نقد فیلم های جشنواره| لایه‌های دروغ: سرگردان میان هالیوود و بالیوود

فیلم سینمای لایه‌های دروغ نخستین ساخته رامین سهراب در ژانر اکشن و محصول مشترک بنیاد فارابی و کمپانی سهراب است. رامین سهراب کارگردان اولیِ که با فیلمی کاملاً متفاوت از حال و هوای سینمای این روزهای ایران پا به جشنواره فجر امسال گذاشت.

فیلم سینمای لایه‌های دروغ نخستین ساخته رامین سهراب در ژانر اکشن و محصول مشترک بنیاد فارابی و کمپانی سهراب است. رامین سهراب کارگردان اولیِ که با فیلمی کاملاً متفاوت از حال و هوای سینمای این روزهای ایران پا به جشنواره فجر امسال گذاشت. لایه‌های دروغ داستان یک آتش‌نشان فداکار به نام سام است. او در عملیات آتش‌سوزی یک ساختمان، بی‌آنکه بداند جان 2 خلاف‌کار را نجات می‌دهد و ضعف منطق فیلم‌نامه از برخلاف شروع جذابش از این نقطه آغازشده و مخاطب را با سؤالات بی‌شماری مواجه می‌کند. سام آتش‌نشان فداکاری است که جان خود را برای نجات افراد به خطر می‌اندازد و 23 نفر را از مرگ نجات می‌دهد اما او به‌سادگی هدیه یا همان دستخوش نجات را پذیرفته و از شغلش دست می‌کشد. ارمغانی که زندگی او را از وضعیت سنتی در ایران به وضعیت زندگی مدرن در فنلاند تغییر می‌دهد. سام به خارج از ایران رفته و با زنی فنلاند ازدواج می‌کند و زندگی لاکچری را برای خود ترتیب می‌دهد. او پس از 5 سال به ایران بازمی‌گردد تا خانه پدری‌اش را بفروشد که همسرش به‌وسیله گنگسترهای کت‌شلواری پرویز ربوده می‌شود. از همین‌جاست که گسیختگی داستان، شخصیت‌پردازی غلط، گره‌افکنی ضعیف، صداگذاری نامناسب، بازی‌های تصنعی، باگ‌های فیلم‌نامه، تدوین شلخته و غیره به نقاط ضعف فیلم بدل می‌شود. فیلمی که از مدار ژانر اکشن ایرانی خارج‌شده و به فیلم فارسی توأم با هالیوود و بالیوود تغییر می‌یابد. فیلمی که تهی بودن خود را در سکانس‌های جذاب رزمی پنهان کند.

پیرنگ اصلی لایه‌های دروغ مردی است که سعی دارد برای حفظ خانواده خود بجنگد. مردی که قانون و پلیس را کارآمد ندانسته و خود دست به قیام یک‌تنه میزند. پلیس و مجری قانون زمانی به صحنه ماجرا ورود پیدا می‌کنند که همه‌چیز در کف ید باقدرت عمو سام حل‌شده و مهم‌ترین خلاف‌کار ایران کشته‌شده است. داستانی که به دنبال معرفی الگوی قهرمان شهری در دنیای سیاه گنگسترهاست. کسی که بر ضد جامعه قیام کرده تا بتواند حق خود را بازستاند. شاید بتوان ایراد اساسی لایه‌های دروغ را در فیلم‌نامه دید اما چیزی که مخاطب ایرانی آن را پس میزند؛ نداشتن تناسب فرهنگی شخصیت‌ها و فضای فرهنگی فیلم با مخاطب است. فیلم همچون کارگردانش گرچه داعیه‌دار ایرانی بودن و الگوبرداری از فیلم‌های ایرانی دهه 70-60 است اما نتوانسته فضای فرهنگی ایران را به‌خوبی نشان دهد. فضایی که بیشتر به فرهنگ زندگی غربی نزدیک است تا فضای زندگی ایرانی. لایه‌های دروغ به گفته کارگردانش تم اصلی خود را سریال آمریکای «فرار از زندان» گرفته است. گرچه نه در محتوا و نه در فرم اجرا هیچ رنگ و بوی از سریال مذکور ندارد.

