۴ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰
ریشه های انحراف در هنرهای رزمی

احمد علیپور از اساتید هنرهای رزمی در مقاله ای به بررسی ماهیت و ذات هنرهای رزمی پرداخته است.

امروزه هنر رزمی به عنوان مقوله مهم بسیاری از توجهات را به خود جلب کرده و ذهن بسیاری از اندیشمندان و هنرمندان جهان را به خود مشغول کرده است که به دلیل پیوند دیرینه این هنر و هنر نمایش که در عصر ما بیشتر به صورت سینما نمود پیدا کرده است بیشترین تاثیر آن را بر عالم فیلم‌سازی می بینیم.

فیلم‌هایی مانند ماتریکس، بیل را به بکش و آخرین سامورایی، نمونه‌های بارز این مدعا است، اما نکته مهم در زمینه هنرهای رزمی بخش فکری و معرفتی آن است که در صورت جدا شدن این بخش از این هنر چیزی جز ورزش باقی نمی‌ماند.

هنرهای رزمی در طی چهل سال اخیر سر و صدای زیادی در عرصه‌ی اندیشه معرفتی و شناخت شناسی به راه انداخته که این سر و صدا در کشور ما نیز مانند تمامی دنیا به صورت نوشته‌ها و گفته‌ها نمود یافته است که هم به دلیل ناشناخته بودن این هنر و هم به دلیل داشتن وجهه‌ی ورزشی آن به ورطه فراموشی افتاده است.

غافل از آنکه چه بسیار افکار غلط و اندیشه های دور از واقعیت و خیالات باطلی که به واسطه‌ی این زمزمه‌ها و گفته ها به خورد جوانان داده شده است.

بنابراین لازم است که از سوی اندیشمندان و صاحب‌نظران توجه دقیقی به این کلمات فریبنده و واژه‌های دهن‌پرکن بشود و صحت و سقم آن ها از دیدگاه‌های دقیق علمی مورد بررسی قرار بگیرند تا به اسم فلسفه و عرفان هجویات جدیدی به اندیشه پاک جوانان رسوخ نکند.

در تمام دنیا ردپای اندیشه‌های خیال‌پردازانه و دور از واقعیت دیده می شود و این به دلیل جذبه‌ی فریبنده‌ی این هنر می‌باشد که به خصوص در شرق و در طی قرون متمادی ریشه‌ی مکاتب بزرگی را شکل داده است و در واقع بحث ما برروی تاثیر متقابل هنر رزمی بر مکاتب فکری و مکاتب فکری بر هنر رزمی است. برای آنکه بحث مان به بیراهه نرود بهتر است که مطلب را روی انسان بدون در نظر گرفتن عناوین و القاب و ملیت و مذهب متمرکز سازیم که خواستگاه واقعی هر هنری می‌باشد. ...(جاافتادگی) هنر رزمی یعنی علت پیدایش آن با فلسفه در هنر رزمی کاملا متفاوت است و ریشه مغالطه‌های کسانی که در این رابطه کار کرده‌اند همین نکته است.

اساسا هنر رزمی مبنی بر واقعی‌ترین حس بشر که همانا ترس از نابودی است شکل گرفته که ناشی از تضاد و در نتیجه برخورد است. بشر در اولین گام حضور خود در این عالم با عوامل بازدارنده‌ای که مزاحم حرکت و سلوک تکوینی او می‌باشد روبرو می شود که برخورد جوهری درونی هر کس را بروز می‌دهد و شخص قادر به شناخت ضعف‌ها و قوت‌های خود می‌گردد و این عامل حرکت است، حرکتی که منجر به ظهور دیدگاه او نسبت به خود و جهان پیرامونش در عرصه‌ی رفتارش می‌گردد.

این هنر ناشی از مبارزه همیشگی انسان با عوامل ویرانگر او اعم از درونی و بیرونی می‌باشد گه آن را هنر مبارزه یا رزم می‌نامند که در اصل هنر زندگی کردن است.

در فرهنگ‌های شرقی به خصوص چینی این دیدگاه از افراد مختلف در طی اعصار به صورت سبک‌های مختلف بروز کرده است که در واقع این سبک ها زاییده کشف کاملا شخصی یک نفر بوده‌اند.. در واقع افراد مختلف با دیدگاه‌ها مختلف و نگاه‌های متفاوتی نسبت به زندگی دارند که این نگاه در جنگ با دشمنان بیرونی به شکل و سبک خاصی از رزمی نمود می یابد. متاسفانه در طول اعصار مریدان این سبک‌های رزمی با تقلیدهای کورکورانه و غفلت ورزیدن از اصل هریک به گوشه از اصل هنر رزمی که یک حقیقت واحد است چسبیدند و به مرور چنان از اصل مطلب دور شده‌اند که در پهنه‌ی عرفانی رزمی به عرصه تخیلات و یافته‌ها به جای یافته‌ها افتادند.

در هنر رزمی به جاهای عجیب و غریبی رفته‌اند که هیچ ربطی به ماهیت رزمی ندارند و فقط آنها را اصل مطلب دورتر و دورتر می کند. مثلا کشاندن پای هیپنوتیزم و اسرار کیهان و نیروهای عجیب و غریب درونی و علوم احضار روح و از این قسم مزخرفات به عالم رزمی و در این میان دریغ از آموزش یک ضربه‌ی به دردبخور یا یک دفاع مفید یا یک گارد واقعی محافظ و گرفتار ساخت ادا و اصول‌ها و گاهی کارهای درستی که گوشه‌ایی از ضربه به آن مربوط است شدند. شما ببینید کجای این شکل رزمی است، که دست به دامان یکسری حرکات موزون بی محتوا شده‌اند که هیچ کدام هیچ ربطی به مبارزه که ماهیت هنر رزمی است ندارد.

تکنیک‌هایی که حتی به میت و کیسه هم نمی توان وارد که به صورت مجموعه‌ایی از حرکات مختلف به خورد هنرجو ها داده می‌شود و این جز دور کردن هنرجو از اصل مطلب چیز دیگری نیست. نتیجه می‌گیریم که معرفت و فلسفه و تکنیک که سه مرتبه اصلی هنر رزمی می باشد هر سه از دل خود رزم و مبارزه بر می خیزد و نباید که آن را در بیرون رزمی جستجو کرد زیرا جز بیراهه رفتن و پاگذاشتن در تخیلات خاصیت دیگری ندارد چون آنچه که واقعیت است مبارزه است و از مبارزه می توان جستجوی حقیقت کرد.

این بود در واقع سوگنامه هنرهای رزمی که متاسفانه در طول مدت های متمادی به خطا رفته است. چیزی در آن ضربه که نماد عمل و کار در زندگی است، اصالت خود را از دست داده است و هر چیز دیگری جز ضربه در این عرصه ارزش دارد و رادمرد بیداری توده‌های خفته رزمی‌کار یعنی مرحوم بروس لی در طی چند سال عمر کوتاه خود سعی در بیان این حقیقت داشت که آن را در قالب چند فیلم و چند کتاب با نام سبک ابداعی جیت کاندو به گوش جهانیان رساند که در واقع می‌توان آن را حیات نوین هنر رزمی لقب داد اما دریغ از گوش شنوا.

من چه گویم یک رگم هشیار نیست /شرح آن یاری که او را یار نیست

یک دهان خواهم به پهنای فلک/تا بگویم وصف آن رشک ملک

پایان/

۴ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰
کد خبر: 21316

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 1 =