به گزارش تحریریه، «هاآرتص» در مقاله ای با عنوان «ائتلاف اسرائیل با لبنان و قبرس جایگزین ترمیم روابط با ترکیه نیست» آورده است:
«به آنهایی که خیال میکنند میتوانند امپراتوریهای خود را بازسازی کنند و بر سرزمینهای ما سیطره یابند میگویم: این را فراموش کنید. چنین چیزی رخ نخواهد داد. حتی به آن فکر هم نکنید.»
اینگونه بود که نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در نشست این هفته با نخستوزیر یونان، کریاکوس میتسوتاکیس، و رئیسجمهور قبرس، نیکوس خریستودولیدیس، حمله لفظی خود را مطرح کرد. تشخیص اینکه منظور او از «کدام امپراتوری» است چندان دشوار نیست.
ترکیه و رئیسجمهورش، رجب طیب اردوغان، هدف ائتلاف سهجانبه قدیم ـ جدیدی هستند که قصد دارد یک نیروی واکنش سریع برای مقابله با تهدیدها در حوزه مدیترانه ایجاد کند. در چرخشی تاریخی، اسپارت به امپراتوری یونان پیوست و از این جزیره کوچک یونانی تمام قدرت خود را علیه امپراتوری عثمانیِ در حال صعود به رهبری سلطان اردوغان بهکار گرفت.
اردوغان این «مثلث استراتژیک» جدید را «محور شرارت» نامید و رسانههایش کوشیدند این اتحاد را تهدیدی علیه ترکیه جلوه دهند. اما این صحنه تازه نیست. در سال ۲۰۱۹ در مدیترانه نهادی مهم به نام «مجمع گاز شرق مدیترانه» شکل گرفت که هشت کشور برای ایجاد چارچوب همکاری در تولید و بازاریابی گاز با هدف دور زدن تهدید ترکیه گرد هم آمدند. یک سال بعد منشور مشترک تأسیس آن امضا شد و این مجمع به نهادی رسمی تبدیل شد که از جمله اعضای بنیانگذارش، در کنار اسرائیل، مصر، یونان، قبرس، ایتالیا، اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین بودند و بعدها فرانسه نیز به آن پیوست.
رؤیای این مجمع بسیار بلندپروازانه بود. وزیر انرژی وقت اسرائیل، یووال اشتاینیتس، آیندهای را ترسیم کرد که شامل احداث خط لوله نفت از ینبع در ساحل دریای سرخ عربستان به ایلات، خط لوله گاز از اسرائیل از طریق قبرس به ایتالیا و البته همکاری امنیتی برای حفاظت از این پروژه عظیم میشد. اتحادیه اروپا که همراه با آمریکا و بانک جهانی بهعنوان ناظر به این مجمع پیوسته بود، بیش از ۸۰ میلیون دلار برای مطالعه امکانسنجی پروژه اختصاص داد؛ پروژهای که به گفته اشتاینیتس قرار بود ظرف شش تا هفت سال به نتیجه برسد.
با وجود نام این مجمع، کشورهای مدیترانهای مانند لبنان و سوریه و البته ترکیه به آن دعوت نشدند. آن دوران بسیار پرتنش بود: ترکیه مدعی حقوق حفاری در امتداد سواحل قبرس شده بود و تا آستانه درگیری نظامی با یونان پیش رفت. سوریه اسد نیز از سال ۲۰۱۲، به دلیل رد درخواستهای اردوغان برای توقف کشتار مردم سوریه، به دشمن ترکیه بدل شده بود.
