به گزارش تحریریه، مرکز تحلیلهای بینالمللی بایدو در مقالهای به بررسی دلایل افزایش واردات نفت توسط چین پرداخت و نوشت: چین واردات نفت را در شرایط بحرانی اقتصادی به بالاترین سطح خود رسانده است
در تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۲۵، روزنامه معتبر فایننشال تایمز گزارشی منتشر کرد که از جهش چشمگیر واردات نفت چین حکایت دارد. طبق این گزارش، حجم واردات نفت خام چین در ماه مارس ۲۰۲۵ به روزانه ۱۱ میلیون بشکه رسید؛ رقمی که بالاترین سطح در ۱۸ ماه گذشته به شمار میرود. نکته قابل توجه آنکه این روند صعودی در ماه آوریل نیز ادامه یافته و همچنان در حال افزایش است.
این تحولات در شرایطی روی میدهد که جهان با فشارهای سنگین اقتصادی و تجاری ناشی از جنگ تعرفهای میان قدرتهای بزرگ دستوپنجه نرم میکند؛ جنگی که بهطور منطقی انتظار میرفت موجب کاهش تقاضای جهانی برای انرژی، بهویژه نفت، شود. با این حال، چین در میانه این بحران جهانی تصمیم گرفته واردات نفت خام خود را نهتنها کاهش ندهد، بلکه بهطور قابل توجهی افزایش دهد—اقدامی که موجب شگفتی بسیاری از ناظران بینالمللی شده است.
پشتپرده جهش واردات نفت؛ استراتژی حسابشده چین در دل بحران جهانی
افزایش ناگهانی واردات نفت خام چین، نشانهای از تحولی عمیق در راهبردهای اقتصادی این کشور است؛ تحولی که تحلیل آن، ابعاد تازهای از وضعیت جهانی و واکنشهای پکن به بحرانهای بینالمللی را آشکار میسازد.
نخست آنکه، جنگ تعرفهای که دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا علیه چین به راه انداخت، برخلاف تصور بسیاری از تحلیلگران غربی، نتوانست ضربهای اساسی به اقتصاد چین وارد کند. در حالیکه تنشهای تجاری میان دو کشور طی سالهای گذشته ادامه داشته، اقتصاد چین نهتنها دچار رکود نشد، بلکه با قدرت به مسیر رشد ادامه داده است. آمارهای مربوط به تولید صنعتی و صادرات، همچنان روندی صعودی دارند. در چنین شرایطی، افزایش واردات نفت خام—بهعنوان شریان حیاتی تولید و حملونقل—مستقیماً بازتابی از پویایی اقتصادی چین و مقاومت ساختاری آن در برابر فشارهای خارجی است.
دوم آنکه، جنگ تعرفهای باعث تضعیف اعتماد سرمایهگذاران جهانی و کاهش تقاضای نفت شده و به افت قابلتوجه بهای جهانی نفت انجامیده است. چین با درک هوشمندانه از این شرایط، فرصت را غنیمت شمرده و واردات نفت خود را در زمانی که قیمتها در کف قرار دارند، به طرز چشمگیری افزایش داده است. این سیاست نهتنها موجب کاهش هزینههای ذخیرهسازی انرژی در کشور میشود، بلکه نوعی آمادگی راهبردی برای مقابله با جهش احتمالی قیمتها در آینده نیز به شمار میرود.
این رویکرد، گویای یک نگاه راهبردی بلندمدت در حوزه امنیت انرژی است؛ نگاهی که چین را بهعنوان بازیگری دقیق و آیندهنگر در بازارهای جهانی انرژی تثبیت میکند. درواقع، آنچه در ظاهر یک روند تجاری بهنظر میرسد، در باطن بخشی از یک معماری کلان در مواجهه با تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهان است.
چین چگونه با استراتژی پیشدستانه واردات نفت، امنیت انرژی خود را تأمین میکند؟
در شرایطی که چشمانداز ژئوپلیتیکی جهان بیش از هر زمان دیگری آکنده از ابهام و بیثباتی است، چین با نگاهی راهبردی و چندسویه، بهدنبال تثبیت امنیت انرژی خود از مسیر افزایش واردات نفت خام است. مجموعهای از تحولات منطقهای و جهانی، از جمله تنشهای سیاسی، بحرانهای امنیتی و بیثباتی در سیاستهای اقتصادی آمریکا، پکن را بر آن داشته تا تصمیمی پیشدستانه اتخاذ کند.
نخست، بنبست در مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی بازار نفت، موجب افزایش ریسک در پیشبینی روند آینده عرضه انرژی شده است. ایران یکی از تأمینکنندگان مهم نفت خام چین بهشمار میرود و در شرایط فعلی، به دلیل تحریمهای شدید واشنگتن، ناچار است نفت خود را با قیمتهای پایینتری به شرکای آسیایی از جمله چین بفروشد. با این حال، در صورتی که مذاکرات به نتیجه برسد و تحریمها لغو شوند، ایران به بازار جهانی بازمیگردد و افزایش تقاضا میتواند قیمت نفت را بالا ببرد. بنابراین، افزایش واردات نفت از ایران پیش از حلوفصل نهایی مذاکرات، اقدامی منطقی و سنجیده برای بهرهگیری از قیمتهای کنونی بهحساب میآید.
