به گزارش تحریریه، کازینسکی ریاضیدان تحصیلکرده دانشگاه هاروارد بود که بعدها پس از باور پیدا کردن به این موضوع که فناوری، پایان تمدن را رقم خواهد زد، در بیابان های مونتانا در انزوا فرورفت. او نقشههای شومی را برای منفجر کردن مواد منفجره در دانشگاه ها و فرودگاه ها اجرا کرد که اغلب با پست برای قربانیان خود میفرستاد.
سالها قبل از حملات ۱۱ سپتامبر و حملات سیاه زخم در ایالات متحده، بمب های دستساز مرگبار یونابامبر، نحوه ارسال بستهها و سفرهای هوایی آمریکایی ها را تغییر داد و حتی عملا منجر به تعطیلی سفرهای هوایی ساحل غربی در جولای ۱۹۹۵ شد.
تد کزینسکی که با آیکیوی ۱۶۷ در رده نوابغ محسوب میشد، چندین سال را در مدرسه به صورت جهشی خواند. در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و پس از اخذ لیسانس با بالاترین نمره، فوق لیسانس و دکترای خود را در دانشگاه میشیگان گرفت و سرانجام در ۲۵ سالگی به عنوان جوانترین استاد ریاضی تاریخ دانشگاه برکلی در کالیفرنیا مشغول کار شد.
با این حال ۲ سال بعد از این شغل استعفا داد و از سال ۱۹۷۱ برای حدود ۲۰ سال در کلبهای بدون آب و برق که در نزدیکی منطقه لینکلن در ایالت مونتانا ساخته بود در انزوا زندگی کرد. او از همین کلبه بود که ارسال بمبهای پستی «ضد فناوری» را آغاز کرد.
تد کزینسکی با استفاده از نبوغ خود بمبهایی غیرقابل ردیابی میساخت و آنها را به اهدافی تصادفی، از دانشگاه شیکاگو گرفته تا فروشگاه کامپیوتر، تحویل میداد. پلیس فدرال آمریکا با تشکیل تیمی متشکل از ۱۵۰ بازرس تماموقت برای نزدیک به دو دهه تلاش کرد تا او را ردیابی کند، با این حال او هربار بدون اینکه ردی از خود به جا بگذارد از دست آنان میگریخت.
افرادی نظیر یک مالک فروشگاه اجاره کامپیوتر و یک فعال بازرگانی در صنعت چوب در اثر بمبهای پستی او کشته شدند و یک متخصص ژنتیک و یک کارشناس کامپیوتر نیز نقص عضو پیدا کردند.
کزینسکی علاوه بر ارسال بمب به اهداف مختلف، هواپیماها را تهدید به انفجار میکرد و یک بار هم در سال ۱۹۷۹ بمبی را در یک پرواز قرار داد تا جایی که هواپیما مجبور به فرود اضطراری شد.
او در سال ۱۹۹۵ مقالهای ۳۵ هزار کلمهای با نام «جامعه صنعتی و آینده آن» نوشت که به «مانیفست یونابمبر» معروف شد. کاچینسکی با وعده اینکه اگر نیویورک تایمز و واشنگتن پست آن را منتشر کنند، بمبگذاریها را متوقف خواهد کرد این نشریات را مجبور به درج مقاله خود کرد.
در این رساله ادعا شده بود که فناوری و انقلاب صنعتی باعث تخریب محیط زیست شده است. او هدف خود را از بمبهای مرگبار پستی محافظت از بشریت و طبیعت و تسریع فروپاشی جامعه صنعتی به عنوان عامل استثمارعنوان کرده بود.
یک سال پس از انتشار این مقاله، برادرش دیوید کزینسکی از روی شباهت نوشته به نامههایی که او برای خانوادهاش فرستاده بود متوجه هویت وی شد و پلیس را مطلع کرد. تد کزینسکی سرانجام در کابین دورافتاده خود در غرب ایالت مونتانا دستگیر شد.
سالی جانسن، روانشناس جنایی زندانهای ایالت متحده که به دستور قاضی، کازینسکی را معاینه کرد، معتقد بود که کازینسکی دو نظام باوری که «جامعه بد است و باید علیه آن شورش کرد» و «خشم شدید از خانواده» را درهم آمیخته و یک نظام باوری و ایدئولوژی جامعه ستیزانه بنیاد نهادهاست.
وکلای وی میخواستند با استناد به این تشخیص اختلال روانی او را تبرئه کنند، با این حال کزینسکی از قاضی خواست تا به او اجازه دهد وکلایش را اخراج کند و استدلال کرد که میخواهد دفاع خود را بر این باور که «فناوری بشریت را نابود میکند»، استوار کند.
مواد منفجره او به دقت مورد آزمایش و در جعبه های چوبی دستساز قرار میگرفت که برای از بین بردن اثر انگشت، آنها را سمباده میکشید. او بعدها روی این جعبه ها عبارت FC را که مخفف Freedom Club به معنای «کلوب آزادی» بود مینوشت.
دادستانها پس از آنکه متوجه شدند وی قصد دارد محاکمه خود را به صحنه نمایشی برای تبلیغ گسترده تفکرات خود تبدیل کند به او پیشنهاد کردند که مجازات حبس ابد بدون آزادی مشروط را بپذیرد، در مقابل آنها هم از درخواست خود برای صدور حکم اعدام صرف نظر خواهند کرد. در آخرین لحظات قبل از شروع محاکمه این توافق نهایی شد و به این ترتیب کزینسکی از محاکمه و مرگ احتمالی با تزریق مواد کشنده نجات پیدا کرد.
بورل جونیور، قاضی منطقه گارلند، در حکم کزینسکی آورده بود: «متهم مرتکب جنایات غیرقابل توصیف و هیولاواری شده است که به هیچ وجه از آنها پشیمان نیست.»
در سال ۱۹۹۹، تد کزینسکی به مجله تایم گفته بود که ترجیح میدهد مجازات اعدام را دریافت کند تا اینکه بقیه عمرش را در زندان سپری کند.
پایان/
نظر شما