سست عنصری و بی‌مایگی سبک‌ها در هنرهای رزمی

سست عنصری و بی‌مایگی سبک‌ها در هنرهای رزمی آفتی است که به ندرت شهامت ورود به آن وجود دارد.

"بیشتر سبک‌های هنر رزمی به جای رویارویی با مبارزه در چنینی آن انباشته از نوعی(آشفتگی زیبا) در حرکات هستند که پیروان خود را گمراه کرده در تنگنا قرار می‌دهند و توجه ایشان را از واقعیت ناب مبارزه که ساده و بی پیرایه است سلب می‌کنند. به جای آنکه بی درنگ به قلب هر چیز راه یابند به تمرین مبالغه‌آمیز تکنیک‌های ساختگی و حالت‌های آراسته نمایشی (نومیدی هنجار یافته) می‌پردازند تا وانمود به مبارزه واقعی نمایند. بدینسان پیروان این مکاتب به جای (بودن) در مبارزه، چیزی نزدیک به مبارزه را انجام می‌دهند."

تائوی جیت‌کان‌دو بروس لی پاراگراف سوم نومیدی هنجار یافته

در بحث قبل وعده کردیم که بر سست عنصری و بی‌مایگی سبک‌ها در هنر رزمی اشاره کنیم. همانطور که در قبل اشاره کردیم سبک‌ها را اکثرا پیروان آن دامن زده‌اند. به این معنا که هر سبکی نوعا حاصل برداشت شخصی خاص از مبارزه است که پیروان آن سبک این برداشت را مریدانه پسندیده‌اند و اکثرا کورکورانه دنبال کرده‌اند.

البته تفکر مریدپروری بانیان این روش‌ها نیز در جمع این مریدان کور بی‌تاثیر نبوده است که این، دو ریشه اصلی دارد.

الف. نگاه غلط به آموزش که ناشی از ناآشنایی به فرایند یادگیری و اساس جایگزینی دانش به جای بینش است، علوم عملی آن هم از نوع هنری آن که پایگاهی در ذائقه روحی انسان دارد، به یک جور برانگیختگی فطری که گاهی متاثر از شرایط اجتماعی و عوامل ذاتی و موروثی است، احتیاج دارد و شخص هنرجو در فضایی آزاد از هرگونه تعلیم و تقلید و یادگیری که شعور ذاتی او را دستخوش عوامل بیرونی کند می‌تواند این چشایی ذاتی را در درون خود کشف و مشتاقانه آن را گسترش دهد.

اشتیاقی وصف نشدنی که از آگاهی حقیقی حاصل از علم حضوری (و نه حصولی) او به خود است با این نگاه، تعلیم دهنده کاری ندارد جز شناساندن آینه‌وار هنرجو به خودش، شناختی بدون دخل و تصرف و ناب از واقعیت. برای این شخص دیگر جایگاهی برای خیر و شر نیست، چه رسد به برتری‌طلبی.

فراسوی نیک و بد جایی است که مرد برتر بر پیشانی سترگ آزادی بوسه می‌زند، این چنین شخصی را چه به آموزش و تعلم. کسی که چیزی برای غبطه در خود نمی‌بیند چیزی برای یاد دادن ندارد.

زیر بارند درختان که تعلق دارند/ای خوشا سرو که از بند غم آزاد آمد

ب. این بخش البته ریشه در بخش اول دارد. منتهی ا ز نوع بسیار پست آن، یعنی ریاست‌طلبی که چون ریشه عدمی دارد اصلا جایی برای صحبت و توضیح ندارد. این دو اصل، سبب دامن زدن به گسترش سبک‌های رزمی از سوی اساتید آن، چه در کمیت و چه در کیفیت شده است.

اما بیماری که از سوی مریدان این سبک‌ها بصورت گسترده و به شکل یک ویروس خطرناک در دنیای رزمی منتشر شده، بیماری تقلید است.

مرضی که در اثر خود ناباوری به بشر در طول اعصار دست داده و سبب جنگ‌ها، اختلافات و درگیری‌های بیهوده‌ای شده است. معمولا متعصبین به یک سبک در اثر تلقی دگم و کورکورانه از آن خود را تافته جدابافته می‌دیدند و به جای گرد آمدن دور یک مفهوم، به گرد یک اسم جمع می‌شدند و این سبب تفرقه بین سبک‌های می‌شده تفرقه ای که ناشی از نوع دگماتیسم مترقی بود و حاصلی جز دورتر شدن این مریدان از اصل مطلب و پرداختن آنها به حمایت دشمنی یا چیزی که حتی درست نمی‌شناسند، شد.

گوهری که از صدف کون مکان بیرون بود

طلب ازگمشدگان لب دریا می کرد

پایان/

۱۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 21608

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 9 =