حل معمای قتل توسط یک کارآگاه الکلی

در فیلم چشم آبی روشن با یک کارآگاه با تجربه روبرو هستیم که قرار است ماجرای قتل فجیع یک افسر جوان آمریکایی را حل کند.

در اکتبر 1830، لندور، کارآگاه بازنشسته الکلی، از سوی ارتش مامور می شود تا در مورد به دار آویخته شدن یک افسر جوان بنام فرای در آکادمی نظامی آمریکا در وست پوینت، نیویورک تحقیق کند. در همان ابتدا مشخص می شود که پس از به دار آویختن فرای، قلب او از بدنش خارج شده است. لندور در حال معاینه جسد، تکه کوچکی از یک یادداشت را می یابد که در دست فرای محکم گرفته شده است. همچنین، آثار روی گردن و انگشتان فرای نشان می دهد که او خود را حلق آویز نکرده، بلکه به قتل رسیده است. در میان تحقیقات، افسر جوانی بنام ادگار آلن پو نیز سعی می کند به لندور کمک کند...

عناصر معماری هر یک از درام ها با یکدیگر متفاوت است. با این حال همه آنها پیرامون چند عنصر ساختاری پیرنگ چیده شده اند که در بسیاری از درام ها در جهان می توان آنها را یافت.

شخصیت اصلی، حادثه محرک، هدف، مانع، بحران، نقطه اوج و گره گشایی؛ این هفت عنصر تقریبا در تمام درام ها از جمله درام جنایی معمایی "چشم آبی کم رنگ یا چشم آبی روشن" کاملا دیده می شود. نکته مهم این است که هر چه فیلمساز بتواند این عناصر را بهتر پرداخت کرده و آنها را به یکدیگر دقیقتر پیوند دهد، ما با یک فیلم گیرا و خوب روبرو خواهیم بود.

در میان این عناصر دو عنصر شخصیت و هدف از اهمیت ویژه ای برخوردار است چراکه این دو عنصر موجبات به ظهور رسیدن دیگر عناصر را فراهم می کنند؛ که فیلم چشم آبی روشن از پرداخت این دو عنصر بشدت رنج می برد.

از همان ابتدا ما با یک کارآگاه روبرو هستیم. اولین سوالی که در ذهن بیننده بوجود می آید این است که کارآگاه لندور همانند کارآگاه های مشهور همچون شرلوک هولمز است؟ هر چه از زمان فیلم می گذرد بر بیننده معلوم می شود که لندور بر خلاف کارآگاه های مشهور که یک حس کنجکاوی ذاتی و درونی محرک آنها برای کشف حقیقت است، فاقد این حس و انگیزه است. تحقیقات وسیع، بازجویی های گسترده، عمیق شدن در قتل و کشف انگیزه قاتل، ارتباط مقتول با اطرافیان و ارتباط اطرافیان با مقتول و ده ها مورد دیگر که کارآگاه این فیلم جز اندکی، اساسا به دنبال آنها نیست.

ما با یک کارآگاه روبرو هستیم که در همان ابتدای ورود به ماجرای قتل به کافه ای رفته و مشغول عیاشی می شود. حالا این سوال بوجود می آید که هدف این کارآگاه الکلی از پذیرش این پرونده چیست؟ که آشکار شدن این مساله تا سکانس انتهایی فیلم پنهان می ماند.

در واقع ما در سراسر فیلم با یک کارآگاه بی هدف روبرو هستیم که بر خلاف ادعایی که در ابتدای فیلم مطرح می شود هیچ شباهتی به یک کارآگاه با هوش و کنهه کار ندارد.

یک مشکل بسیار مهمی که در پرداخت شخصیت و انگیزه و هدف لندور برای ورود به ماجرا وجود دارد مساله دختر لندور است. در فیلم چندین بار مساله دختر لندور چه بصورت فلاش بک های ذهنی و چه در چند دیالوگ کوتاه مطرح می شود که بیننده به این نتیجه میرسد الکلی شدن لندور به بخاطر ماجرای دختر اوست.

اما در سکانس پایانی ناگهان مشخص می شود که اساسا انگیزه لندور برای حل مساله قتل اتفاقی بوده که برای دخترش رخ داده است.

در یکی از سکانس ها دیالوگی بین لندور و یکی از روسای آکادمی نظامی مطرح می شود که در آن لندور عامل اصلی قتل فرای را رفتار آکادمی با افسران معرفی می کند. این در حالی است که اساسا در کل فیلم هیچ خاصی (مثلا رفتار زننده و یا تحقیر کننده) نسبت به افسران در حال تربیت دیده نمی شود. فقط در انتهای فیلم است که انگیزه لندور از بیان چنین دیالوگ بی ربطی مشخص می شود.

در حقیقت در کل فیلم با تعداد زیادی دیالوگ و نما و رویداد روبرو هستیم که فیلمساز نتوانسته هیچ ارتباط ارگانیکی بین آنها برقرار کند. ارتباطی که در اجرا بتواند حس کنجکاوی بیننده را در تعقیب ماجراهای یک درام معمایی جنایی تحریک کند؛ تنها در سکانس پایانی فیلم بصورت کاملا غافلگیر کننده همه این عناصر را به هم ربط میدهد.

این مساله موجب شده در طول فیلم بیننده با شخصیت اصلی درام معمایی جنایی که همان لندور است همراه نشده و در ماجراها عمیق نشود؛ تا پس از حل بحران در سکانس گره گشایی، به نقطه اوج تعادل باز گردد.

پایان/

۱۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
کد خبر: 24079

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 5 =