شکست برنامه‌های اسرائیل و آمریکا علیه ایران

«نشنال اینترست» نوشت: در جریان جنگ ۱۲روزه‌ اخیر، مقامات ایالات متحده و اسرائیل — دست‌کم به‌طور ضمنی — درباره امکان انقلاب دموکراتیک در ایران سخن گفتند، و حتی مردم ایران را به قیام تشویق کردند. اما هیچ اعتراض فعالی ضد رژیم شکل نگرفت، و رهبران ارشد ایرانی که توسط اسرائیل حذف شدند، به‌سرعت جایگزین شدند.

به گزارش تحریریه، «شارلوت کراوس» در تحلیلی برای «نشنال اینترست» با عنوان «محدودیت های سیاست آمریکا در قبال ایران» تصریح کرد که با وجود حملات گسترده در جنگ ۱۲ روزه، تاکنون هیچ نشانه‌ای از فروپاشی نظام ایران مشاهده نشده است.

در این گزارش می خوانیم:

سؤال این است که چه چیزی در انتظار ایران است؟ حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران بسیاری را به این فکر واداشت که شاید در ایران یک تغییر سیاسی بنیادین در پیش باشد. اما چند هفته بعد، امیدها به نوعی دگرگونی داخلی رنگ باخته‌اند.

این امر ممکن است برای برخی تعجب‌آور باشد. در نگاه اول، ایران ویژگی‌های زیادی از یک دموکراسی لیبرال را داراست. جمعیت بیش از ۹۰ میلیونی آن عمدتاً سکولار، شهری و تحصیل‌کرده است. در دهه گذشته، کشور شاهد اعتراضات دموکراسی‌خواهانه‌ مکرری بوده، که آخرین مورد آن در سال ۲۰۲۲ رخ داد. نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهند که اکثریت ایرانی‌ها جمهوری اسلامی را ساختاری ورشکسته می‌دانند و خواهان نوعی حکومت کاملاً متفاوت هستند.

این تحول ممکن است در آینده رخ دهد. اما بیش از ۴۵ سال پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، و با وجود مشکلات عظیم اقتصادی و سیاسی، به نظر نمی‌رسد حکومت روحانیت ایران نشانه‌ای از فروپاشی یا شکاف از خود نشان بدهد. پایداری این رژیم، در واقع، نتیجه تاریخ طولانی و پرفراز و نشیب ایران است.

شکست برنامه‌های اسرائیل و آمریکا علیه ایران

این تاریخ، تاریخی از انزوا است، که ایران را با دیگر کشورهای منطقه در تضاد قرار داده است. ایران یکی از سه کشور فارسی‌زبان و یکی از تنها چهار کشور با اکثریت شیعه در جهان است. از نظر ملی‌گرایانه، هویت فارسی ایران مورد بی‌اعتمادی جمعیت عمدتاً عرب خاورمیانه قرار دارد و از نظر فرقه‌ای، مذهب شیعه ایران در تضاد با مذهب سنی تلقی می‌شود که اکثریت جهان اسلام را تشکیل می‌دهد.

این تفاوت‌ها عمیق و ریشه‌دار هستند. ایران (Persia) یکی از تمدن‌های بزرگ جهان باستان بود که هزاران سال پیش از ظهور اسلام شکل گرفت. در طول دو هزاره، ایران شاهد تهاجمات متعددی از سوی اعراب، مغول‌ها و تیموریان بود، اما با تکیه بر میراث فرهنگی غنی خود، توانست از جذب و حل شدن در فرهنگ های بیگانه جلوگیری کند.

این روند تا عصر مدرن نیز ادامه یافته است. برای مثال، حمله غافلگیرانه عراق به ایران در سال ۱۹۸۰ و جنگ ایران و عراق که به دنبال آن رخ داد، کشور را در دورانی از آشفتگی سیاسی پس از انقلاب متحد کرد و تسلط رژیم روحانیت را تثبیت نمود. همین پویایی‌ها امروز نیز دیده می‌شود.