لایه‌های دروغ با نشان دادن بناها و اماکن تاریخی ایران نمی‌تواند هویتی بر خواسته از ایران را بیابد. بدبختی‎ها و مصیبت‌های که تنها در ایران بر سر این زوج خوشبخت می‌آید و فنلاند یک بهشت رویایی معرفی می‌شود. در لایه‌های دروغ حتی ضدقهرمان‌هایش نیز با زبان بیگانه صحبت می‌کنند. گویا تنها ایران به سبتر ساخت فیلم بدون هویت ایرانی بدل شده است. این فیلم دقیقاً به گفته کارگردان برای مخاطب جهانی ساخته‌شده و سهراب علت انگلیسی صحبت کردن اغلب نقش‌ها این می‌گوید که:«دلیل انگلیسی صحبت کردن بادیگاردها دو علت داشت یکی اینکه می‌خواستیم فیلم را اینترنشنال کنیم و دوم اینکه به خاطر پخش فیلم در خارج از کشور مجبور بودیم بخشی از فیلم را انگلیسی‌زبان فیلم‌برداری کنیم». صراحت کارگردان که تنها ایران را بستر فیلمسازی دانسته به خوبی در صحبت‌هایش هویدا است. او علت اصلی ساخت این فیلم در ایران را این‌گونه بیان می‌کند:«6 روز فیلم‌برداری در فنلاند به‌اندازه 40 روز فیلم‌برداری در ایران برایمان هزینه داشت». هزینه ساخت پایین فیلم در ایران شاید تنها عاملی درستی باشد که نه‌تنها سهراب بلکه کارگردان‌های مطرحی چون فرهادی، رسول اف و غیره نیز آن را می‌دانند. او نیز مانند سایر کارگردانان این راه طی شده، به‌خوبی می‌داند ساخت فیلم در ایران بسیار کم هزینه‌تر از خارج است و هزینه این فیلم‌های به اصطلاح بین المللی به راحتی قابل بازگشت است. به‌طوری‌که به گفته کارگردان: «ترس از بازگشت سرمایه ندارم چون این فیلم بین‌المللی است و اگر با یورو آن را حساب کنیم سرمایه برمی‌گردد».

رامین سهراب کارگردان فیلم ویولن در سال 1395 است. تنها اثر وی در قامت کارگردان که هیچ‌گاه در ایران پخش نشد. سهراب تحصیل‌کرده سینما در دانشگاه آمریکا است و بیشتر از سبک فیلم‌سازی هالیوود تأثر گرفته تا ایران. عشق فیلمی که همین علاقه‌اش او را وارد دنیای هنر کرده و حال با تنها اثر رسمی خود به جشنواره فجر راه ‌یافته و داعیه‌دار ریل‌گذاری ژانری فراموش‌شده در ایران است. او علت روی آوردن به فیلم‌سازی در ایران را خروج سینمای ایران از سبک آپارتمانی غمگین، معتاد و مدل اصغر فرهادی می‌داند. سبکی که سالهاست در سینمای ایران جولان می‌دهد و هنوز هم ردپای آن را در فیلم‌های جشنواره امسال نیز شاهد هستیم.

سهراب را شاید بتوان فارغ از نیت‌ها و ساختار ضعیف فیلمش کارگردان جسوری دانست که برخلاف سایر کارگردانان فیلم اولی این جشنواره تنها به ساخت فیلم در فضا آپارتمان بسنده نکرده و دوربین خود را به نقاط دیگر شهر نیز برده است. کسی که سعی دارد ژانر اکشن را از سینمای ایران رخت بسته بود، دوباره احیا کند. سینمای جمشید هاشم‌پور که مردم برای دیدن فیلم‌هایش چون تاراج، طعمه، ضربه طوفان و ... مدت‌ها در صف انتظار می‌ایستادند. این فیلم حاصل تلاش یک‌تنه ایرانی مقیم خارج، برای احیایی سینمای اکشن ایران است. فیلمی که شاید عامه‌پسند نباشد اما می‌تواند جرقه امیدی باشد، برای خروج از بن‌بست سینمای نئورئالیستی و روشنفکرنمای ایران باشد.

پایان/

۱۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۲:۰۰
کد خبر: 16512

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 3 =