بالاخره پ.ک.ک در اجابت ندای رهبرش عبدالله اوجالان انحلال خود را اعلام کرد و بیان داشت که سلاح را بر زمین میگذارد. کنار گذاشتن سلاح برای یک حزب بعد از حدود نیم قرن اتفاقی ساده نیست.
تشریح عوامل و ریشههای این شیفت پارادایمی از حوصله این یادداشت خارج است؛ اما در کل میتوان نقش سه عامل را برجسته دانست؛ نخست دگردیسی فکری اوجالان در زندان در حدود دو دهه اخیر که جایگاه کاریزماتیکش آن را خواسته یا ناخواسته به رهبری و نیروهای پ.ک.ک قبولاند که البته این پیام اوجالان مولود توافقی نیز هست که با دولت ترکیه پس از مذاکرات فشرده داشت و با انحلال پ.ک.ک باید منتظر رونمایی از پلانهای بعدی آن ماند.
عامل دوم داخلی است؛ چه درون سازمانی، چه در حاکمیت و جامعه ترکیه از پارهای تحولات فکری و سیاسی پیوسته در پ.ک.ک گرفته که در گذار تدریجی از استقلالطلبی به خودمختاری و فدرالیسم و سپس کنفدرالیسم دموکراتیک و... نمایان شد تا نوعی بنبست گفتمانی عمل مسلحانه در سایه تحولات نوین جامعه، پایان دوره انکار مطلق هویت کردی و اعتراف به آن و بخشی از حقوق کردها که الزامات و نقشآفرینی متفاوتی را میطلبد.
عامل سوم خارجی است؛ از فروکاست کنشگری مسلحانه در دنیای مدرن و بستهتر شدن فضای بینالمللی برای گروههای مسلح پس از حوادث ۱۱ سپتامبر گرفته تا نوعی انزوای ژئوپلیتیک در نتیجه از دست دادن متحدان و یا کاهش حمایت آنها و همچنین گسترش روابط آنکارا با شرق و غرب و تغییرات منطقهای.
در این میان، چه بسا برخی پوستاندازی پ.ک.ک از یک تشکیلات مسلح به حزبی سیاسی را-چه در لوای حزب برابری و دموکراسی خلقها چه با عنوانی دیگر- محصول شکست در رسیدن به اهداف پس از چند دهه فعالیت مسلحانه بدانند، اما این مهم را نیز نباید نادیده انگاشت که دستکم بخشی از دلایل گذار تدریجی ترکیه در سه بعد رسمی، حزبی و مردمی در دو دهه اخیر از انکار مطلق هویت کُردی تا اعتراف به آن، به آثار جنگ خونین مستمر این تشکیلات با دولت ترکیه بر میگردد.
اما توافق اوجالان و اردوغان و برونداد آن در انحلال پ.ک.ک در دو سطح داخلی و منطقهای واجد آثار و پیامدهای مهم و دامنهداری خواهد بود.
در داخل در دو سطح ملی و کُردی میتوان منتظر آثار مثبت این اتفاق بود. این درگیری خونین چند دههای صرفا میان دولت و ارتش با پ.ک.ک نبود، بلکه هر کدام عقبه مردمی بزرگی داشته و دارد؛ از یک طرف، حکومت ترکیه حمایت اکثریت مطلق جامعه از هر طیف و جریانی را در این جنگ داشت و از دیگر سو نیز پ.ک.ک دستکم از حمایت بخش قابل توجهی از جامعه کُردی برخوردار بود.
بنابراین توافق دو طرف برگردان مردمی بزرگی در جهت گسترش صلح داخلی خواهد داشت که برنده نخست آن جبهه داخلی ترکیه آن هم در این شرایط منطقهای ناپایدار است. همین امر نه تنها انرژی مضاعفی به آن در مواجهه با چالشها و تهدیدهای خارجی میدهد، بلکه میتواند به رفع چالشهای امنیتی و اقتصادی در مسیر توسعه کمک کند.
در کنار آن، این اتفاق میتواند فضای سیاسی جدیدی را در ترکیه رقم بزند که در آن جامعه کُردی بتواند به دور از انگ تروریسم و غیره راحتتر مطالبات خود را از کانال سیاسی پیش ببرد. از این رو، میتوان پیشبینی کرد که شیفت انرژی و پتانسیل پ.ک.ک در سایه امکانات مالی و رسانهای عظیم آن به کار سیاسی - به ویژه پس از آزادی اوجالان- در کنار دیگر جریانهای کُردی علیرغم ایدئولوژیهای متفاوت آنها، جنبش کُردی ترکیه را تنومندتر از هر زمانی خواهد کرد. این امر از کردهای ترکیه وزنه سیاسی تاثیرگذاری میسازد که در موازنههای داخلی، ائتلافهای سیاسی و تشکیل دولت نقشی تعیینکننده خواهند داشت.
برنده دیگر این توافق، اردوغان و حزب و ائتلاف حاکم است؛ البته در صورتی که بتوانند دستکم در سه سال آینده حمایت نماینده سیاسی پ.ک.ک سابق را داشته باشد. احتمال چنین حمایتی به علت رجحان قسمی بده بستان میان دوطرف زیاد است؛ از یک طرف کردها خواهان تغییر بندهایی در قانون اساسی هستند و از طرف دیگر نیز اردوغان به دنبال اصلاحاتی در آن و ادامه حضور در قدرت است.
اما در سطح منطقه نیز در وهله نخست انحلال پ.ک.ک میتواند باعث تضعیف امتداد ایدئولوژیک آن در سوریه که اکنون تحت فشار شدید دمشق و آنکارا است، شود؛ آن هم در موقعیتی که ترامپ نه تنها برنامهای جدی برای حمایت از قسد ندارد و دوستی با اردوغان و ترکیه را به ویژه در صورت موفقیت وساطت آنکارا میان پوتین و زلنسکی ترجیح میدهد. در همین حال نیز احتمالا حکومت خودمختار کُردی را به نوعی وجه المصالحه نزدیکی دمشق و تل آویو قرار دهد.
کما این که موفقیت صلح داخلی پیشران مهمی برای نقش آفرینی جدیتر ترکیه در منطقه است که از منظر رقابتهای منطقهای میتواند وزنه ژئوپلیتیک آن را در مقابل رقبا افزایش دهد.
پایان/
نظر شما