به گزارش تحریریه، «شورای آتلانتیک» در تحلیلی به ارزیابی سناریوهای ممکن برای یک توافق هسته ای میان ایران و آمریکا پرداخت و مزایا و معایب هر یک از ۵ حالت احتمالی را برای غرب مطرح کرد.
در این گزارش با عنوان «از A تا F، نمره یک توافق هستهای احتمالی با ایران» می خوانیم:
چهارمین نشست بین «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه رئیسجمهور ایالات متحده در امور خاورمیانه و «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران، که در روز یکشنبه برگزار شد، برخلاف گزارشهای پیش از نشست که احتمال دستیابی به یک توافق چارچوبی را مطرح کرده بودند، به چنین توافقی منتهی نشد. اما ظاهراً پیشرفت کافی حاصل شد تا مذاکرات ادامه یابد، و احتمالاً دو طرف در خصوص اختلافات کلیدی به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
این پیشرفت در حالی صورت گرفته که اظهارات علنی از سوی هر دو طرف، خطوط قرمز متضادی را نشان میدهد—و این میتواند حاکی از آن باشد که پشت درهای بسته، یکی یا هر دو طرف حاضر به انعطافپذیری بیشتر از آن چیزی هستند که در انظار عمومی ابراز میکنند. همچنین ممکن است نشان دهد که یا ایران یا ایالات متحده، اطمینان دارند که میتوانند طرف مقابل را برای عقبنشینی از موضع کنونی متقاعد کنند.
اگر در نهایت ایران و ایالات متحده موفق به رفع این اختلافات شوند و به یک توافق برسند، از کجا خواهیم فهمید که این توافق، توافق خوبی است؟
در ادامه، راهنمای من برای نمره دادن به نتایج مختلف این مذاکرات پرمخاطره آمده است:
گرید A: حل مسئله هستهای و نفوذ مخرب منطقهای
برنامه هستهای ایران تقریباً به طور قطع محور اصلی مذاکرات است—و موضوع این است که ایران چه اندازه به دستیابی به اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت بمب نزدیک شده است. اما اگر واقعاً تنها همین موضوع روی میز باشد و از تلاشهای جمهوری اسلامی برای پیشبرد برنامه موشکی بالستیک، نفوذ مخرب منطقهای، عملیاتهای تروریستی، و کارزارهای جهانی ترور و گروگانگیری جدا شود، اشتباهی جدی رخ داده است—اشتباهی که باعث میشود آن توافق ارزش نمره A را نداشته باشد.
در پیگیری توافقی محدود و صرفاً هستهای، ترامپ تقریباً با قطعیت تضمین میکند که چالشهای دیگر اساساً هرگز مورد رسیدگی قرار نمی گیرند، درست همانطور که پس از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) هم مورد توجه قرار نگرفتند. این وضعیت موجب تقویت جایگاه ایران در خاورمیانه و کاهش کلی امنیت منطقه خواهد شد.
گرید B: برچیدن کامل
برای دستیابی به توافقی خوب و دریافت نمره قابل قبولB ، ترامپ باید اطمینان حاصل کند که ایران برنامه هستهای خود را به طور کامل برچیند و از حق غنیسازی برای مصارف غیرنظامی هم صرفنظر کند. ایران مدعی است که هدف برنامه فعلیاش، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای است، اما امکان بهرهبرداری از انرژی هستهای بدون غنیسازی نیز وجود دارد. کشورهای دیگر سوخت را وارد میکنند، آن را در راکتورهای خود مصرف کرده و سپس سوخت مصرفشده را به کشور مبدأ بازمیگردانند.
البته صرف این توافق برای دریافت نمره B کافی نیست. ایران باید با از بین بردن تمام سانتریفیوژهای خود نیز موافقت کند. این ها ابزارهایی هستند که برای چرخاندن اورانیوم و ساخت یک دستگاه هستهای پایدار استفاده میشوند؛ ایران باید اجازه دهد که این تجهیزات از کشور خارج شوند.
به بیان دیگر، یک توافق خوب یعنی ایران به طور کامل برنامه خود را کنار بگذارد، شبیه کاری که لیبی در سال ۲۰۰۳ انجام داد. ویتکاف اخیراً گفت اگر ایران نمیخواهد سلاح هستهای داشته باشد، همانطور که رهبرانش سالهاست ادعا میکنند، پس «تأسیسات غنیسازیشان باید برچیده شود. آنها نمیتوانند سانتریفیوژ داشته باشند.»
اما چنین سناریویی بسیار بعید است. ایران همواره بر حق غنیسازی اورانیوم پافشاری کرده و به طور قاطع مقام های کنونی آن که ظاهراً میانهرو هستند همچون رئیسجمهور مسعود پزشکیان و عراقچی، قادر نخواهند بود رهبر عالی را، که سالها از این حق دفاع کرده، به پذیرش چنین واگذاریای متقاعد کنند؛ بهویژه آنکه سرنوشت لیبی برای همه مشخص است. افزون بر این، پزشکیان و عراقچی احتمالاً نگران آن خواهند بود که حتی پیشنهاد چنین معاوضهای بتواند آنچنان واکنش تندی از سوی جناح تندرو بهدنبال داشته باشد که موقعیت خود آنها را نیز به خطر بیندازد.
