به گزارش تحریریه، رسانه QQ نیوز (وابسته به شرکت فناوری تنسنت چین) در گزارشی به بررسی نقش چین در همکاریهای بینالمللی انرژی پاک و واکنش اروپا به فشارهای آمریکا پرداخته است.
بیاعتنایی هماهنگ اروپا به حملات لفظی آمریکا علیه چین
در یکی از صحنههای کمسابقه دیپلماسی بینالمللی، تلاش ایالات متحده برای شکلدهی به جبههای ضدچینی در اجلاس امنیت انرژی بریتانیا، با سکوت سنگین و بیتفاوتی آشکار کشورهای اروپایی مواجه شد—نشانهای گویا از شکاف روبهگسترش میان واشنگتن و متحدان سنتیاش.
ماجرا از آنجا آغاز شد که تامی جویس، معاون موقت وزارت انرژی آمریکا، در سخنرانی خود بهصراحت چین را هدف حملات لفظی قرار داد. او مدعی شد که «چین کنترل زنجیره تأمین جهانی انرژی پاک را در اختیار دارد» و هشدار داد که تسریع گذار اروپا به انرژیهای سبز، چیزی جز «اولویت دادن به منافع یک رقیب بر امنیت شهروندان خود» نیست. سخنانی با لحن تند و آشنا، که عملاً تکرار روایتهای کلاسیک رسانهای آمریکاست—روایتی که نه راهکاری ارائه میدهد و نه واقعیتهای موجود را به رسمیت میشناسد، بلکه تنها به دنبال دامن زدن به ترس و تقابل است.
اما آنچه این بار متفاوت بود، نه محتوای سخنرانی بلکه واکنش مخاطبان اروپایی بود: سکوت.
به گفته منابع مطلع، اظهارات نماینده آمریکا در سالن طنین نیافت، بیپاسخ ماند و عملاً به حاشیه رانده شد. حتی یک کشور اروپایی نیز حاضر نشد از این موضع ضدچینی حمایت کند. این «بیاعتنایی هماهنگ» نه از سر غفلت، بلکه تصمیمی آگاهانه و معنادار بود—پیامی که بهروشنی نشان داد محاسبات آمریکا برای ایجاد اجماع علیه چین در اروپا دیگر چندان جواب نمیدهد.
چرایی این واکنش را باید در واقعیتهای غیرقابل انکار صحنه انرژی جهانی جستوجو کرد. چین امروز بازیگر بیرقیب حوزه انرژیهای تجدیدپذیر است. اروپا که خود از پیشگامان سیاستهای اقلیمی و فناوریهای پاک بهشمار میرود، بهخوبی از تحولات زنجیره تأمین جهانی باخبر است. در زمینههایی مانند پنلهای خورشیدی، خودروهای برقی، باتری و ذخیرهسازی انرژی، چین نه تنها از نظر هزینهها مزیت رقابتی دارد، بلکه به لحاظ فناوری نیز در جایگاه پیشرو جهان قرار گرفته است.
تامی جویس، معاون موقت وزارت انرژی آمریکا
اروپا در سالهای گذشته بهطور مکرر تلاش کرده وابستگی خود به چین را کاهش دهد—اما واقعیت همیشه با آرمانهای سیاستمداران یکسان نیست. دسترسی به تجهیزات و فناوریهای چینی، انرژی پاک را برای بسیاری از کشورهای اروپایی به گزینهای مقرونبهصرفه و فراگیر تبدیل کرده است. دولتهای اروپایی میدانند که عبور از بحران انرژی و تحقق اهداف اقلیمی، بدون مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم چین، فعلاً ممکن نیست.
در چنین شرایطی، طبیعی است که اروپا علاقهای به پیوستن به بازی تقابلمحور واشنگتن نداشته باشد. تکرار اتهامات قدیمی علیه چین، بدون درک از واقعیتهای بازار جهانی، تنها میتواند به انزوای بیشتر آمریکا در میان شرکای غربیاش منجر شود. اروپا در این نشست نشان داد که در برابر منافع راهبردی خود، بهسادگی تن به سیاستهای تنشزای دیگران نمیدهد.
بیاعتمادی فزاینده اروپا به آمریکا در سایه فشارهای انرژی و سیاست تعرفهای
در میانه بحران اوکراین و جهش بیسابقه قیمتهای انرژی، نیاز اروپا به منابع پایدار، قابل اتکا و مقرونبهصرفه بیش از هر زمان دیگری محسوس است—و در چنین شرایطی، محصولات چین با عملکرد پایدار و کارآمد خود، به گزینهای طبیعی و ضروری برای کشورهای اروپایی بدل شدهاند. در این فضا، ورود ایالات متحده با موجی از انتقادات و اتهامزنیهای بیاساس علیه چین، تنها واکنشی منفی در میان اروپاییها برمیانگیزد؛ گویی کسی که خود از ارائه غذا سر باز میزند، دیگران را به خاطر گرسنگی ملامت میکند—نه تنها کمکی نمیکند، بلکه بیشتر موجب دلزدگی میشود.
نکته جالب توجه اینجاست که ایالات متحده، در حالی که از خطرات «گذار سبز» داد سخن سر میدهد، در همان نشست بینالمللی با تمام قوا مشغول تبلیغ گاز طبیعی و نفت خود بود. این رویکرد دوگانه، چیزی شبیه به فروشندهای است که در یک همایش سلامت، با اطمینان از مضرات نوشیدن چای میگوید و در عوض سیگار میفروشد—ادعایی فاقد اعتبار و اثرگذاری.
