دست و پا زدن اروپا برای بقای سیاسی در عرصه بین المللی

اورسلا ون‌درلاین رئیس کمیسیون اروپا اظهار داشت:"اروپا باید نقش محوری در بازسازی غزه و همچنیناحیای راه حل ۲ دولتی برای حل مساله فلسطین ایفاکند".

این در حالی است که هفته گذشته ایالات متحده کنفرانس صلحی در شرم الشیخ برگزار کرد و در طرح آتش بس خود را مطرح کرد، طرحی که هیچ صحبتی از حل و فصل جریان فلسطین در آن نبوده.

البته بر کسی پوشیده نیست که بخش اعظم بحران هایی که امروزه منطقه خاورمیانه با آن مواجه می باشد زیر سر انگلیس است، انگلیسی که بدون مد نظر دادن وجود یک ملت در یک سرزمین این سرزمین را به دیگری واگذار کرد و زمینه آواره کردن ملتی دیگر را فراهم کرد.

فرانسوی ها هم که برخی دیگر کشورهای منطقه را استعمار کرده بودند شرایطی فراهم کردند که هیچ وقت این کشورها نتوانند ثبات به خود ببینند و مثلا در لبنان که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهند کاری کردند تا قدرت دست مارونی ها و سنی ها باشد تا اینها تا ابد با هم درگیر باشند و در نهایت جنگ داخلی لبنان هم به دلیل همین تقسیم بندی طایفه ای راه افتاد.

به هر حال در دوره ای میتوان گفت اروپایی ها قدرت داشتند و دیگر کشورهای جهان را استعمار کرده بودند و وزرای خارجه انگلیس و فرانسه (سایکس و پیکو) میتوانستند با هم بنشینند ونقشه تقسیم بندی خاورمیانه و حتی جهان را با خط کش بکشند اما امروزه دیگر اروپایی ها آن اروپایی ها نیستند.

خبط های سیاسی که سران جدید اروپایی سالها است انجام می دهند موجب آن شده که اروپا جایگاه خود را در عرصه بین المللی از دست بدهد.

برخی در ایران در دوره های قاجار سیر و سیاحت می کردند و فکر می کردند که اروپایی ها هنوز جایگاهی در جهان دارند و می توان روی آنها حساب باز کرد اما دو بار اروپایی ها را امتحان کردند یکی در توافق سعد آباد و دیگری در توافق برجام و در هر دو مورد اروپایی ها ثابت کردند که اعتباری ندارند.

حتی در همین پنج دور گفتگوها فیما بین آقای عراقچی و ویتکاف بارها آقای عراقچی پیشنهاد داد تا اروپایی ها را هم دراین مذاکرات مشارکت بدهند اما آمریکایی ها حاضر نشدند نقشی برای اروپا قایل بشوند، چون به نظرشان دیگر نقش اروپا تمام شده.

در جریان اجرای غیر قانونی بند ماشه برجام هم اروپایی ها آخرین فرصت برای بازگشت به عرصه سیاست خاورمیانه را از دست دادند.

البته ماجرای ورود اروپایی ها به سراشیبی از زمانی شروع شد که آنها به جای اینکه سعی کنند با روسیه مشکلات خود را به صورت دیپلماتیک حل و فصل کنند تصمیم گرفتند منافع اروپا را قربانی منافع آمریکا کنند.

مقامات آمریکایی در دوران بایدن بارها اعلام کردند که حمایت آمریکا از اوکراین برای تامین منافع آمریکا است اما یکبار نشنیدیم یک مقام اروپایی اظهار داشته باشد که حمایت اروپایی ها از اوکراین برای منافع اروپا است.

حتی در جریان گفتگو ها میان آقای عراقچی و مقامات اروپایی آنها به صراحت اظهار می داشتند که ایران باید برود با آمریکا مذاکره کند و خودشان را کنار میکشیدند.

بعد از این رفتار ها آقای توقع دارند کسی برای آنها اعتباری قایل شود؟

در ماجرای جنگ اسرائیل و فلسطین هم اروپا بسیار نا توان عمل کرد و نتوانست یک رای واحد برای توقف جنگ درغزه داشته باشد و در مقابل دیدیم که مردم در کشورهای اروپایی از مقامات خود جلو زدند و با اعتراضات خیابانی آنها را وادار کردند در برابر اتفاقاتی که در غزه رخ می دهد واکنش نشان دهند.

در نهایت هم برخی کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند موجودیت فلسطین را به رسمیت بشناسند و برخی دیگر حتی در این حد هم وجود نداشتند.

البته این رفتار اروپایی ها با واکنش تند آمریکا هم مواجه شد اما اروپایی ها تصور کردند که به این ترتیب می توانند رضایت کشورهای عربی را به دست بیاورند بلکه آنها اقدام به سرمایه گذاری و پول خرج کردن برای اقتصاد در حال فروپاشی اروپا نمایند.

اروپایی ها آنقدر ذلیل شده اند که حتی رفتند با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نشستند و مواضع خارج از عرف دیپلماتیک مثل حمایت از ادعاهای ارضی بر علیه کشوری که عضو سازمان ملل است گرفتند.

غافل از اینکه آمریکایی ها قبل تر هر آنچه عرب ها داشتند را جارو کرده بودند.

به هر حال بحث توافق صلح شرم الشیخ به نوعی میخ ای بود بر تابوت حضور اروپا در منطقه خاورمیانه.

آمریکایی ها به گونه ای عمل کرده اند که کل امتیاز را برای خودشان ثبت کنند و حضور اروپایی ها در معادلات را به یک حضور فرمالیته برسانند.

دست دادن ترامپ با ماکرون که به نوعی یک زور آزمایی بود از یک سو و سوت زدن ترامپ برای نخست وزیر انگلیس که کجا هستی تو را نمی بینم، گو اینکه برخی ماجرا را به شوخی گرفتند، اما واقعیت امر این است که ترامپ به نوعی خواست نشان دهد که دیگر اروپایی نیست و آن را نمی بیند.

البته همه کارشناسان مسایل منطقه متفق القول هستند که تا زمانی که مشکل فلسطینی ها حل نشده امکان برقراری صلح در خاورمیانه محال است و بر عکس آمریکایی ها اروپایی ها به خوبی این را می دانند و به همین دلیل آنها از همین نقطه ضعف طرح صلح ترامپ استفاده کرده اند تا تلاش کنند ورود کنند و بحث طرح دو دولت را مطرح کنند تا به نوعی بگویند آنها برای حل مشکلات خاورمیانه طرح دارند درحالی که طرح آمریکا ابتر است.

با توجه به اینکه اکثر کشورهای عربی هم حامی همین ایده هستند به نظر می آید اروپایی ها امیدوار هستند ورودشان با این طرح فضایی برای حضورشان در منطقه خاورمیانه باز کند و به نوعی بگویند ما با آمریکایی ها متفاوت هستیم.

پایان/

۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 33715

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 5 =