قیمت گاز گران شود خوشبخت می شویم!

اگر قیمت گاز را افزایش ندهیم خوشبختی قابل توجهی را از خود دریغ کرده ایم.

تشریح مساله: در ماه‌های اخیر مجموعه‌ای از اتفاقات طبیعی و سیاست‌های اقتصادی باعث افزایش تقاضا برای گاز طبیعی شده‌است. در عین حال وقفه‌های زنجیره تولید گاز (علی‌الخصوص در روسیه) باعث کاهش عرضه‌ گاز شده. در نتیجه‌ قیمت‌های جهانی گاز در هفته‌های اخیر به شدت افزایش یافته.

بالتبع چنین شرایطی می‌توانست فرصت بسیار ویژه‌ای را در اختیار سومین تولید کننده‌ گاز جهان قرار بدهد و این کشور را مالامال از درآمدهای ارزی بکند!  

اما متاسفانه ایران اسیر در بند سیاست‌های اشتباه اقتصادی نه تنها سومین تولیدکننده‌ گاز طبیعی در جهان است، بلکه چهارمین مصرف‌کننده‌ گاز در جهان (تنها پس از آمریکا، روسیه و چین)‌  هم هست. ایران ۸۵ میلیون نفری بیش از ۷۰٪ چین صنعتی با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت، حدود ۳ برابر آلمان و انگلیس، ۴ برابر هند و ۵ برابر ترکیه گاز مصرف می‌کند.

ما چقدر گاز تولید می‌کنیم: چیزی در حدود۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز

 اما ما چگونه این مقدار گاز را مصرف می‌کنیم؟  به طور متوسط حدود ۲۰% گاز در بخش خانگی، ۵٪ در بخش تجاری و عمومی، ۳۰% در صنایع، ۲۷.۵% در نیروگاه‌ها و حدود ۱۰% هم صرف خود فرآیندهای تولید گاز و نفت و تلفات انتقال گاز می‌شود. کل میزان صادرات گاز کشور نیز تنها در حدود ۵% میزان تولید گاز کشور است.

در واقع قیمت‌گذاری به غایت اشتباه در حوزه‌ گاز (و انرژی) باعث رقابت شدید بین بخش‌های مختلف اقتصادی در بهره‌مندی هر چه بیشتر از رانت گازی شده. ترکیب همین سیاست‌ها با تحریم‌های اقتصادی باعث کاهش رشد توسعه‌ میادین گازی هم شده.

در نتیجه حتی در روزهای عادی سال نیز گاز چندانی برای صادرات باقی‌نمانده.  گازی که می‌توانست یکی از مهم‌ترین ابزارهای کشور در برقراری تعادل اقتصادی با اروپا و کشورهای منطقه باشد.

اما اصل فاجعه: با فرارسیدن فصل زمستان میزان مصرف گاز خانوارها و بخش تجاری و عمومی به شدت افزایش می‌یابد و در نقطه‌ پیک، مصرف این بخش به بیش از ۶۰۰ میلیون متر مکعب در روز می‌رسد. حتی در بهترین سناریو در این حالت ما دچار ۲۰۰ میلیون متر مکعب کسری گاز هستیم.

برنامه‌ فعلی ما برای مقابله با این بحران چیست؟

قطع گاز نیروگاه‌ها و جایگزینی آن با مازوت، برش سنگین و گازوییل، قطع گاز صنایع عمده و قطع گاز صادراتی.

 نتیجه‌ مورد اول از دست رفتن درآمدهای ارزی حاصل از فروش گازوییل و برش سنگین، آلودگی شدید هوا و قطعی احتمالی برق در زمستان است.

قطع گاز صنایع هم موجب کاهش درآمدهای ارزی کشور در زمستان، افزایش قیمت داخلی محصولات این صنایع (به دلیل کاهش شدید تولید) و کاهش سود شرکت‌های بورسی می‌شود.

