فیلم «قهرمانان کِلی» Kelly’s Heroes ساخته برایان جی. هاتن که در ایران به دلایل نامعلومی بانام «هنگ جانبازان» به نمایش درآمد، در سال ۱۹۷۰، یکی از خاصترین آثار جنگی–کمدی است. این فیلم، برخلاف بسیاری از آثار همدورهاش که جنگ جهانی دوم را با لحنی قهرمانانه روایت میکردند، با طنز و طعنه مرز میان قهرمانی و منفعتطلبی را در هم میشکند. در این روایت، سربازان آمریکایی در حالی به قهرمانان ملی بدل میشوند که در حقیقت چیزی جز گروهی دزد سازمانیافته نیستند.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که کِلی، افسر زیرک و باهوش، اطلاعاتی از وجود خزانه طلای نازیها در شهری اشغالی به دست میآورد. او نقشهای میچیند تا با گروهی از همرزمانش به خطوط دشمن بزند و این طلاها را تصاحب کند. از این نقطه به بعد، فیلم به جای یک مأموریت رسمی جنگی، شکل یک سرقت سینمایی به خود میگیرد؛ گروهی سرباز، هر کدام با انگیزه و شخصیت خاص خود، گرد هم میآیند تا نقشهای پرخطر را اجرا کنند.
در فیلم چند شخصیت مهم وجود دارد که تمام آنچه فیلمساز میخواهد در پس این کمدی جنگی به بیننده بگوید حول شخصیت آنها است و برای رسیدن به هدف فیلمساز از ساخت چنین فیلمی باید شخصیت آنها بررسی شود:
کِلی؛ عملگرایی جدی
کلی (کلینت ایستوود) شخصیتی استراتژیک و عملگراست. او از همان ابتدا نشان میدهد که برایش آرمانهای جنگی ارزش چندانی ندارند؛ آنچه اهمیت دارد، نتیجه ملموس و سودآور است. کلی همان جایی میایستد که قهرمان و دزد به هم میرسند: او همان شجاعت، رهبری و مهارت یک قهرمان جنگ را دارد، اما همه را در خدمت منافع شخصیاش میگذارد.
بیگ جو؛ تضاد میان وظیفه و وسوسه
بیگ جو (تلی ساوالاس) فرماندهی دسته است؛ مردی که در آغاز میخواهد انضباط نظامی را حفظ کند و جلوی نقشهی کلی را بگیرد. اما فشار جمعی و طمع درونی باعث میشود او هم به مسیر سرقت کشیده شود. شخصیت او نشان دهنده این واقعیت است که حتی کسانی که در جایگاه قدرت و مسئولیت قرار دارند، وقتی پای منفعت وسط باشد، تسلیم میشوند. بیگ جو یکی از واقع بینترین شخصیتهای فیلم است و دقیقاً به همین دلیل، سقوطش به دنیای طمع، تاثیر بیشتری دارد.
اُدبال؛ روحیهی هیپی در دل جنگ
اُدبال (دونالد ساترلند) یکی از متمایزترین شخصیتهای فیلم است. او فرمانده تانکهاست، اما با نگاهی کاملاً متفاوت به جنگ مینگرد. اُدبال یادآور فرهنگ هیپیهای دههی ۶۰ است؛ ضدجنگ، خوشبین، بیخیال و سرخوش. او در جایی میگوید: «من دنبال انرژی منفی نیستم.» همین روحیه طنزآلود و غیرمعمول اوست که هم به فیلم بار کمدی میدهد و هم نقدی نمادین بر پوچی جنگ ارائه میکند. اُدبال نشان میدهد که حتی در دل خون و باروت هم میتوان جنگ را به یک سفر ماجراجویانه تبدیل کرد.
کراپگیم؛ دلالِ جنگ
کراپگیم (دان ریکلس) نماینده ذهنیت بازاری و معاملهگر است. او زبان تیز و شوخطبعی گزندهای دارد و به هر چیزی به چشم معامله نگاه میکند. حتی در میانه جنگ، او به فکر محاسبه سود و زیان است. نقش او در گروه مکمل کلی و اُدبال است؛ اگر کلی عملگراست و اُدبال خیالپرداز، کراپگیم دلالی است که همهچیز را به منطق بازار و منفعت تقلیل میدهد. طنز شخصیتش، لایه اجتماعی فیلم را برجستهتر میکند.