در واقع، آمریکا بار دیگر همان الگوی قدیمی «سلطه انرژی» را در پیش گرفته است. از یک سو، تلاش میکند سیاستهای توسعه انرژی سبز چین را بهعنوان «دام ژئوپلیتیک» جلوه دهد و از سوی دیگر، با فشاری آشکار میکوشد کشورهای اروپایی را به خرید نفت و گاز خود وادار سازد. آنچه در پس این رفتار نهفته است، نه دغدغه امنیت اروپا، بلکه استفاده ابزاری از مفهوم «امنیت» برای فروش محصولات آمریکایی و تحکیم کنترل بر بازار انرژی جهان است.
اما اروپاییها دیگر این بازی را بهخوبی میشناسند. مهمتر از همه، نشانههایی آشکار از افول اعتماد به ایالات متحده در میان کشورهای اروپایی دیده میشود. بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، این بیاعتمادی را دوچندان کرده است. سیاستهای یکجانبهگرایانه او—از اعمال دوباره تعرفههای سنگین بر خودروهای آلمانی و کالاهای لوکس فرانسوی گرفته تا تهدیدهای پیاپی درباره مکانیزمهای زیستمحیطی مانند «مالیات مرزی برای مقابله با آلایندگی کربنی» (CBAM)—همگی به تضعیف پیوندهای فراآتلانتیکی انجامیده است. در کنار اینها، مواضع مبهم ترامپ در قبال جنگ اوکراین نیز نگرانیهایی عمیق درباره تعهد آمریکا به امنیت اروپا ایجاد کرده است.
در چنین فضایی، دیگر نمیتوان ایالات متحده را «تنها شریک قابل اتکای اروپا» دانست. بهویژه در حوزه تحول سبز، اروپا مسیر خود را یافته است. نه تنها برنامهها و نقشهراه مشخصی دارد، بلکه با تکیه بر توانمندیهای تولیدی چین، میتواند با سرعتی معقول و هزینهای مناسب به اهداف اقلیمی خود نزدیک شود—بینیاز از دستورهای نفتمحور واشنگتن.
این تقابل دیپلماتیک، در ظاهر ممکن است تنها حاشیهای از یک اجلاس بینالمللی به نظر برسد، اما در واقع حامل پیامی راهبردی است: همکاری چین و اروپا در عرصه انرژی پاک، نهتنها اجتنابناپذیر است، بلکه به احتمال زیاد در آیندهای نزدیک بیش از پیش تعمیق خواهد یافت.
همکاریهای چین و اروپا در حوزه انرژی پاک با ثبات و پیوستگی ادامه دارد
در سالهای اخیر، همکاریهای چین و اروپا در حوزه انرژیهای پاک با گامهایی باثبات و مستمر پیش رفته است. چین بزرگترین تأمینکننده پنلهای خورشیدی، تجهیزات نیروگاههای بادی و باتری خودروهای برقی در اروپاست؛ در مقابل، اروپا نیز یکی از مهمترین بازارهای صادراتی چین در زمینه خودروهای نوین انرژیبر به شمار میرود. در حال حاضر، دو طرف در زمینههایی چون تأمین مالی سبز و همراستاسازی سازوکارهای تجارت کربن نیز در حال تعمیق همکاریها هستند.
این همکاریها نهتنها منجر به خلق فرصتهای شغلی و ارزش اقتصادی قابل توجه شده، بلکه به اروپا کمک کرده تا در مسیر امنیت انرژی و تحقق اهداف کربنخنثی، گامهای سریعتری بردارد.
در این میان، عملکرد ایالات متحده در تضاد آشکار با ادعاهایش قرار دارد: با وجود شعارهایی چون «گذار سبز»، آمریکا همچنان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای در جهان است. صادرات بیوقفه گاز شیل و زغالسنگ، همراه با اعمال تعرفههای سنگین بر واردات محصولات انرژی پاک، چهرهای نهچندان صادق از واشنگتن به نمایش گذاشته است—و طبیعیست که اروپا چنین «شریکی» را چندان قابل اعتماد نداند.
در برابر اتهامزنی و تحریک آمریکا، چین مسیر خود را روشن و شفاف پیش گرفته است—نه وارد جدل لفظی میشود، نه تقابلجویانه عمل میکند، اما در عین حال، همکاریها را ادامه میدهد و در مواقع ضروری نیز موضع خود را با صراحت بیان میکند.
بیتوجهی آشکار اروپا به اظهارات آمریکا در این نشست، در واقع پاسخی مؤثر به دیپلماسی تنشزای واشنگتن بود. این رویداد همچنین اثباتی است بر درستی راهبرد چین مبنی بر عدم ائتلافسازی، پرهیز از تقابل و تأکید بر همکاری برد-برد. احترام در صحنه بینالمللی را نه با شعار، بلکه با توانمندیهای واقعی، فناوریهای کاربردی و بازارهای پویا باید بهدست آورد.
بهطور خلاصه، ناکامی مقام آمریکایی در جلب همراهی اروپا، سیلی بیصدایی بود به سیاست تخریبی ایالات متحده—و نشانهای روشن از واقعگراتر شدن روابط بینالملل: امروز، آنکه بهتر عمل کند، صدایش رساتر شنیده میشود.
در عرصه گذار سبز جهانی، دیگر نمیتوان با تهدید، تخریب یا تحریف حقیقت، رهبری را بهدست آورد. آمریکا در این حوزه نفوذ گذشته را از دست داده؛ در مقابل، چین با اتکا به توان واقعی و رویکردی سازنده، روزبهروز جایگاه خود را در میان شرکای جهانی مستحکمتر میکند.
آینده نشان خواهد داد چه کسی واقعاً رهبری گذار جهانی به انرژی پاک را در دست خواهد گرفت—و مسیر، بدون شک با عملکرد سنجیده و نتایج ملموس، تعیین خواهد شد.
پایان/
نظر شما