یک سال بعد مصر نیز به رقیب و حتی دشمن ترکیه تبدیل شد. از سال ۲۰۱۳، زمانی که عبدالفتاح السیسی پس از برکناری و زندانیکردن محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب وابسته به اخوانالمسلمین، قدرت را در دست گرفت، اردوغان مشروعیت نظام السیسی را به رسمیت نشناخت و این اقدام را «کودتای نظامی» خواند. رهبران اخوانالمسلمین در ترکیه پناه گرفتند و رؤیای اردوغان برای ایجاد پایگاه نفوذ در مصر و سپس در آفریقا فروپاشید. در همان زمان مصر بهانه تازهای برای ایجاد ائتلاف اقتصادی ضدترکیه یافت: ترکیه با لیبی توافق ترسیم مرزهای دریایی امضا کرد؛ توافقی که قاهره آن را تهدیدی مستقیم علیه مسیر دریایی انتقال گاز مایع مصر به اروپا دانست.
از آن زمان به بعد، چشمانداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه بهکلی دگرگون شده است. منافع جدید سیاسی و اقتصادی باعث شد ترکیه دوباره به مصر نزدیک شود و در سال ۲۰۲۳، پس از دورهای دشوار، روابط دیپلماتیک دو کشور از سر گرفته شد. عربستان و امارات که پیشتر ترکیه را «دشمنی خطرناکتر از ایران» میدانستند ـ تعبیری که سفیر امارات در واشنگتن، یوسف العتیبه، به کار برده بود ـ متحد شدند و سرمایهگذاری میلیاردی در ترکیه را آغاز کردند. یک سال بعد احمد الشرع، از نزدیکان ترکیه، رژیم اسد را سرنگون کرد و قدرت را به دست گرفت؛ رخدادی که ترکیه را به نیروی محرک سیاسی و نظامی سوریه بدل کرد.
همزمان، ترکیه عضو ناتو، با سرمایهگذاریهای عظیم و مدیریت هوشمند راهبرد سیاسی ـ نظامی خود، به یک قدرت بزرگ منطقهای و نظامی تبدیل شد. این کشور دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار دارد، بخشی جداییناپذیر از فضای عربی است، نفوذش در قفقاز رو به افزایش است و رئیسجمهورش همزمان دوست شخصی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین بهشمار میرود.
اردوغان نیازی به شعار انتخاباتی «رهبر متفاوت» ندارد.
از رؤیای سیاسی «مجمع گاز» چیز زیادی باقی نمانده است. روند عادیسازی با عربستان ـ که شرط اساسی احداث خط لوله نفت زمینی به اسرائیل و سپس به اروپا بود ـ متوقف شده است.
انتظار میرود قرارداد بزرگ گازی با مصر منبع درآمد مهمی برای اسرائیل باشد، اما قاهره تصریح کرده که این توافق صرفاً یک «معامله تجاری» است و تأثیری بر مواضع سیاسیاش در قبال اسرائیل نخواهد داشت.
در این چارچوب شایان توجه است که تاکنون سفیر جدید مصر در تلآویو منصوب نشده و همچنین روند تأیید سفیر اسرائیل در قاهره با تأخیر مواجه است. در حالی که اسرائیل روابط نزدیکی با یونان برقرار کرده و آن را شریک خود در ایجاد محوری ضدترکیه در منطقه میداند، باید یادآور شد که مصر و یونان در ماه مه گذشته توافقنامه همکاری راهبردی امضا کردند و هفته گذشته نیز سفیر یونان در قاهره، نیکولاس پاپاگئورگیو، بهطور علنی اعلام کرد که «روابط مصر و یونان از قدرتمندترین روابط در خاورمیانه است».
شاید پس از بازسازی نیروی واکنش سریع با یونان و قبرس، روابط اسرائیل و یونان نیز چنین تعریفی پیدا کند؛ البته مشروط به آنکه ابتدا درباره رهبری این نیرو و بهویژه معیارهایی که فعالیت نظامی مشترک را تعیین میکند توافق حاصل شود. پرسش دیگری نیز مطرح است: در صورت نیاز به فعالسازی نیروی واکنش سریع، روابط یونان و قبرس با مصر و نیز روابط مصر با ترکیه چه تأثیری بر همکاری نظامی با اسرائیل خواهد داشت؟
قرار است اردوغان در آغاز سال آینده به مصر سفر کند و ریاست نشست شورای عالی همکاری راهبردی دو کشور را بر عهده بگیرد؛ نشستی که از جمله به پیشرفت طرح بازسازی غزه، بافت منطقهای روابط و نیز تهدید «ائتلاف سهجانبه» خواهد پرداخت.
