۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰
نقد فیلم قلب رقه

قلب رقه نشان می دهد سینمای ایران در بعد فنی به درجه ای از رشد رسیده که می تواند تنه به تنه فیلم های تریلر جاسوسی مشهور جهان بزند و مخاطب را با نمایش حادثه های پی در پی همراه سازد؛ اما انتظار می رود سینمای ایران از همین تجربه های نخستین حرف های خودش را با تصویرسازی درست از هویت دینی-ملی اش بزند.

قلب رقه یک تریلر جاسوسی است و بیش از آن که تصویر درستی از یک مدافع حرم و پاسدار ایرانی ارائه دهد، ثابت می کند که سینمای ایران در پرداخت گونه هایی (genre) که تا کنون کم تر مورد توجه بوده اند، حرفی برای گفتن دارد.

نقد فیلم قلب رقه

رضا مامور امنیتی ایرانی است که به عنوان یک نیروی رسانه ای در دل داعش نفوذ کرده. ماموریت جدیدش این است که خبری از نفوذی دیگرشان به نام عباس بگیرد، که در یک عملیات انتحاری ظاهرا کشته شده. رضا در مسیر ماموریتش با همسرش ریما، که گمان می کرده کشته شده، مواجه می شود و به کمک او کارش را پیش می برد.

قلب رقه جدیدترین ساخته خیرالله تقیانی پور است که پیش تر نام او با سریال های نجلا و ترور گره خورده بود. این فیلم نیز مانند نجلا در داستان پردازی اش دچار لکنت است. تقیانی پور در این فیلم نشان داد که می تواند در گونه های دیگر هم مخاطب را همراه سازد اما آن چه باید تقویت کند قصه گویی اش است؛ ضعفی که فیلم سعی دارد آن را با ملودرامی در دل حادثه جبران کند. با این حال سوژه و گونه سینمایی که فیلم انتخاب کرده آن قدر جذابیت پرداخت دارد که مخاطب ضعف های آن را بزرگ نمی بیند. فیلم روایت گر تلاش نیروهای امنیتی در مقابله با داعش است و بخشی از قدرت و توان ایران را در این مقابله به تصویر می کشد. غافلگیری مخاطب در میزان نفوذ ایران در دل داعش رفته رفته بیش تر می شود و او را همراه می سازد. نقطه قوت فیلم دست گذاشتن روی همین پیشرفت و توانایی ایران است؛ چهره ای که سینمای ایران در ترسیم آن سال هاست غفلت کرده!

نقد فیلم قلب رقه

سینمای ایران سال هاست که درگیر قصه های آپارتمانی و مضامین پرتکرار اجتماعی است. در سال های اخیر سینمای ایران سعی دارد از فیلم های آپارتمانی فاصله بگیرد و تجربه ای هم در گونه های دیگر داشته باشد؛ قلب رقه یکی از این تجربه هاست. فیلم بنا دارد ماموری امنیتی در دل حوادث یک بحران را قصه پردازی کند؛ تصویری آشنا که نام بسیاری از فیلم های به یادماندنی سینمای جهان را یادآوری می کند. قلب رقه در پرداخت یک تریلر جاسوسی-حادثه ای برای سینمای ایران یک نمونه قابل قبول است؛ اما آنچه مخاطب انتظار دارد انطباق شخصیت پردازی فیلم با واقعیت موجود است. رضا در نقش یک مامور امنیتی به خوبی ظاهر شده و یادآور قالب های کلیشه ای جاافتاده در این گونه سینمایی است اما فاصله و وجه تمایزش را با نمونه های مشهور می توانست با پرداخت بیش تری نمایان سازد. او به عنوان یک ایرانی در این عملیات متفاوت از نفوذی های دیگر ظاهر می شود و از نجات، عبدالله، هم رزم افغانی اش هم به راحتی نمی گذرد. خصلتی که نسبتش را مخاطب به راحتی باور می کند و در گوشه های دیگر فیلم هم به دنبال ترسیم وجوه دیگر این تفاوت می گردد.

قلب رقه نشان می دهد سینمای ایران در بعد فنی به درجه ای از رشد رسیده که می تواند تنه به تنه فیلم های تریلر جاسوسی مشهور جهان بزند و مخاطب را با نمایش حادثه های پی در پی همراه سازد؛ اما انتظار می رود سینمای ایران از همین تجربه های نخستین حرف های خودش را با تصویرسازی درست از هویت دینی-ملی اش بزند. آن چنان که سید مرتضی آوینی معتقد بود جنگ هشت ساله ما با رژیم بعث، با دیگر جنگ های مشهور جهان تفاوت ماهوی دارد و برای همین هم به کار بردن واژه سینمای جنگ را برای دسته فیلم های دفاع مقدس درست نمی دانست؛ مجاهدت مدافعان حرم و پاسداران ایرانی در منطقه نیز با ماموریت های باندها و بورن ها مشهور جهان متفاوت است و فیلمساز ایرانی باید در نمایش این تفاوت تلاش جدی داشته باشد. سینمای ایران اگر به دنبال پرداخت درست این تفاوت نباشد و فاصله خود را با سینمای جهان فقط در بعد فنی ببیند خیلی زود مخاطبش را از دست می دهد؛ آن چه در عصر کنونی برای مخاطبان جذابیت دارد الگوهای متفاوت شخصیتی است. مخاطب امروز بیش تر تشنه شناخت الگوهای مقاومتی است که نمونه های واقعی آن را همین امروز در میدان غزه می بیند، نمونه هایی که الگوگرفته از مجاهدت های فرزندان خمینی هستند و با تصاویری که از قهرمان هالیوودی می بینند تفاوت ماهوی دارند.

پایان/

۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰
کد خبر: 28933

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 5 =