به گزارش تحریریه، روابط پاکستان و طالبان در دوره دوم استقرار این گروه در افغانستان، شباهتی به دوره اول نداشته و علیرغم مانور نمایشی ژنرال فیض حمید، فرمانده وقت اطلاعات نظامی پاکستان (ISI)، در بحبوحه انتقال قدرت در کابل، به نظر میرسد که پاکستان در تعامل با طالبان به بنبستی جدی برخورده است. در هفتهای که گذشت، تنشها میان پاکستان و طالبان به صورت پلکانی افزایش یافت.
در روز نهم اکتبر مجموعهای از حملات هوایی به کابل و چند نقطه دیگر در شرق افغانستان توسط پاکستان گزارش شد که مهمترین هدف آنها، نورولی مسحود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، شمرده شد. در پاسخ و با فاصله کمتر از دو روز، طالبان مجموعهای از حملات پیاده، توپخانهای و هوایی را علیه نیروهای امنیتی پاکستان در مناطق مرزی دو کشور سامان داد که اولین عملیات نظامی از این جنس، با نظارت مرکزیت طالبان، به شمار میرود. بلافاصله پس از آن، اخباری مبنی بر حمله تلافیجویانه هوایی به اهدافی در پکتیا، قندهار، جلال آباد، خوست و هلمند دورن خاک افغانستان و همچنین، تصرف زمینی پایگاههای مرزی این کشور توسط نیروهای پاکستانی منتشر شد.
در حالی که حملات از سوی طالبان متوقف شده، در ساعات گذشته نیز اخباری مبنی به انجام حملات پراکنده از سوی پاکستان مخابره شده است. از تصاویر منتشر شده در فضای مجازی اینگونه به نظر میرسد که تلفات به مراتب بیشتر از زد و خوردهای مرزی معمول بوده است و منابع پاکستانی از کشته شدن ۲۳ نفر از نیروهای نظامی خود و بیش از ۲۰۰ نفر از نیروهای وابسته به طالبان خبر دادهاند.
زمینههای رویارویی نظامی
علیرغم فروکش کردن شدت درگیریها، هنوز مشخص نیست که تبادل آتش در امتداد خط دیورند متوقف شده است یا ادامه خواهد یافت. حتی به فرض توقف آتش در این مرحله، بعید است با وجود مسائل و تنشهای حل و فصل نشده میان طرفین این توقف دائمی باشد. در واقع، مسائل متعددی در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی مطرح است که میتواند اسلام آباد و کابل را به سمت رویارویی نظامی سوق دهد. در این میان، به نظر میرسد که دو مسئله «افزایش تحرکات تروریستی» و «تحول در رویکرد بینالمللی طالبان» از حیث آثار و تبعات امنیتی برای پاکستان تحمل ناپذیرتر بوده باشد.
- افزایش تحرکات تروریستی در قلمروی پاکستان
با استقرار مجدد طالبان در افغانستان، تعداد و شدت حملات تروریستی در قلمروی پاکستان شدت یافت و تلاشهای دیپلماتیک برای مهار این مسئله در چهار سال گذشته ناکام بودهاند. در ۹ ماه طی شده از سال ۲۰۲۵، حملات تروریستی و عملیاتهای متقابل نیروهای امنیتی در پاکستان منجر به کشته شدن ۲۴۱۴ نفر شده که ۵۸ درصد بیشتر از دوره مشابه سال گذشته بوده است و فقط در سه ماه سوم این سال، ۱۶۶ نیروی نظامی و امنیتی پاکستان در اثر حملات تروریستی یا در جریان عملیاتهای متقابل کشته شدهاند.
بدین ترتیب، سال ۲۰۲۵ را باید خونبارترین سال پاکستان در پانزده سال گذشته دانست. بخش بزرگی از ساکنان مناطق مرزی پاکستان در شمال اشتراک قومی گسترده با طالبان پشتون دارند و همین مسئله موجب شده طالبان در مقام دولت سرپرستی در افغانستان، مرزهای موجود (موسوم به خطا دیورند) را به رسمیت نشناسد. در این میان، تعدد و تمرکز حملات تروریستی در دو ایالت هممرز با افغانستان، یعنی خیبرپختونخوا و بلوچستان، در کنار پیوندهای تاریخی موجود میان طالبان و سایر گروههای تروریستی منطقه، ابهامات بسیاری را برای پاکستان درباره نقش طالبان در این خشونتها ایجاد نموده است.