قطع گاز صادراتی در زمستان هم موجب هر چه کم اهیت‌تر شدن نقش گاز ایران در برقراری تعادل اقتصادی با کشورهای همسایه می‌شود. عاملی که تاثیر مستقیم بر دسترسی ایران به منابع ارزی‌اش در این کشورها هم دارد. به عبارت دیگر قطع گاز صادراتی در زمستان نه تنها موجب کاهش درآمدهای ارزی می‌شود بلکه باعث کاهش دسترسی ایران به درآمدهای فعلی نیز می‌شود.

نتیجه‌ مستقیم راهکار پیشنهادی فعلی، افزایش فشار بر بازار ارز و همچنین افزایش شتاب تورم در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۰ است.

توجه بشود که در ماه‌های پایانی سال به دلیل افزایش تقاضا برای ارز و افزایش فشار دولت بر پایه‌ پولی آسیب‌پذیری اقتصاد ایران از شوک‌های ارزی بیشتر از ایام دیگر سال است.

تا اینجا سعی شد که نشان‌داده شود که اولا گاز در زمستان ۱۴۰۰ یک کالای بسیار استراتژیک است که در صورت وجود عقلانیت اقتصادی می‌توان بهترین استفاده را از آن کرد، ثانیا در صورت اتخاذ راه حل تکراری قبلی چه بسا مصرف ‌بی‌رویه‌ گاز در زمستان عامل شعله‌ور شدن بازار ارز بشود.

اما آیا برای زمستان ۱۴۰۰ راه حل بهتری وجود دارد؟/ می‌توان از شدت این بحران کاست؟

راه حل جایگزین: به منظور حل بحران گازی زمستان ۱۴۰۰ به نظر می‌رسد که نیاز به یک راه حل چند جانبه است که با تک‌تک مصرف‌کنندگان گاز رفتار متفاوتی داشته باشد.

در ادامه به ابعاد این راهکار برای هر قسمت از مصرف کنندگان گاز می پردازیم:

1. خانوارها و بخش تجاری:
همان‌گونه که در اعداد قسمت قبل دیدیم مشکل اصلی در فصل سرد افزایش شدید مصرف بخش خانگی و تجاری است. در نتیجه هر راه‌حلی که بخشی از آن کاهش معنادار مصرف خانوارها نباشد قطعا تناسبی با ابعاد مشکل زمستان ۱۴۰۰ ندارد.

بی‌شک بخشی از میزان مصرف بالای انرژی در ایران مربوط به وجود ساختمان‌های غیر بهینه است. اما این تنها بخشی از مشکل است.

واقعیت آن است که در قیمت‌های فعلی ما ترجیح می‌دهیم که دمای خانه در زمستان هم بین ۲۲ تا ۲۵ درجه باشد. این در حالی است که در اکثر کشورهای اروپایی دمای داخل خانه در فصل زمستان را در حدود ۱۶-۱۹ درجه نگه می‌دارند. به عبارت دیگر بخش مهمی از مصرف شدید انرژی ما دقیقا به خاطر رفتار مصرفی خود ما و نه عدم بهره‌وری ساختمان‌ها و وسایل گرمایشی ما است.

چه راه‌حلی برای کاهش مصرف خانوارها وجود دارد؟

*راه‌حل کوتاه مدت برای زمستان ۱۴۰۰:

تعیین حد استاندارد (متوسط) مصرف متناظر با میزان گاز لازم برای گرم کردن یک خانه‌ ۱۰۰ متری در دمای ۱۹ درجه وافزایش جدی تعرفه‌ مصرف گاز بیش از این حد (با راهکاری مشابه سازوکار تبصره ۱۴ ماده واحد قانون بودجه  ۱۴۰۰ برای صنعت فولاد – یعنی برابر شدن تعرفه‌ مصارف بالا با درصدی از نرخ گاز در بورس انرژی)

*تجمیع درآمد حاصل از این افزایش قیمت در یک حساب مجزا

*توزیع مساوی این درآمد بین تمام ایرانیان

دقت بشود که درآمد غیر مستقیم حاصل از کاهش مصرف گاز برای دولت بسیار بیشتر از درآمد مستقیم حاصل از تعرفه‌ بالاتر است. فلذا نباید در مورد بازتوزیع تمام درآمد مستقیم حاصل از تعرفه‌ بالاتر خانوارها خست به خرج داد.

(راه حل میان‌مدت: اختصاص سهمیه‌ انرژی قابل مبادله به تمام خانوارها و استفاده از سازوکارهای بورس انرژی برای قیمت گذاری آن. موضوعی که در نوبت دیگر به آن می‌پردازیم.)

آیا راهکار غیر قیمتی‌ای وجود دارد که در آن مصرف مردم در فصل سرما متناسب با استانداردهای اروپا بشود؟ سال‌های زیادی است که به دنبال این راه‌حل گشته‌ایم و نیافته‌ایم.

اما آیا تنها افزایش قیمت برای کاهش مصرف کافی است؟ اصلا! مطالعات زیادی نشان می‌دهد که آگاهی مردم از تعرفه‌ها و فهم ارتباط بین نحوه‌ زندگی‌شان و میزان مصرفشان شرط لازم اثرگذاری مکانیسم‌های قیمتی است.

2. مقاصد صادراتی:
هنر سیاستگذار آن است که بتواند تسهیل مبادلات مالیش را (و یا خواسته‌های مهم دیگری که دارد را)‌در برابر توافق به عدم قطع گاز صادراتی در زمستان بگیرد.

البته این راهکار تنها در صورتی ممکن است که مصرف داخلی در زمستان کنترل بشود. اما توان ایران برای عدم قطع گاز صادراتی در فصل زمستان می‌تواند آغازگر ارتقا نقش ایران در منطقه باشد.

3. صنایع انرژی‌بر:
به صنایع انرژی‌بر این گزینه داده شود که یا تعرفه‌های فعلی را پرداخت بکنند و در صورت کمبود گاز، گاز این صنایع در اولویت قطع شدن باشند و یا آن‌که در سه ماه سرد سال تعرفه‌ بالاتری را پرداخت کنند ولی گاز آن‌ها در طول زمستان در هر صورت قطع نشود. به این روش اولا صنایعی که ضرر اقتصادی بیشتری از قطعی گاز می‌بینند از صنایعی که می‌توانند تعمیرات سالیانه‌ی خود را در فصل زمستان انجام بدهند و ضرر کمتری ببینند جدا می‌شوند. ثانیا به صورت درونزا میزان مصرف صنایع کاهش می‌یابد

4. نیروگاه‌ها:
قطعا در میان‌مدت بهره‌وری نیروگاه‌ها باید افزایش یابد. این افزایش بهره‌وری می‌تواند مصرف گاز نیروگاه‌های فعلی را به میزان ۳۰-۴۰٪ کاهش بدهد. اما تا زمستان ۱۴۰۰ زمانی باقی نمانده و راه حلی جز جلوگیری از افزایش مصرف برق وجود ندارد. در این قسمت هم می‌توان از سازکار مشابه سازکار در مورد کاهش مصرف گاز خانوارها استفاده کرد. در واقع عدم هماهنگی تعرفه‌های گاز و برق خود می‌تواند باعث روی آوردن خانوارها به وسایل گرمایشی برقی و در نتیجه فشار مضاعف بر مصرف برق در فصل زمستان بشود.

نتیجه‌:‌ می‌توان با اتخاذ سیاست‌های صحیح گازی هم از شدت بحران زمستان  ۱۴۰۰ و سرایت آن به بازار ارز کاست و هم اصلاحاتی را در راستای اصلاحات بلندمدت کشور انجام داد.

*اقتصاددان و استاد دانشگاه برکلی

منبع: اقتصادآنلاین

پایان/

۳۰ مهر ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۱
کد خبر: 13371

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 5 =