۲۶ آبان ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۰
نقد فیلم آدمکش آخرین فیلم دیوید فینچر

فینچر در فیلم آدمکش سعی دارد نشان دهد چگونه حادثه ای خاص می تواند یک انسان را در مقابل هویت خود قرار داده و موجب تغییر 180 درجه ای شود.

داستان فیلمهای تریلر حرکتی شبیه ترن هوایی دارد؛ اوج گرفتن ها، فرودهای ناگهانی و وقفه های کوتاه، پیش بینی فزاینده ای که ما را به یک نتیجه نفس گیر می رساند. شکل دادن به این تجربه هیجان انگیز مستلزم قرار دادن قهرمان داستان در معرض خطری بزرگ است که به تدریج بدتر و بدتر می شود تا جاییکه بیننده فیلم نگران می شود که مبادا قهرمان راه فراری ندارد. در نتیجه فیلمساز باید با تعلیق، بیننده را همراه قهرمان داستان کرده تا او نیز زندگی پرخطر قهرمان را تجربه نماید.

"یک آدمکش حرفه ای در اتاقی در شهر پاریس مخفی شده و منتظر است تا هدف مورد نظرش در روز موعود در هتلی که روبروی اتاق او قرار گرفته حاضر شود. تا روز موعود او هر روز به تمرینات یوگا پرداخته، موسیقی گوش می دهد و با مرور افکارش سعی دارد رفتار و شغل خود را توصیف و توجیه کند. روز موعود فرا می رسد ولی آدمکش بسیار حرفه ای، مرتکب یک خطای نابخشودنی می شود..."

همانطور که در مقدمه گفته شد حرکت فیلم "آدمکش" همانند حرکت یک ترن هوایی است. بخش ابتدایی فیلم را می توان حرکت ترن به سمت بالا دانست که پس از اشتباه او ناگهان ورق برگشته و گویی قطار با سرعتی بسیار زیاد به سمت پایین حرکت می کند. فینچر در همان ابتدا شخصیت آدمکش را از زبان خودش تعریف می کند.

نکته ای که در بخش ابتدای فیلم وجود دارد این است که آدمکش گویی در زندگی کاری خود تا کنون مرتکب خطا نشده و فینچر می خواهد آنچه آدمکش برای بیننده تعریف کرده را به چالش بکشد. به دیگر سخن آدمکش سالهاست که پول می گیرد تا افرادی را بر اساس قوانین خاصی که در ابتدای فیلم می گوید، بکشد؛ و فینچر قصد دارد او را در موقعیت قرار دهند که آدمکش انگیزه غیر از پول برای کشتار را تجربه کند؛ به بیان بهتر آدمکش قرار است در مقابل هویت خود بایستد.

مشکل اصلی فیلم این است که فینچر نمی تواند در این تجربه جدید در قالب تعلق برای قهرمان زندگی پرخطری را ایجاد کند. تعلیق به این معنا که بیننده فیلم قبل از شخصیت آدمکش حرفه ای، "بداند".

نکته مهم برای تعلق این است که بیننده باید با قهرمان همذات پنداری کند ولی این اتفاق در فیلم فینچر نمی افتد.

در حقیقت فیلمساز نمی تواند سیر تحولی شخصیت آدمکش که قرار است در مقابل هویت خود بایستند را برای بیننده طوری ترسیم کند که بیننده با او همراه شده و تجربه سوار شدن یک ترن هوایی را برای بیننده ایجاد کند. فیلم سراسر تعقیب و گریز است ولی این تعقیب و گریزها در جهت ایجاد یا غنای تعلیق نیست و صرفا با غافگیری همراه است.

درست است که فیلمساز سیر تحولی و چرخش شخصیت آدمکش را بخوبی ترسیم کرده و نشان داد که چگونه وی در برابر آنچه در ابتدای فیلم برای ما از هویتش بیان می کند، می ایستد؛ ولی فینچر نمی تواند بیننده را با این چرخش همراه کند؛ چرا که تحولات ناگهانی و اتفاقی است.

اوج این تحولات اتفاقی و غافلگیرانه در سکانسی است که آدمکش، کارفرما را نمی کشد. قطعا بسیاری از بینندگان منتظر کشته شدن کارفرما هستند ولی آدمکش در تصمیمی غافلگیرانه او را رها می کند.

به هر حال فینچر علیرغم تلاش زیادی که داشته، متاسفانه هنوز نتوانسته تجربه فیلمهای بسیار جذاب خود در دهه 90 میلادی را تکرار کند.

پایان/

۲۶ آبان ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 28120

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 6 =