ژنرال کولت؛ قهرمانی جعلی
ژنرال کولت (کارول اوکانر) یکی از طنزآمیزترین چهرههای فیلم است. او فرماندهای پر سر و صدا است که وقتی خبر پیروزیهای برقآسای گروه کلی را میشنود، تصور میکند با یک «واحد نفوذی نخبه» روبهروست. در حالی که این سربازان تنها برای طلا میجنگند، او به وجد میآید و تصمیم میگیرد با آنها ملاقات کند. در پایان، فرانسویها به استقبال او میآیند و او را قهرمان جنگ معرفی میکنند؛ در حالی که گروه اصلی طلاها را برداشته و ناپدید شده است. کولت نمادی است از فرماندهانی که روایت رسمی جنگ را میسازند، بیآنکه از واقعیت پشت پرده خبر داشته باشند.
فرمانده تانک آلمانی؛ دشمنی که فرو میریزد
یکی از مهمترین لحظات فیلم، ورود یک افسر آلمانی به نقشه سرقت است. وقتی او متوجه حقیقت طلا میشود، به جای مقاومت، تصمیم میگیرد با گروه همکاری کند. این صحنه نشان میدهد که در برابر منفعت مشترک، ایدئولوژیها، دشمنیها و مرزهای ملی بیمعنا میشوند. طلا بهعنوان نماد قدرت اقتصادی، قویتر از هر پرچم و ایدئولوژی عمل میکند.
در این فیلم هیچکدام از شخصیتها واقعاً «قهرمان ملی» نیستند، اما همگی ویژگیهای قهرمانانه دارند: شجاعت، مهارت، و توانایی کار گروهی. مشکل در انگیزه است. کلی به دنبال طلاست، اُدبال به دنبال لذت و سبک زندگی، بیگ جو درگیر طمع میشود، و ژنرال کولت در نهایت همه اینها را به نفع «روایت رسمی» مصادره میکند.
فیلم نشان میدهد که برخی از قهرمانهای آمریکایی بیش از آنکه یک جوهر ثابت باشند، محصول داستانسرایی و برداشت اجتماعی هستند. سربازان فیلم همان کارهایی را میکنند که یک قهرمان در میدان نبرد انجام میدهد، اما چون هدفشان پول است، عملاً به «دزد» بدل میشوند.
در پایان، سرقت طلاها با موفقیت انجام میشود. فرانسویها ژنرال کولت و همراهان او را بهعنوان قهرمان در آغوش میگیرند، در حالی که گروه واقعی با طلاها ناپدید شده است. این پایانبندی پیام نمادینی دارد:
"پیروزی واقعی در میدان جنگ به دست نیامده، بلکه در تصاحب منابع اقتصادی دشمن رقم خورده است"
وقتی اقتصاد دشمن فلج شود، جنگ عملاً پایان مییابد.
روایت رسمی قهرمانی میتواند کاملاً دروغین باشد؛ قهرمانان واقعی در حاشیه میمانند و قهرمانان «ساختهشده» به چشم میآیند.
فیلم در دوران جنگ ویتنام ساخته شد، زمانی که مردم آمریکا با تردید به اهداف جنگ نگاه میکردند. «قهرمانان کِلی» با طنز و سرگرمی، نقدی جدی به مفهوم قهرمان، ارزشهای جنگ و نقش اقتصاد در منازعات نظامی وارد میکند. سربازان فیلم بهجای آنکه نماد فداکاری باشند، نماد فرصتطلبیاند؛ و این همان چیزی بود که جامعه آمریکای دههی ۷۰ به وضوح احساس میکرد.
«قهرمانان کِلی» فیلمی است که هم میخنداند و هم فکر را برمیانگیزد. شخصیتهای متفاوتش هر یک بُعدی از حقیقت جنگ را نشان میدهند. در نهایت، فیلم مرزی باریک میان قهرمان و دزد ترسیم میکند و به مخاطب این را القا میکند که در جنگها، آنچه سرنوشتساز است نه آرمان، بلکه اقتصاد است.
و جنگ جهانی دوم بیش از آنکه نبرد ایدئولوژیها باشد، به یک معامله اقتصادی عظیم تبدیل شد.
پایان/
نظر شما