در حال حاضر، دو گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادیبخش بلوچ (BLA) نقش اصلی را در هدایت حملات تروریستی در خاک پاکستان ایفا میکنند. مقامات سیاسی و نظامی پاکستان به کرات طالبان را به کوتاهی در مهار یا حمایت ضمنی از این گروهها متهم کردهاند. به طور خاص، پاکستان تاکید دارد که بخش عمدهای از رهبران و کادرهای فعال این گروهها در خاک افغانستان پناه داده شدهاند و در چهار سال گذشته، طالبان را برای مهار و انتقال این نیروها تحت فشار قرار داده است.
پیشتر، وزیر دفاع پاکستان در سخنرانی خود در مجلس پاکستان، مدعی شده بود که مقامات طالبان در سال ۲۰۲۳ برای جابهجایی نیروهای تحریک طالبان از مناطق مرزی دو کشور تقاضای رقمی نزدیک به ۳۵ میلیون دلار کردهاند و پاکستان این درخواست را به علت خودداری طالبان از ارائه تضمین عملیاتی و واقعی رد نموده است.
- تحول در رویکرد بینالمللی طالبان
رویکرد بینالمللی طالبان دوم در مقایسه با دوره پیشین دستخوش تحول شده است. پیگیری و تنظیم روابط خارجی طالبان در دوره اول استقرار (۱۹۹۶-۲۰۰۱) تا اندازه زیادی در انحصار پاکستان بود. در واقع این گروه بجز پاکستان، تنها با امارات متحده عربی و عربستان روابط رسمی داشت و تلاش دیپلماتیک چندانی به صورت مستقل بروز نداده بود. بسیاری از تحلیلگران، گشایش نمایندگی سیاسی طالبان در قطر (۲۰۱۳) را نقطه پایان موقعیت انحصاری پاکستان و نقطه تولد رویکرد مستقل بینالمللی این گروه میشمارند.
با این وجود، پاکستان کماکان یکی از ذینفوذترین بازیگران خارجی در صفوف طالبان به شمار میرفت و این گروه از اتخاذ موضع تقابلی با پاکستان اجتناب میکرد. با استقرار در کابل، جناح مسلط طالبان کوشید تا ضمن حفظ ملاحظات ایدئولوژیک خود در اداره امور افغانستان، برای برقراری ارتباط با کلیه بازیگران بکوشد و پروژه دستیابی به حمایت و رسمیت را از پکن و مسکو گرفته تا دوشنبه و تاشکند و تهران دنبال کند.
در این میان، تلاش طالبان برای گنجاندن دهلی نو در این دایره، از سوی پاکستان غیرقابل پذیرش و تهدیدآمیز ارزیابی شده است. به طور خاص، پاکستان معتقد است که افزایش تعاملات سیاسی و امنیتی طالبان و هند به منزله ظهور موج جدیدی از حملات بیثباتکننده تروریستی در قلمروی پاکستان خواهد بود که منابع مالی و پشتیبانی تسلیحاتی خود را از هند و پشتیبانی زمینی و پوشش اطلاعاتی را از طالبان دریافت کند. اشاره به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که حمله هوایی به کابل درست در میانه سفر شش روزه وزیر خارجه طالبان به هند انجام پذیرفته است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که زمانبندی این حمله در قلب پایتخت افغانستان، حامل پیامی مشخص برای رهبران طالبان بوده است و واکنش تند طالبان نیز متاثر از همین پیام است.
چشماندازها و احتمالات آتی
طیفی از چشماندازها و احتمالات میان جنگ همهجانبه گرفته تا حل و فصل کامل تنشها در آینده قابل تصور است؛ هر چند که در شرایط کنونی، دو شکل بیشینه و کمینه تنش میان دو بازیگر، باتکای ملاحظات داخلی و بینالمللی هر دو طرف، از احتمال تحقق پایینتری برخوردارند. به نظر میرسد که زد و خوردهای اخیر پاکستان را نسبت به بدیلسازی برای حاکمان کنونی افغانستان، چه از درون طالبان و چه از بیرون، مصممتر سازد.
همزمان، دور از ذهن نیست که پاکستان در اعمال فشار بر طالبان از سوی ایالات متحده مشارکت فعالتری پیدا کند. در طرف مقابل، انتظار میرود که طالبان برای جبران عدم تقارن موجود در قدرت نظامی، بر استفاده از اهرم فشار تروریسم و عنصر قومیت در قلمروی پاکستان اصرار ورزد و از مسیر نزدیکی بیشتر به هند، برای ایجاد نوعی موازنه برونزا تلاش کند.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما