به گزارش تحریریه، تارنمای «گلوبال ریسرچ» در گزارشی نوشت: افشاگری اخیر «وال استریت ژورنال» نشان میدهد که اسرائیل جنگ مخفیانه ای را علیه تانکرهای نفت ایران را به راه انداختهاست. اما این امر ممکن است گمراهکننده باشد و برخی این مساله را تنها به ادامه رقابت تاریخی بین اسرائیل و سوریه یا درگیری با ایران نسبت دهند. در عوض، واضح است که اقدامات اسرائیل همراه با حملات هوایی اخیر ایالات متحده علیه شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه و همچنین اعمال تحریمها علیه سوریه، نشان دهنده تداوم سیاست شکست خورده برای سرنگونی دولت سوریه است.
هیچ یک از این اقدامات نسنجیده فرصتی برای سرنگونی بشار اسد ایجاد نمیکنند و در عوض فقط خطر ایجاد جنگ همه جانبه بین ایران و دشمنان منطقهای آن همچون اسرائیل و عربستان سعودی را افزایش میدهد. با این حال، این واقعیت که وال استریت ژورنال از دولت و مقامات منطقهای ایالات متحده به عنوان منبع این منازعات استفاده کرده، ممکن است نشانگر این باشد که صداهای مخالف در واشنگتن در این زمینه وجود دارد که میخواهند روشی متفاوت از دولتهای پیشین در ایالات متحده ایجاد شود.
سوریه کلید آرزوهای واشنگتن برای خاورمیانه
مدتهاست این راز آشکار شده که دولت ایالات متحده با همدستی متحدان خود در خاورمیانه سعی در سرنگونی دولت «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه داشته است. این یک سیاست اساسی بود که برای تغییر شکل دادن به خاورمیانه و شمال آفریقا با سرنگونی شماری از دولتها طراحی شده است. کشورهایی که همه با دولت اسرائیل مخالف بودند.
اسناد سیاسی که توسط اندیشکدههای طرفدار اسرائیل و غالبا نومحافظه کاران تهیه میشود، موضوعاتی در مورد اینکه کدام کشورها را نابود کنند و همچنین ابزارهای تحقق این امر به طور صریح بیان میشود. «ژنرال وسلی کلارک» یک فرد نظامی اهل ایالات متحده آمریکا در خاطرات خود از یادداشتی غیر رسمی یاد میکند که همکاران سابق او در سال ۲۰۰۱ در پنتاگون به وی دادند. در این نامه جزئیات و نحوه نابودی چند کشور در پنج سال توسط دولت ایالات متحده وجود داشت. عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران در این نامه اهداف اصلی بودند.
این موضوع در واقع با سند «شکست پاک»، یعنی یک استراتژی جدید برای امنیت قلمرو یا سند سیاسی که در سال ۱۹۹۶ برای بنیامین نتانیاهو در اولین دوره تصدی نخست وزیری وی تهیه شد، مطابقت دارد. بخشی از این استراتژی به تضعیف، کنترل و حتی عقب انداختن سوریه اشاره داشت.
تصمیم «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا برای حمله به خاک سوریه بدان معنی بود که وی سومین رئیس جمهور متوالی ایالات متحده است که این اقدام را علیه یک کشور مستقل انجام داد در حالی که ایالات متحده به طور رسمی در جنگ حضور ندارد. این موضوعی نگران کننده است چراکه جدا از وجود صداهای مخالف با این اقدام، قانون اساسی انجام چنین اقدامی را زیر سوال میبرد. قانون «قدرتهای جنگ» ۱۹۷۳ به طور کاملا واضح قوه مجریه را از ارتکاب درگیری مسلحانه بدون مجوز قبلی از کنگره در کشورهای دیگر منع میکند.
گذشته از آن سیاست تحریمهای طبق «قانون سزار» آمریکا علیه سوریه نیز از مبانی اخلاقی دور است. این قانون تحریمهایی را در حوزه غذا، دارو و پزشکی به سوریه تحمیل میکند.
این تحریمها اغلب فقط موجب افزایش سختی و رنجهای جمعی در کشورهایی که هدف قرار گرفتهاند، میشود. در این راستا، برآورد شده که حداقل نیم میلیون کودک در عراق در زمان رژیم «صدام حسین» جان باختند. متاسفانه «مادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه وقت آمریکا ادعا کرد که معتقد بود این اقدامات آنان ارزش هزینههای ایجاد شده را داشتهاست.
امروز دیگر به ندرت پیش میآید که کسی همچون آلبرایت با سنگدلی نسبت به آنچه که امروز در سوریه اعمال میشود، صحبت کند. بنابراین احتمال اینکه ایالات متحده و اسرائیل بتوانند از طریق یک جنگ اقتصادی اسد را سرنگون کنند کمتر از سرنگونی او از طریق یک جنگ پنهان است.
ترکیبی از حملات هوایی متعدد توسط اسرائیل به خاک سوریه و اعمال تحریمها فقط باعث طولانی شدن حضور ایران و روسیه در سوریه میشود، کشورهایی که به عنوان مدعوین دولت دمشق اجازه حضور قانونی دارند اما ایالات متحده به طور غیر قانونی در این کشور حضور دارند.
طولانی شدن اقدامات ضد سوری، خطر وقوع یک جنگ مخرب منطقهای بین ایران و متحدان منطقهای آن از یک سو و اسرائیلی و سعودی ها از سوی دیگر را پررنگ میکند. این در حالی است که بلوک دوم امیدوار است ایالات متحده را نیز با خود همراه کند. چنین جنگی نه تنها برای منطقه فاجعه بار است بلکه اقتدار اخلاقی آمریکا نیز پس از دههها حضور مداوم در جنگهای غیرقانونی به اعماق بیشتری فرو خواهد رفت.
پایان/
نظر شما