مرز بی‌قرار؛ درگیری افغانستان و پاکستان به کجا می‌رسد؟

‌درگیری‌های شدید مرزی این روزهای افغانستان و پاکستان آن هم چند ماه پس از جنگ ۴ روزه اردیبهشت، این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که براستی ریشه این اختلافات چیست و چشم‌انداز آن چگونه است؟

به گزارش تحریریه، از شنبه شب این هفته (۱۹ مهر)، مرز ۲۶۴۰ کیلومتری افغانستان و پاکستان شاهد یکی از خونین‌ترین رویارویی‌های نظامی دو دهه اخیر بوده‌است. نیروهای طالبان افغانستان و ارتش پاکستان در نقاط متعدد مرزی وارد درگیری مسلحانه شدند که بر اساس آمار رسمی، دست‌کم ۲۳ سرباز پاکستانی و بنا به ادعای طالبان ۵۸ نظامی پاکستانی جان خود را از دست دادند. از سوی دیگر، اسلام‌آباد مدعی کشته شدن ۲۰۰ جنگجوی طالبان و گروه‌های وابسته شد.

این درگیری تنها چند ماه پس از جنگ چهار روزه اردیبهشت امسال رخ داد؛ زمانی که نیروی هوایی پاکستان حملات هوایی به استان‌های خوست و پکتیکا در شرق افغانستان انجام داد. این دو رویداد نشان‌دهنده عمق بحران امنیتی در یکی از بی‌ثبات‌ترین مرزهای جهان است؛ مرزی که نه تنها دو کشور همسایه را از هم جدا می‌کند بلکه میراث استعماری بریتانیا و دهه‌ها سوءتفاهم، بی‌اعتمادی و خشونت را نیز در خود جای داده‌است.

ریشه‌های تاریخی و ساختاری بحران

میراث استعماری: خط دیورند (Durand Line)

ریشه اصلی تنش‌های مرزی میان افغانستان و پاکستان به سال ۱۸۹۳ برمی‌گردد؛ زمانی که سِر «مورتیمر دیورند» دبیر دولت هند بریتانیا با «امیر عبدالرحمان خان» امیر افغانستان، موافقت‌نامه‌ای امضا کرد که بر اساس آن مرز رسمی میان امپراتوری بریتانیا و امارت افغانستان ترسیم شد. این خط که به «خط دیورند» معروف است، قبایل پشتون را به دو سوی مرز تقسیم کرد و بذر اختلافات دائمی را کاشت.

مرز بی‌قرار؛ درگیری افغانستان و پاکستان به کجا می‌رسد؟

افغانستان این مرز را به‌عنوان یک مرز قانونی و دائمی به رسمیت نشناخته و آن را محصول زور و فشار دوران استعمار می‌داند. حتی طالبان در دوران حکومت اول خود (۱۹۹۶-۲۰۰۱) با وجود روابط نزدیک با پاکستان، از به رسمیت شناختن این مرز خودداری کردند. از سوی دیگر، پاکستان این مرز را میراث قانونی و قرارداد بین‌المللی می‌داند که باید توسط افغانستان پذیرفته شود. این اختلاف بنیادین بر سر مشروعیت مرز، زمینه‌ساز بسیاری از تنش‌های امروزی است.

تحولات پس از ۲۰۰۱؛ پیچیدگی‌های امنیتی

حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و سقوط حکومت طالبان، دینامیک‌های امنیتی منطقه را دگرگون کرد. در سال‌های پس از آن، مناطق مرزی هر دو کشور به کانون‌های امنیتی پیچیده تبدیل شدند که گروه‌های مختلف مسلح در آنها فعالیت می‌کردند.

گروه «تحریک طالبان پاکستان» (TTP) که در سال ۲۰۰۷ تشکیل به وجود آمد، به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های امنیتی پاکستان تبدیل شد. این گروه که هدف آن برقراری حکومت شریعت اسلامی در پاکستان و مقابله با حضور نظامی دولت در مناطق قبایلی است، صدها حمله در داخل پاکستان انجام داده است. بر اساس آمار رسمی، در سال ۲۰۲۴، پاکستان ۶۸۵ نیروی امنیتی خود را در ۴۴۴ حمله تروریستی از دست داد.

مرز بی‌قرار؛ درگیری افغانستان و پاکستان به کجا می‌رسد؟

از سوی دیگر، افغانستان نیز شاهد فعالیت گروه‌های مختلف شورشی بوده که برخی از آنها به گفته مقامات کابل از خاک پاکستان حمایت دریافت کرده‌اند. افغانستان همواره پاکستان را متهم به دخالت در امور داخلی و حمایت از گروه‌های شورشی کرده است.