آنچه روشنتر از همه است این است که این ائتلاف ـ که در شرایط انزوای منطقهای و بینالمللی اسرائیل اهمیت ویژهای یافته ـ از نفوذ ترکیه در سوریه نخواهد کاست؛ کشوری که ترکیه در آن عامل محوری در روند سیاسی و تصمیمسازیهای احمد الشرع بهشمار میرود. ترکیه، سوریه و آمریکا در حال هماهنگی برای ادغام کردهای سوری در ارتش سوریه هستند تا کنترل الشرع بر استانهای شمالی تکمیل شود. در مقابل، حتی در واشنگتن نیز به اسرائیل به چشم عاملی نگریسته میشود که میکوشد این روند را مختل کرده، سلطه الشرع را تضعیف کند و دروزیها را به مطالبه خودمختاری ترغیب نماید؛ امری که میتواند هرگونه چشمانداز برای شکلگیری دولت واحد سوری را از بین ببرد.
این تنها مانعی نیست که اسرائیل بر سر راه طرح ترامپ قرار میدهد. اصرار تلآویو بر جلوگیری از مشارکت ترکیه در نیروی ثبات چندملیتی که قرار است بهعنوان پوشش امنیتی برای بازسازی اداره مدنی غزه تشکیل شود، بهعنوان مانعی دیگر در مسیر جذب کشورهای عربی و اسلامی برای پیوستن به این نیرو تلقی میشود.
در کنفرانسی که اوایل این ماه در ابوظبی برگزار شد، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه، تام باراک، تصریح کرد که اگر مشاور نتانیاهو بود، به او میگفت موافقت با مشارکت ترکیه «باهوشترین کاری است که میتواند انجام دهد». احتمال دارد این «توصیه» بار دیگر، این بار از زبان ترامپ، در دیدار هفته آینده او با نتانیاهو تکرار شود تا وی را به عقبنشینی از مخالفتش یا دستکم تعیین شروطی برای مشارکت ترکیه متقاعد کند.
در آوریل گذشته ترامپ پیشنهاد داد که میان اسرائیل و ترکیه میانجیگری کند و پس از دیدارش با نتانیاهو به خبرنگاران گفت:
«فکر میکنم میتوانیم هر مشکلی را که با ترکیه دارید حل کنیم، به شرطی که منطقی رفتار کنید ـ و باید منطقی باشید.»
این سخنان در اشاره به بحرانی بود که گفتوگوها درباره ترتیبات امنیتی در سوریه را دربرگرفته است.
تام باراک در همان کنفرانس ابوظبی، خواست ترامپ را دقیقتر چنین صورتبندی کرد:
در مرحلهای، ترکیه و اسرائیل روابطی با یکدیگر خواهند داشت؛ چه در چارچوب «توافقات ابراهیم» یا «توافقات سلیمان» یا هر دو. این امری منطقی است، اما منطق همیشه شرط لازم برای روابط میان کشورها نیست.
هنگامی که گفتمان سیاسی و عمومی در ترکیه و اسرائیل این دو کشور را دشمن یکدیگر معرفی میکند، تصور بازگشت نتانیاهو و اردوغان به روند عادیسازی روابط ـ همانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۲ ـ دشوار میشود. با این حال، شاید فردی که در کاخ سفید نشسته و به پایان دادن به هشت جنگ میبالد، تصمیم بگیرد جبهه دیگری را نیز مدیریت کند و منطق خود را بر آن تحمیل نماید.
پایان/













نظر شما