به گزارش تحریریه، در حالیکه هر روز بر حملات و فشارهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه افزوده می شود، فشار افکارعمومی جهان علیه این رژیم هم بیشتر می شود. به نظر می رسد همین امر پیروزی تل آویو در این جنگ و دستیابی به خواسته هایش را از دسترس دورتر می کند.
«امی آیالون» فرمانده پیشین نیروی دریایی و رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شاباک) و نویسنده کتاب «آتش دوستانه: چگونه اسرائیل بدترین دشمن خودش شد»، در تحلیلی برای نشریه «فارن افرز» آورده است: جنگی که پس حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس آغاز شد، به دگرگونکنندهترین درگیری در خاورمیانه از زمان بهار عربی تاکنون تبدیل شده است. با این حال، بیش از ۲۲ ماه پس از آنکه نیروهای دفاعی اسرائیل کارزار خود را برای نابودی حماس آغاز کردند، اسرائیل هنوز هیچ هدف سیاسی مشخصی برای پایان این جنگ ندارد. مذاکرات درباره آتشبس در غزه شکست خوردهاند و ناتوانی اسرائیل در تصور «فردای پس از جنگ» فاجعه انسانی در نوار غزه را تشدید کرده است؛ فاجعهای که اکنون شامل گرسنگی فزاینده نیز میشود.
در حالی که این درگیری بهطور فزایندهای به یک مشکل کشنده در سطح منطقهای و بینالمللی تبدیل شده، بازیگرانی خارج از اسرائیل وارد عمل شدهاند تا راهحلی بیابند: دوشنبه گذشته، فرانسه و عربستان سعودی طرحی را در سازمان ملل در دستور کار قرار دادند تا پایانی قاطعتر برای جنگ تحمیل کنند و دیگر کشورها را تشویق کردند که کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند و از تشکیل کشورهایی در مرزهای مشخصشده در سال ۱۹۶۷ بر اساس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل حمایت کنند. کانادا، فرانسه و بریتانیا اعلام کردهاند که تا ماه سپتامبر (شهریور/مهر) کشور فلسطین را به رسمیت خواهند شناخت، مگر آنکه جنگ پایان یابد.
بر اساس این تحلیل در حالی که ادعا میشود اهداف نظامی رژیم صهیونیستی تا حد زیادی محقق شده است اما اذعان میکند که کابینه نتانیاهو به نظر میرسد توانایی تغییر رویکرد خود را ندارد. نبود هیچگونه چشمانداز بلندمدت از سوی اسرائیل، غزه و کل منطقه را در وضعیتی از آشوب طولانیمدت قرار داده است. جنگهایی که فاقد هدف سیاسی روشن هستند، قابل پیروزشدن و پایانپذیر نیستند. هرچه خلأ در برنامهریزی اسرائیل طولانیتر شود، بازیگران بینالمللی بیشتری ناچار خواهند شد برای جلوگیری از فاجعهای حتی بدتر از آنچه هماکنون در حال رخ دادن است، وارد عمل شوند. آنها باید این کار را نهتنها به خاطر اسرائیلیها و فلسطینیها، بلکه برای ثبات منطقه و منافع خودشان انجام دهند.
نویسنده گزارش معتقد است که در قرن بیست و یکم، دو رویداد بهار عربی و حملات ۷ اکتبر چشمانداز استراتژیک خاورمیانه را دگرگون کردند. درحالیکه اسرائیل سعی داشت از بهار عربی و اختلافات به وجود آمده به نفع خود بهره ببرد اما حمله ۷ اکتبر همه برنامه های آن را تغییر داد. این رویداد پیامی سیاسی و حسابشده ارسال کرد که مستقیماً دکترین «مدیریت منازعه» را که بیش از یک دهه سیاست رسمی اسرائیل تحت رهبری «بنیامین نتانیاهو» بود، به چالش کشید. درواقع توهم رژیم در پاییز ۲۰۲۳ فرو ریخت و شکنندگی در منطقهای را آشکار کرد که با عملگرایی دیپلماتیک کنار هم نگه داشته شده بود.
طبق این گزارش، اسرائیل اکنون در یک دو راهی تاریخی قرار دارد؛ مسیر کنونی رژیم را به سوی فرسایش پیمانهای صلحش با مصر و اردن، تعمیق دو قطبیسازی داخلی و انزوای بینالمللی سوق خواهد داد. در مسیر دیگر، اسرائیل باید به سمت توافقی منطقهای حرکت کند که شامل راهحلی عملی برای ایجاد دو کشور باشد. اولین گام عملی این است که آتشبس در غزه برقرار شود و تمام اسرای باقیمانده آزاد شوند. در فاصلهی ۱۸ تا ۲۴ ماه پس از برقراری آتشبس، باید انتخابات تحت نظارت بینالمللی در کرانه باختری و غزه با هدف تشکیل یک دولت مشروع و متحد فلسطینی برگزار شود.
در بخش پایانی گزارش با این ادعا که بازدارندگی نظامی اسرائیل احیا شده، آمده است که تنها با زور نمیتوان به همه اهداف دست یافت و برای نسلهای آینده اسرائیل، صلح و امنیتی پایدار فراهم کرد. تنها یک توافق منطقهای با حمایت قوی بینالمللی که در نهایت به راهحل واقعیِ دو کشوری بیانجامد، میتواند امنیت این رژیم را تضمین کند.
پایان/
نظر شما