دوگانگی‌های سیاست خارجی دو کشور

هر دو کشور با دوگانگی‌های پیچیده‌ای در سیاست خارجی و امنیتی خود روبرو هستند. پاکستان در طول دهه‌های گذشته، رابطه پیچیده‌ای با طالبان افغانستان داشته است. اسلام‌آباد، افغانستان را به‌عنوان حوزه نفوذ استراتژیک خود در مقابل هند می‌بیند و همواره تلاش کرده از نفوذ دهلی نو در این کشور جلوگیری کند. همزمان، اسلام آباد با تهدید جدی گروه تحریک طالبان پاکستان در داخل خود مواجه شده که معتقد است این گروه از خاک افغانستان عمل می‌کند.

از سوی دیگر، افغانستان نیز موضع پیچیده‌ای دارد. طالبان افغانستان که در اوت ۲۰۲۱ دوباره قدرت را به دست گرفتند، با تحریک طالبان پاکستان پیوندهای ایدئولوژیک، قومی و تاریخی دارند. پیوندهای مزبور سبب شده کابل نتواند یا نخواهد علیه این گروه اقدام قاطع انجام دهد، در حالی که رابطه با پاکستان برای افغانستان از لحاظ اقتصادی و تجاری حیاتی است.

افزایش خشونت؛ آمار نگران‌کننده

وضعیت امنیتی در هر دو سوی مرز به‌شدت وخیم است. در پاکستان، بر اساس گزارش مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی (CRSS)، در سه فصل اول سال ۲۰۲۵، حداقل ۲,۴۱۴ نفر در حملات تروریستی کشته شدند. وزارت کشور پاکستان اعلام کرده که بیش از ۱,۵۰۰ حادثه خشونت‌آمیز در ۱۰ ماه اول سال، بیش از ۹۰۰ نفر از جمله ۵۷۰ نیروی امنیتی و ۳۵۱ غیرنظامی را کشته است.

در افغانستان نیز وضعیت چندان بهتر نیست. حملات هوایی پاکستان، درگیری‌های مرزی و فشارهای اقتصادی ناشی از بسته شدن مرزها، زندگی میلیون‌ها افغان را تحت تأثیر قرار داده است.

پیامدهای چندگانه درگیری‌های مرزی

پیامدهای دوجانبه و افزایش بی‌اعتمادی از جمله نخستین پیامدهای این جنگ است. درگیری‌های مرزی اخیر، شکاف عمیقی میان دو کشور ایجاد کرده است. هر دو طرف یکدیگر را متهم به تجاوز و نقض حاکمیت ملی می‌کنند. پاکستان معتقد است که افغانستان به گروه تحریک طالبان پاکستان پناهگاه می‌دهد و از اقدام علیه آن خودداری می‌کند. از سوی دیگر، افغانستان حملات هوایی پاکستان را نقض آشکار حاکمیت خود می‌داند و خواستار توقف فوری آن است. این بی‌اعتمادی متقابل، همکاری‌های اقتصادی، تجاری و فرهنگی دو کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده است. بسته شدن مرزها، توقف تجارت، و محدودیت‌های سفر، به اقتصاد هر دو کشور آسیب جدی وارد کرده است.

مرز بی‌قرار؛ درگیری افغانستان و پاکستان به کجا می‌رسد؟

پیامدهای انسان‌دوستانه و بحران پناهندگان و غیرنظامیان از دیگر پیامدهای جنگ است. یکی از بزرگ‌ترین قربانیان این تنش‌ها، غیرنظامیان و پناهندگان هستند. پاکستان در سال‌های اخیر، سیاست اخراج پناهندگان افغان را آغاز کرده و حدود ۳ میلیون پناهنده افغان که دهه‌ها در پاکستان زندگی می‌کردند، تحت فشار بازگشت به کشورشان قرار گرفته‌اند. این سیاست که اسلام‌آباد آن را اقدامی امنیتی می‌داند، بار انسانی سنگینی بر افغانستان تحمیل کرده است. از سوی دیگر، درگیری‌های مرزی سبب شده غیرنظامیان ساکن در مناطق مرزی هر دو کشور در معرض خطر جدی قرار گیرند. روستاها و شهرهای مرزی هدف آتش توپخانه و حملات هوایی قرار گرفته‌اند و هزاران خانواده مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

از پیامدهای منطقه‌ای و نگرانی همسایگان نیز نباید غافل ماند. درگیری‌های افغانستان و پاکستان، نگرانی جدی کشورهای منطقه را برانگیخته است. ایران که با هر دو کشور روابط دیپلماتیک دارد، خواستار خویشتن‌داری و حل مسالمت‌آمیز اختلافات شده است. «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه کشورمان تأکید کرد که «ثبات بین این دو کشور به ثبات منطقه کمک می‌کند». عربستان سعودی و قطر نیز که روابط تاریخی با هر دو کشور دارند، بیانیه‌هایی صادر کردند و خواستار گفت‌وگو و اجتناب از تشدید شدند. هند که به تازگی میزبان «امیر خان متقی» وزیر خارجه طالبان، در اولین سفر رسمی وی به دهلی نو بود، موضع محتاطانه‌ای اتخاذ کرده است. روابط رو به گسترش هند و طالبان، نگرانی‌های اسلام‌آباد را افزایش داده و بعد دیگری به پیچیدگی‌های منطقه‌ای افزوده است.