دوم، تداوم جنگ روسیه و اوکراین، بازاری بهشدت بیثبات را برای انرژی رقم زده است. از سال ۲۰۲۲ تاکنون، تحریمهای فراگیر غرب علیه مسکو، صادرات نفت و گاز روسیه به اروپا را عملاً متوقف کرده است. در واکنش به این انزوا، روسیه مسیر صادرات خود را بهسوی شرق تغییر داده و نفت و گاز را با تخفیفهای چشمگیر به کشورهایی مانند چین و هند عرضه میکند. اما این وضعیت نمیتواند همیشگی باشد. اگر در ماههای آینده جنگ به پایان برسد یا غرب تصمیم به بازبینی در سیاستهای تحریمی بگیرد، قیمت نفت روسیه ممکن است جهش یابد. در چنین سناریویی، تصمیم چین برای واردات پیشدستانه و انبارسازی انرژی، نوعی مصونسازی در برابر شوکهای قیمتی آینده محسوب میشود.
افزون بر این، سیاستهای غیرقابل پیشبینی ایالات متحده در حوزه تعرفهها نیز به دغدغهای راهبردی برای چین بدل شده است. بهویژه، طرح دونالد ترامپ موسوم به «تعرفههای ثانویه»—که بر اساس آن، کشورهایی که از منابع انرژی کشورهای تحریمشده نظیر ایران یا روسیه واردات دارند نیز مشمول تعرفههای اضافی میشوند—میتواند بهطور مستقیم بر هزینههای انرژی چین تأثیر بگذارد. اگر چنین طرحی علیه پکن اجرایی شود، تقابل اقتصادی دو کشور وارد مرحلهای تازه خواهد شد. در این چارچوب، افزایش کنونی واردات نفت را باید بخشی از تدابیر پیشگیرانه چین برای مواجهه با سناریوهای پرمخاطره دانست.
در مجموع، آنچه در ظاهر تنها روندی تجاری بهنظر میرسد، در واقع بخشی از یک سیاست کلان برای تأمین امنیت انرژی، بهرهبرداری از شرایط ویژه بازار، و مقابله با فشارهای ژئوپلیتیکی پیچیده است. چین، با نگاهی واقعگرایانه به تحولات جهانی، در حال بازطراحی نقشه انرژی خود برای مواجهه با آیندهای مبهم و پرچالش است.
پیامدهای جهانی جهش واردات نفت خام چین
بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت در جهان، هرگونه تغییر در میزان واردات نفت خام چین، تأثیر مستقیمی بر تعادل عرضه و تقاضای جهانی دارد. بنا بر آمارهای موجود، چین در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۰ درصد از کل واردات نفت جهان را به خود اختصاص داده بود؛ رقمی که نقش محوری این کشور در بازار انرژی بینالمللی را بهخوبی نشان میدهد. در چنین شرایطی، افزایش چشمگیر واردات نفت خام توسط چین، میتواند رقابت میان سایر واردکنندگان را تشدید کرده و نوسانات قیمتی در بازار جهانی را بهدنبال داشته باشد.
این رشد بیسابقه واردات همچنین پیامدهایی فراتر از مرزهای اقتصادی دارد. کشورهای صادرکنندهای نظیر ایران و روسیه، که تحت فشار تحریمهای ایالات متحده قرار دارند، بهطور فزایندهای به بازار چین بهعنوان یک مسیر حیاتی برای فروش نفت خود وابسته شدهاند. چنین وابستگی فزایندهای میتواند به بازتعریف نقشها و روابط در ساختار تجارت جهانی انرژی منجر شود و چین را به بازیگری بیبدیل در تعیین مسیر آینده بازار تبدیل کند.
از سوی دیگر، چین از فرصت افزایش واردات تنها برای تأمین نیازهای انرژی خود بهره نمیبرد، بلکه آن را به اهرمی سیاسی نیز تبدیل کرده است. گسترش همکاریهای انرژی با کشورهایی مانند ایران و روسیه، زمینهساز تقویت پیوندهای استراتژیک و سیاسی با این کشورها شده است. این نوع دیپلماسی انرژی، نهتنها موجب گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی چین در مناطق کلیدی جهان میشود، بلکه اثربخشی تحریمها و سیاستهای فشار ایالات متحده را نیز تا حد زیادی تضعیف میکند.
در مجموع، چین با تسلط سنجیده بر منابع انرژی، در حال شکلدهی به ترتیبات جدیدی در نظم جهانی انرژی است؛ نظمی که در آن، اتکای صادرکنندگان به بازار چین افزایش یافته و قدرت مانور پکن در معادلات ژئوپلیتیکی بهمراتب گستردهتر شده است.
جمعبندی
در بستر جنگ تعرفهای میان چین و آمریکا، جهش چشمگیر واردات نفت خام چین نهتنها نشاندهنده تابآوری بالای اقتصاد این کشور است، بلکه بازتابی از واکنشی هوشمندانه و راهبردی به پیچیدگیهای روزافزون عرصه بینالمللی محسوب میشود. از بنبست در مذاکرات هستهای ایران گرفته تا تداوم بحران اوکراین و همچنین ابهام در سیاستهای تعرفهای دونالد ترامپ، چین با اتخاذ سیاستهایی آیندهنگرانه، موفق شده است در محیطی مملو از بیثباتی، نوعی ثبات استراتژیک برای خود ایجاد کند.
این تحول نهفقط نظم سنتی بازار انرژی جهان را تحت تأثیر قرار داده، بلکه الگویی عملی برای سایر کشورها در مواجهه با چالشهای مشابه ارائه کرده است. بدون تردید، مسیر آینده چین در تعمیق سیاستهای امنیت انرژی و واکنش به تحولات جهانی، همچنان از مهمترین موضوعات مورد توجه تحلیلگران و ناظران بینالمللی خواهد بود.
پایان/
نظر شما