در جریان جنگ ۱۲روزه‌ اخیر، مقامات ایالات متحده و اسرائیل — دست‌کم به‌طور ضمنی — درباره امکان انقلاب دموکراتیک در ایران سخن گفتند، و حتی مردم ایران را به قیام و سرنگونی آیت‌الله‌ها تشویق کردند. اما هیچ اعتراض فعالی ضد رژیم شکل نگرفت، و رهبران ارشد ایرانی که توسط اسرائیل حذف شدند، به‌سرعت جایگزین شدند. از آن زمان، حکومت به دنبال روش‌های جدیدی برای تقویت حاکمیت خود بوده، از جمله با استفاده از نمادهای ملی‌گرایانه برای تقویت همبستگی در میان مردم.

دیپلماسی، راه‌حلی همه‌جانبه نیست. به دلیل تاریخش، ایران همچنان به شدت نسبت به جهان خارج بی‌اعتماد است. ایران همواره خود را قربانی می‌بیند — حتی در حالی‌ که درباره نابودی اسرائیل سخن می‌گوید و شعار «مرگ بر آمریکا» سر می‌دهد. در هر لحظه، ایران می‌تواند تصمیم بگیرد که از تأمین مالی گروه‌های تروریستی دست بکشد، موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، و به دنبال روابط بهتر با غرب باشد. اما چنین نکرده، چراکه صدور نسخه‌ای از اسلام انقلابی‌اش برای بقای رژیم ضرورت دارد. ایران ترجیح می‌دهد دوباره به یک امپراتوری در حال صعود تبدیل شود تا آن‌که در برابر نظمی منطقه‌ای که آن را خصمانه می‌داند، تسلیم شود.

اما اگر ایالات متحده نتواند رژیم ایران را سرنگون کند یا آن را آرام سازد، باید استراتژی بهتری برای مهار بلندمدت ایران طراحی کند.

در دو دهه گذشته، سیاست‌گذاران در واشنگتن به دنبال یافتن راه‌کاری مناسب برای تعامل با تهران بوده‌اند. در نتیجه، سیاست آمریکا در قبال ایران بین تعامل و خصومت، از مذاکرات تا تحریم‌های فلج‌کننده و ترور قاسم سلیمانی، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی ایران در سال ۲۰۲۰، نوسان داشته است.

اکنون، پس از درگیری‌های این تابستان، ایالات متحده فرصت تازه‌ای دارد تا سیاست مهاری را شکل دهد که به هم‌پیمانان خاورمیانه‌ای‌اش اطمینان ببخشد، قدرت شبکه نیابتی ایران را کاهش دهد، و ساختار امنیت منطقه‌ای جدی‌ای را پایه‌گذاری کند.

تعامل نیز نقشی در این میان دارد. کاخ سفید تمایل خود را برای توافق هسته‌ای جدید با رژیم ایران نشان داده است. اگر دولت آمریکا هوشمندانه عمل کند و ترکیبی مناسب از مشوق‌های دیپلماتیک و تهدیدهای راهبردی را به کار گیرد، شاید بتواند به توافقی دست یابد که دامنه‌ای گسترده‌تر داشته باشد و منافع آمریکا را بهتر از توافقی که رئیس‌جمهور ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، تأمین کند.

هیچ‌کدام از این‌ موارد بدان معنا نیست که در آینده در ایران انقلابی دموکراتیک رخ نخواهد داد. اما مسأله آشکار این است که چنین تغییری بر اساس جدول زمانی آمریکا اتفاق نخواهد افتاد. بلکه، یک دگرگونی واقعی به خود مردم ایران بستگی دارد. و تا زمانی‌ که چنین تحولی رخ ندهد، ایالات متحده باید تهدیدی را که جمهوری اسلامی برای همسایگانش و غرب ایجاد می‌کند، مدیریت و مهار کند.

*متن فوق صرفا ترجمه کامل تحلیل نشنال اینترست است.

پایان/

۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33189

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 15 =