در ارتباط با پیامدهای بین‌المللی و نقش قدرت‌های بزرگ نیز لازم به یادآوری است که چین، روسیه، ایران و پاکستان در چارچوب نشست‌های چهارجانبه، تلاش کرده‌اند تا رویکرد هماهنگی در قبال افغانستان اتخاذ کنند. در آخرین نشست این چهارجانبه در سپتامبر ۲۰۲۴ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، موضوع امنیت و ثبات منطقه‌ای مورد بحث قرار گرفت.

چین که بزرگ‌ترین شریک اقتصادی پاکستان و دارای منافع استراتژیک در افغانستان است، نقش میانجی‌گری فعالی ایفا می‌کند. پکن نگران است که بی‌ثباتی در افغانستان و پاکستان، پروژه راهرو اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) و گسترش آن به افغانستان را تهدید کند. چین از هر دو طرف خواسته تا خویشتن‌داری کنند و از طریق گفت‌وگو به حل اختلافات بپردازند.

روسیه که به دنبال گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی و افغانستان است، از هرگونه بی‌ثباتی که می‌تواند به جمهوری‌های آسیای مرکزی سرایت کند، نگران است. مسکو بر ضرورت گفت‌وگو و حل سیاسی بحران تأکید دارد.

چشم‌انداز آینده؛ صلح یا تشدید و تداوم تنش؟

مقامات و کارشناسان امنیتی معتقدند که احتمال تبدیل شدن این درگیری‌ها به یک جنگ تمام‌عیار محدود است. «آصف درانی» سفیر سابق پاکستان و نماینده ویژه در امور افغانستان، معتقد است که هیچ‌یک از دو طرف منافعی در تشدید نظامی ندارند. افغانستان از لحاظ نظامی توان رویارویی متعارف با پاکستان را ندارد و پاکستان نیز نمی‌تواند به‌طور نامحدود منابع خود را صرف جنگی طولانی‌مدت کند. «ابراهیم بحیص» تحلیلگر ارشد گروه بین‌المللی بحران نیز تأکید می‌کند که اولویت برای هر دو طرف کاهش تنش است. هر دو کشور با چالش‌های داخلی متعددی روبرو هستند و جنگی طولانی‌مدت وضعیت را پیچیده‌تر خواهد کرد.

مرز بی‌قرار؛ درگیری افغانستان و پاکستان به کجا می‌رسد؟

در این برهه ضرورت دیپلماسی و میانجی‌گری احساس می‌شود. بنابراین، راه خروج از این بحران، بازگشت به میز مذاکره و گفت‌وگوی جدی است. هر دو کشور باید به این واقعیت اذعان کنند که امنیت آنها به‌هم‌پیوسته است و بی‌ثباتی در یک سوی مرز، قطعاً به سوی دیگر سرایت خواهد کرد. «اسحاق دار» معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه پاکستان، طی سال جاری چندین بار با همتای افغان خود دیدار کرده و هر دو طرف متعهد شده‌اند که از درگیری اجتناب کنند. با این حال، تعهدات کلامی کافی نیست و نیاز به مکانیزم‌های عملی برای ایجاد اعتماد و مدیریت بحران وجود دارد.

چین، ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه که روابط دوستانه با هر دو طرف دارند، می‌توانند نقش میانجی‌گری مؤثری ایفا کنند. این کشورها باید فشار دیپلماتیک بیشتری بر هر دو طرف وارد کنند تا به میز مذاکره بازگردند. با این حال، حل این بحران نیازمند رسیدگی به مسائل ساختاری است. مسئله خط دیورند، موضوع گروه‌های شورشی از جمله تحریک طالبان پاکستان و اختلافات بر سر مناطق مرزی، همگی نیازمند رویکردهای بلندمدت و پیچیده هستند. هر دو کشور باید به سازوکارهای مشترک برای مدیریت مرز، مبارزه با گروه‌های شورشی و توسعه اقتصادی مناطق مرزی بپردازند. ایجاد مناطق آزاد تجاری، تسهیل حرکت قانونی افراد و کالا و همکاری‌های امنیتی-اطلاعاتی می‌تواند به کاهش تنش‌ها کمک کند.

نویسنده: حسن شکوهی نسب

منبع: خبرگزاری مهر

پایان/

۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 33650

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 1 =