۲۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
نقد فیلم در دره خشونت - In a Valley of Violence

"در یک دهکده دور افتاده، بویی جز بوی مرگ به مشام نمی‌ رسد. قانون وجود ندارد و اسلحه حرف اول و آخر را می‌ زند. غریبه ای وارد دهکده شده و این آغازگر ماجرایی تازه است."

پل، چهره سنگی و کم حرف، در مسیر خود به مکزیک، با یک کشیش ایرلندی ناامید روبرو می شود. کشیش به پل درباره ورود به دره آن سوی تپه ها هشدار می دهد. به گفته کشیش شهری در آن دره وجود دارد که در هرج و مرج و گناه به سر میبرد. اما هشدارهای کشیش بی فایده است چون خود او نیز غرق گناه میباشد. در نتیجه پل خیلی با احتیاط وارد شهر میشود. پل رفته رفته در مواجهه با حوادث مختلف متوجه می شود که کشیش حقیقت را به او گفته است ولی زمانی به حقیقت هشدار کشیش میرسد که دیگر دیر شده و او در یک مخمصه بزرگ گیر افتاده است...

فیلمساز از همان ابتدای فیلم با چیدمان عناصر، نوید یک وسترن کلاسیک را به بیننده میدهد. مردی تنها و خسته که از گذشته خود فرار می کند و سعی دارد با رفتن به مکزیک زندگی آرامی را شروع کند. از بد روزگار باید در آخرین مرحله از سفر خود از یک شهر مرموز عبور کند.

مواجهه این مرد تنها و خسته با نیروهای شر در این شهر مرموز خود به خود ما را به یاد فیلم "به خاطر یک مشت دلار" ساخته سرجیو لئونه می اندازد. "در یک دهکده دور افتاده، بویی جز بوی مرگ به مشام نمی‌ رسد. قانون وجود ندارد و اسلحه حرف اول و آخر را می‌ زند. غریبه ای وارد دهکده شده و این آغازگر ماجرایی تازه است."

در این فیلم نیز همانند به خاطر یک مشت دلار نه از پیچیدگی شخصیتها خبری است و نه داستانی عمیق. صرفا قرار است تقابل نیروی خیر و شر را ببینیم. اما دو عنصر از فیلم " در دره خشونت" نسبت به فیلم "به خاطر یک مشت دلار" حذف شده است.

اول آنکه در این فیلم از یک ششلول بند بسیار زبردست که در کسری از ثانیه چندین نفر را می کشد خبری نیست.

دوم انگیزه انتقام گیری شخصیت اول فیلم. در فیلم "به خاطر یک مشت دلار" انگیزه انتقام گیری انگیزه ای بسیار منطقی و پخته است که در طول فیلم سرجیو لئونه به عنوان فیلمساز به خوبی موفق می شود بیننده را متقاعد کند که شخصیت اول فیلم باید در زمانی خاص با زدن به دل خطر مجدد به دهکده بازگشته و انتقام بگیرد.

ولی در این فیلم ما با یک شخصیت تخت و بسیار متزلزل رو به رو هستیم که با اولین تشر کلانتر به عنوان جزئی از نیروهای شر از شهر می گریزد.

از آن بدتر اینکه کل انگیزه وی برای بازگشت و انتقام فقط و فقط بدلیل کشته شدن سگ اوست. یعنی حتی توهین ها و تحقیرهای اشرار نسبت به شخصیت پل، موجب نمی شود او بخواهد برای انتقام بازگردد. تنها و تنها کشتن سگ اوست که حس انتقام گیری را در وی زنده میکند.

یک اصل بدیهی در هالیوود وجود دارد که می گوید" فیلمها برای 20 دقیقه آخرشان ساخته میشوند. فیلمساز این اصل را مفروض قرار داده و در 20 دقیقه انتهایی که قرار است انتقام پل را ببنیم همه عناصر زد و خوردهای وسترن را کنار یکدیگر قرار داده، ولی اساسا به دلیل همان دو موردی که بیان شد فیلم عملا یک اثر کم مایه و بی ارزش بوده و نمی تواند ماندگار بماند.

پایان/

۲۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
کد خبر: 30328

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 7 =