به گزارش تحریریه، تحلیل فارین پالیسی به بررسی تأثیر راهبرد امنیت ملی جدید دولت ترامپ بر آسیا میپردازد. این سند که «اول آمریکا» را سرلوحه خود قرار داده، از «ایدئولوژی سیاسی سنتی» فاصله گرفته و بر منافع ملی مبتنی بر احیای داخلی تمرکز دارد. از جنبههای مثبت برای آسیا، تأکید مجدد بر مخالفت با «سلطه یک قدرت واحد بر آسیا»، تمرکز بر منطقه هندو-آرام بهعنوان اولویت خارجی، و احترام ظاهری راهبرد به حاکمیت ملی ذکر شده است.
نویسنده در ادامه متذکر شده که نگرانیهایی نیز وجود دارد؛ از جمله «وسوسه ساختاری واشنگتن برای مداخله در امور دیگران»، رویکرد «اجبارگرایانه» در معاملات تجاری با برخی متحدان، و ایجاد ابهام در مورد تعهدات امنیتی آمریکا در قبال متحدانش. در نهایت،
تحلیل فارینپالیسی پیشبینی میکند که آسیا باید برای واقعیت جدیدی آماده شود که در آن واشنگتن رابطه پیچیده خود با پکن را مدیریت میکند.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
در واشنگتن، هر دولت جدیدی با ائتلاف ایدئولوژیک خاص خود میآید و به ناچار سندی تولید میکند که ایدههایش در مورد سیاست امنیت ملی آمریکا را به بیان درمیآورد. آخرین نسخه راهبرد امنیت ملی که هفته گذشته توسط دولت ترامپ منتشر شد، کاملاً در این سنت قرار میگیرد. با این حال، مهمتر شیوهای است که این سند در آن یک انحراف محسوب میشود: اگر اسناد راهبردی گذشته بازتاب تغییرات جزئی بر یک اجماع گسترده سیاست خارجی پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بودند، این سند نشاندهنده گسستی چشمگیر از آن اجماع است.
این سند به وضوح احساسات اکنون آشکار ناسیونالیسم جنبش «آمریکا را بزرگ کن» را منعکس میکند. این سند خواستار راهبردی است که «در ایدئولوژی سیاسی سنتی ریشه نداشته باشد».
عنصر مثبت این است که این سند آسیا – یا منطقه هندو-آرام، به زبان راهبردی مدرن – را در صدر اولویتهای سیاست خارجی آمریکا خارج از نیمکره غربی قرار میدهد. تمرکز بر آسیا تداومی با چرخش دولت اوباما به آسیا، رویکرد «هندو-آرام آزاد و باز» دولت اول ترامپ و راهبرد هندو-آرام دولت بایدن است.
راهبرد ترامپ آسیا را از انتقادات به شدت تند و تیز خود علیه اروپا معاف میکند. این نه به این دلیل است که ترامپ آسیا را بیشتر از اروپا دوست دارد. بلکه، نبرد ایدئولوژیک جنبش «آمریکا راعظمت میدهیم» اساساً یک جنگ داخلی غربی درباره ارزشهای سیاسی و آینده لیبرالیسم است. آسیا، فعلاً خارج از این مجادله قرار دارد.
آسیا در برابر انتقادات آمریکا از حکمرانی فراملی آسیبپذیری کمتری دارد. تأکید لیبرال-بینالمللگرا بر حقوق بشر و استانداردهای اجتماعی همواره برای بیشتر دولتهای آسیایی – نه تنها در چین، بلکه در جوامع دموکراتیک اما عمیقاً ملیگرا در سراسر منطقه – ناخوشایند بوده است.
بسیاری از دولتهای آسیایی از شناسایی چین به عنوان رقیبی همتراز نزدیک توسط ترامپ و دعوت او برای یک «رابطه اقتصادی سودمند متقابل» با پکن استقبال میکنند. احساس گسترده عدم تمایل به انتخاب بین واشنگتن و پکن، در تمایل آشکار ترامپ برای تعامل مجدد با چین به عنوان یک همتراز نزدیک، آرامش مییابد.
در حالی که تأکید ترامپ بر حاکمیت و عدم مداخله خوشایند است، آسیا به شدت از وسوسه ساختاری واشنگتن برای دخالت در امور دیگران آگاه است. این نه از اصول، بلکه از قدرت ناشی میشود. قدرتهای بزرگ مداخله میکنند چون میتوانند – و چون گروههای سیاسی داخلی اغلب آن را مطالبه میکنند.
اگرچه سیاست تجاریمحور در آسیا طنینانداز است، ترامپ فراتر از معاملهگرایی معمولی پیش میرود. خواستههای او از ژاپن و کره جنوبی برای سرمایهگذاریهای کلان جدید، همراه با شرایطی بود که فقط میتوان آن را اخاذیگرایانه دید. به همان اندازه نگرانکننده، شرایطی بود که او در اجلاس اخیر اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا بر معاملات تجاری با مالزی و کامبوج تحمیل کرد.
در مجموع، آسیا ممکن است زمان و فضای بیشتری برای تطبیق با تغییرات در راهبرد آمریکا داشته باشد. اما چالشهای آن سنگینتر است. برخلاف روسیه، که توان قدرت سخت آن محدود است، چین بر آسیا سایه افکنده است. امنیت این منطقه به شدت به چگونگی حرکت واشنگتن در رابطه پیچیده خود با پکن بستگی دارد.
آسیا باید با این واقعیت جدید سازگار شود، زیرا توانایی کمی برای تأثیرگذاری بر مسیر سیاست داخلی آمریکا دارد. با نقش برجسته چین و بازتعریف جهتگیری بینالمللی آمریکا، آسیا باید راهبرد «خودیاری» را در آغوش بگیرد.
منبع: کانال مرکز مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/













نظر شما