گرید C: غنیسازی «غیرنظامی» با شرایط سختگیرانه
در توافقی که ارزش نمره C داشته باشد، به ایران اجازه داده میشود که اورانیوم را تا ۳.۶۷ درصد غنیسازی کند؛ گویا این مسیر عملیاتی مورد ترجیح برخی از اعضای دولت آمریکا، از جمله معاون رئیسجمهور جیدی ونس، است. چنین سطحی از غنیسازی برای داشتن یک برنامه هستهای غیرنظامی کفایت میکند، اما ایران باید محدودیتهایی را بپذیرد که از آنچه در توافق برجام وجود داشت، دائمیتر و سختگیرانهتر باشد.
ایران باید از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر خود—که با نامهای IR-۸، IR-۶ و IR-۲ شناخته میشوند—صرفنظر کند. این سانتریفیوژها عملاً به ایران امکان میدهند که سریعتر از طراحی اولیه IR-۱ اورانیوم را غنیسازی کند. اما همچنین باید محدودیتهای سختگیرانهای برای خود IR-۱ها نیز وضع شود. در غیر این صورت، ظرفیت تولیدی در نهایت از آنچه سانتریفیوژهای پیشرفتهتر ارائه میدهند، فراتر خواهد رفت و تنها زمان بیشتری خواهد برد.
علاوه بر این، توافقی که نمره C میگیرد نباید دارای محدودیت زمانی یا بندهای غروب (sunset clauses) مانند برجام باشد، امری که ویتکاف آن را بهعنوان موضع ایالات متحده اعلام کرده و گفته بود: «هیچ غروبی برای تعهدات آنها وجود ندارد.»
در میان مهمترین بندهای غروب برجام، مواردی بودند که در سال ۲۰۲۳ منقضی شدند و به موضوع موشکهای بالستیک مربوط میشدند، و مواردی هم که قرار است در سال ۲۰۳۱ منقضی شوند شامل محدودیتها بر سطح غنیسازی و ذخایر اورانیوم ایران می شوند.
در نهایت، ایران باید با بازرسیهایی نه تنها از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بلکه همچنین از سوی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان —یعنی همان کشورهایی که در برجام مذاکره کردند و بهعنوان «P۵+۱» شناخته میشوند— موافقت کند.
چنین توافقی، بههیچوجه ایدهآل نخواهد بود. خطر اینکه ایران بتواند روند توسعه غنیسازی خود را پنهان کند، همیشه وجود خواهد داشت و مهم نیست بازرسیها چقدر شدید باشند. حتی اگر ایران با توافق و محدودیتهای جدید همکاری کامل کند، شرایط داخلی در ایران و اوضاع منطقهای در خاورمیانه ایستا باقی نمیماند. اگر اوضاع وخیمتر شود و ایران که خود را در معرض تهدید ببیند، میتواند بهسرعت تصمیم بگیرد برنامه هستهای خود را از سر بگیرد. ایران ممکن است در یک توافق، چیزهای زیادی را واگذار کند، اما هیچ «نورالایزر» (پاککننده حافظه) وجود ندارد که بتواند دانش ایران درباره نحوه غنیسازی اورانیوم و ساخت سلاح هستهای را از بین ببرد.
گرید D: غنیسازی «غیرنظامی» همراه با سانتریفیوژهای پیشرفته
برای دریافت نمره پایین D، توافق شامل همان محدودیت های C خواهد بود، اما بدون اینکه ایران سانتریفیوژهای پیشرفته خود را واگذار کند یا اجازه دهد بازرسان P۵+۱ بر پایبندی ایران به توافق نظارت کنند. چنین توافقی، ایران را دائماً در آستانه دستیابی به سلاح هستهای نگه میدارد و قدرت چانهزنی ایالات متحده و متحدانش برای جلوگیری از این روند را از همیشه کمتر میسازد.
گرید F: غنیسازی «غیرنظامی» با بندهای غروب
و در نهایت، نمره F مناسب توافقی است که به ایران اجازه برنامه هستهای غیرنظامی با غنیسازی داخلی را میدهد، ایران را مجبور نمیکند که سانتریفیوژهایش را کنار بگذارد (بلکه فقط آنها را در انبار نگه دارد)، بازرسیها را به بازرسان آژانس محدود میسازد، و شامل بندهای غروب متعدد است.
گنجاندن بندهای غروب تقریباً تضمین میکند که تهران به سیاست «صبر استراتژیک» بازخواهد گشت و در سالهای آینده، جهان بار دیگر در معرض بحران هستهای خود قرار خواهد گرفت. خرید زمان همیشه استراتژی غیرمنطقیای نیست—در برجام اولیه اینطور نبود. اما آن زمان، ایران هنوز چند ماه تا چند سال با داشتن مقدار کافی اورانیوم غنیشده برای یک بمب فاصله داشت. امروز، ایران فقط چند روز فاصله دارد.
ممکن است ترامپ واقعاً در آستانه رسیدن به توافقی با ایران بر سر برنامه هستهایاش باشد. اما اینکه این توافق در مرحله آزمون موفق عمل کند یا نه، بستگی به جزئیات آن خواهد داشت.
پایان/
نظر شما