به گزارش تحریریه، اندیشکده «شورای آتلانتیک» پژوهشی مبسوط را با عنوان «آینده استراتژی ایالات متحده در مورد ایران» پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منتشر کرد و در مورد رویکردهای تاثیرگذار در کاهش قدرت منطقه ای ایران توصیه هایی را ارائه کرده است.
در ۲۵ گزارش قبل، ااین اتاق فکر آمریکایی راه های گسترش فشار چندجانبه بین المللی و داخلی بر ایران را از طریق تشدید فشار حداکثری و اعلام آمادگی برای حمله نظامی در کنار رخنه در جامعه ایرانی و تحریک شکاف ها پیشنهاد داد.
در گزارش آخر (بیست و ششم) از این مجموعه بر استفاده از همه ابزارهای قانونی، رسانه ای، نفوذ و مالی و از جمله ظرفیت های ایرانیان خارج از کشور در زمینه تضعیف نظام جمهوری اسلامی تاکید شده است.
در این گزارش می خوانیم:
استفاده از رسانههای فارسیزبان مستقل سنتی و نوین
ایالات متحده باید از تلاشها برای در دسترس قرار دادن اخبار و اطلاعات فارسیزبان بیشتر برای مردم ایران حمایت کند. این تلاشها با هدف آغاز روند تضعیف «انحصار رسانهای حکومت» باید شامل موارد زیر شود: اختصاص بودجه بیشتر برای تقویت پخش برنامههای فارسیزبان برای داخل ایران، تاسیس یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای که رژیم نتواند آن را مسدود کند، راه اندازی کانالهای یوتیوبی که ایرانیان بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند، مشابه «رادیو اروپای آزاد».*
علاوه بر بازسازی کامل و راهاندازی یک شبکه فارسیزبان جدید، واشنگتن باید با متحدان اروپایی همکاری کند تا از رسانههای معتبر و موجود فارسیزبان نظیر رادیو فردا یا بیبیسی فارسی حمایت مالی به عمل آید و دامنه فعالیت آنها گسترش یابد.
وزارت خارجه آمریکا باید از رسانههای اجتماعی، هم به زبان انگلیسی و هم فارسی، بهصورت پیوسته و پررنگتر برای برجستهسازی مسائلی نظیر فساد حکومت، تأمین مالی نیروهای نیابتی در خارج، و نقض حقوق شهروندان خود استفاده کند. برای دستیابی بهتر به این هدف، وزارت خارجه باید بهطور دائمی یک سخنگوی فارسیزبان دیگر به دفتر تعاملات رسانهای بینالمللی بیفزاید و این جایگاه را در واشنگتن مستقر کند.
در سطح بینالمللی، ایالات متحده باید همراه با متحدان خود برای افشا و محکومسازی مداوم نقض حقوق بشر توسط رژیم ایران تلاش کند. تلاشهای ایالات متحده و متحدانش برای «افکندن نوری تند و روشن» بر اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و «دروغها و فریبکاریهای آن» در سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی میتواند تأثیرگذار باشد.
رهبران ایران به تحقیر و بیاعتباری در عرصه جهانی حساساند، و چنین فشارهایی در گذشته باعث شده رفتار خود را – حداقل بهطور موقت – تعدیل کنند.
درگیر کردن جامعه ایرانیان مهاجر
ایالات متحده همچنین باید یک استراتژی جامعتر برای تعامل با جامعه مهاجران ایرانی ساکن آمریکا تدوین کند.
در حمایت از اعتراضات مهسا امینی، این جامعه سطوح بیسابقهای از کنشگری و سازماندهی را از خود نشان داد، از جمله کمپین مردمی برای متقاعد کردن کنگره آمریکا به تصویب «قانون پاسخگویی امنیتی و حقوق بشری مهسا امینی» (MAHSA Act) که مجلس نمایندگان در سپتامبر ۲۰۲۳ – چند روز پیش از سالگرد فوت امینی – آن را تصویب کرد و سپس سنا نیز به آن پیوست.
دولت آمریکا نمیتواند و نباید مسئول رفع اختلافات داخلی این جامعه مهاجر باشد. اما تا جایی که بتواند با برخی از افراد و گروهها همکاری کند، باید این کار را انجام دهد. برای مثال، مرکز تعامل جهانی وزارت خارجه آمریکا (GEC) باید با اعضای منتخب از جامعه مهاجر ایرانی در تعامل باشد تا موارد سوءرفتار رژیم با شهروندانش را برجسته کنند و به پخش و تقویت صدای ایرانیان داخل کشور کمک نمایند؛ همانگونه که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» انجام داد.
