون ثروتمند از آن بهره مند شود چه اندازه است؟ و چگونه باید این آسیب ها جبران شود؟ چرا همه جامعه باید هزینه سود افرادی اندکرا پرداخت کند؟ 

پایان/

۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۰
کد خبر: 8671

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 6 =