GEC باید تلاش کند با طیف گستردهای از افراد با دیدگاههای سیاسی و پیشینههای مذهبی و قومی گوناگون، که به حقوق بشر برای همه ایرانیان احترام میگذارند، همکاری کند.
ایالات متحده باید از ظرفیت مالی جامعه مهاجر نیز بهره گیرد تا پروژههایی را برای پیشبرد قوانین مشابه در کشورهایی که ایرانیان مهاجر در آنها زندگی میکنند و نیاز به حمایت قانونی دارند، تأمین مالی کند. همچنین، ایالات متحده باید سیاستی شفاف و پایدار داشته باشد درباره اینکه کدام گروههای تبعیدی واجد شرایط دریافت حمایت آمریکا هستند و کدامها نیستند.
بهطور خاص، هرگونه حمایت از گروههایی که با سازمان مجاهدین خلق و شاخه سیاسی آن، شورای ملی مقاومت ایران (MeK/NCRI)، مرتبط هستند، احتمالاً از نظر افکار عمومی مردم داخل ایران نتیجه معکوس خواهد داشت، چرا که این گروه بهطور گستردهای در ایران نامحبوب است، عمدتاً به دلیل همکاریاش با صدام در جریان جنگ ایران و عراق.
ایالات متحده میتواند با همکاری متحدانی همچون کانادا، بریتانیا، و اتحادیه اروپا برای مقابله با عناصر ایران که در داخل مرزهای این کشورها فعالیت میکنند، توجه و اعتبار بیشتری برای ابتکارات خود جلب کند. این همکاریها میتواند شامل تصویب قوانینی مشابه قانون ماگنیتسکی برای هدف قرار دادن ناقضان حقوق بشر و مقابله با پولشویی باشد.
اعلام آمادگی برای بازگرداندن داراییهای مصادرهشده به مردم ایران، این رویکرد را تقویت خواهد کرد.
رهبری ایالات متحده در پیگیری اقدامات علیه افراد همدست در نقض حقوق بشر و فساد، میتواند تعهد این کشور به مردم ایران و پاسخگو کردن آن را بهخوبی نشان دهد.
ایجاد نقشی جدید برای کنگره
فقدان یک استراتژی جامع دوحزبی برای ایران، تاثیرگذاری ایالات متحده را در مبارزه با تهدیدات تهران مختل کرده است. ایالات متحده که در زمینه استراتژی چین توانسته به راحتی همگرایی دو حزب را ایجاد کند، میتواند از رویکردی که در برابر پکن اتخاذ کرد، در مورد ایران هم استفاده کند.
یک مدل خوب برای ایجاد ساختار دو حزبی در مورد سیاست ایران، استفاده از کمیته منتخب مجلس نمایندگان ایالات متحده در زمینه رقابت راهبردی بین ایالات متحده و حزب کمونیست چین است که چارچوبی جامع و کلی را برای هدایت سیاست ها در قبال چین ایجاد کرد.
رویکرد جایگزین برای تدوین سیاستهای ایران میتواند ایجاد یک کمیته مشترک منتخب از مجلس نمایندگان و سنا یا یک کمیسیون باشد، مشابه آنچه که اعضای سنای ایالات متحده درباره چین پیشنهاد دادهاند، و شامل اعضای سنا و مجلس نمایندگان و نمایندگانی از قوه مجریه و بخش خصوصی خواهد بود.
یک کمیته یا کمیسیون منتخب به اجماع نخواهد رسید اما میتواند به بیان اختلافات در یک محیط غیرتعارضی کمک کند، مردم را در مورد خطرات موجود در مقابله با تهدیدی که ایران برای منافع ایالات متحده ایجاد میکند آموزش دهد و اجماع گستردهای را در مورد اهداف، راهها و ابزارهایی ایجاد کند که باید راهبردی بلندمدت در قبال دولتهای جمهوری اسلامی را نشان دهد.
*در زمان تنظیم این گزارش در اندیشکده آمریکایی، ترامپ بودجه برخی رسانه های ضدایرانی را قطع نکرده بود.
پایان/
نظر شما