به گزارش تحریریه، «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» در تحلیلی با عنوان «چگونه اسرائیل میتواند در آینده از خود دفاع کند» پاسخ این پرسش را بررسی کرد که آیا میتوان از سیاستی که هم شکست خورد و هم موفق شد، درس گرفت؟
نوشته جاناتان شانزر
چه زمانی یک شکست به موفقیت تبدیل میشود؟ شکست اطلاعاتی اسرائیل که پیش از حمله حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، غیرقابل انکار است. با این حال، استراتژی نظامی اسرائیل که به نوعی زمینهساز آن فاجعه شد، کلید برخی از پیروزیهایی بود که اسرائیل در نزدیک به دو سال پس از آن، علیه حزبالله در لبنان و علیه ایران به دست آورد.
این استراتژی با نام «کمپین میان جنگها» (Campaign Between the Wars) شناخته میشد. در دههای که ارتش اسرائیل به صورت پراکنده در درگیریهای مرزی را تجربه می کرد، نیروهای دفاعی اسرائیل به صورت روشمند توانایی خود را در ترکیب قدرت هوایی دقیق با اطلاعات ریز و سرعت حیرتانگیز، بهبود بخشیدند. اینگونه بود که اسرائیل در جنگ هفتجبههای که در خاورمیانه درگیر آن بود، برتری پیدا کرد. همین قابلیتها اکنون احتمالاً به تثبیت دستاوردهای اسرائیل در آینده کمک خواهند کرد.
«کمپین میان جنگها» طراحی شده بود تا جنگ را به آینده موکول کند. تا دهه ۲۰۱۰، جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را با نمایندگان متعهد خود محاصره کرده بود که به راکتها، پهپادها و سلاحهای مرگبار دیگر مجهز بودند. بدون شک حزبالله لبنان قویترین عضو این موسوم به محور مقاومت بود، زیرا دارای زرادخانهای رو به رشد از مهمات هدایتشونده دقیق بود. جدا از آن، حماس، جهاد اسلامی، شبهنظامیان شیعه در سوریه و عراق و حوثیها در یمن نیز به تهدید افزوده بودند. این گروهها، در هماهنگی با ایران که همچنان زرادخانه موشکهای بالستیک خود را توسعه میداد، تهدیدی وجودی برای دولت یهودی به شمار میآمدند.
بنابراین، به جای شروع جنگ مستقیم علیه ایران و «حلقه آتش» آن، اسرائیلیها شروع به حمله در «منطقه خاکستری» کردند. حملات بینام و نشان که عمدتاً با هدف جلوگیری از ورود سلاحهای بیشتر به میدان جنگ انجام میشدند، به نشانه مشخص ارتش اسرائیل تبدیل شدند. بیشتر این حملات در سوریه رخ میداد، جایی که به نقطه عبور تجهیزات پیشرفته ایران به حزبالله تبدیل شده بود. هدف، به تعویق انداختن جنگ اجتنابناپذیر با ایران و نمایندگانش بود، در حالی که شرایطی ایجاد میشد که اسرائیل در جنگ نهایی بتواند پیروز شود.
با تلفیق اطلاعات و قدرت آتش—خصوصاً قدرت هوایی—با سرعت بالا، اسرائیلیها توانستند بسیاری از از رسیدن این سلاحها به حزبالله در لبنان به سرعت جلوگیری کنند. صدها، شاید حتی هزار حمله انجام شد. این نمایش خارقالعادهای از توانمندیهای پیشرفته اسرائیل بود. این حملات هرگز به تشدید بحران منجر نشدند، عمدتاً به این دلیل که رژیم سوریه بیشتر مشغول جنگ داخلیای بود که تهدید مستقیمتری برایش ایجاد کرده بود.
این کمپین در منطقه خاکستری گاه به حوزههای جغرافیایی دیگر نیز سرایت میکرد. هیچ حمله هوایی به اهداف داخل ایران انجام نشد، اما انفجارهای مرموز در تأسیسات مختلف نظامی و هستهای، نشانه دست موساد داشتند. این کمپین همچنین به قلمرو مجازی نیز وارد شد. عملیات سایبری و روانی، حملات فیزیکی را همراهی کردند و با گذشت سالها، دامنه کمپین گسترش یافت.
در سالهای منتهی به هفتم اکتبر، «کمپین میان جنگها» در محافل امنیتی اسرائیل موفقیتی بزرگ قلمداد میشد. استراتژیستها و مجریان این استراتژی از خلق اثر خود جشن گرفتند. و این موفقیت مسری بود. تحلیلگران از این واقعیت که اسرائیل با موفقیت دشمنانش را هدف قرار داده و از تقویت آنها جلوگیری کرده بود، شگفتزده شدند. این روش، ریسک کمی داشت و پاداش واضحی به همراه میآورد.
اما جشنها زود تمام شد. در حالی که این کمپین ممکن است از تقویت دشمنان اسرائیل جلوگیری کرده باشد، در واقع آنها را ضعیف نکرد. «حلقه آتش» ایران همچنان محکم پابرجا بود.
با نگاه به گذشته، اسرائیل در اجرای این کمپین یک اشتباه جدی مرتکب شد. این کشور تصمیم گرفت که تواناییهای حماس را کاهش ندهد. ردههای نظامی و سیاسی، حماس را تهدیدی کمتر میدانستند، بهویژه در مقایسه با حزبالله. به این ترتیب، میتوان استدلال کرد که همین کمپین بود که حمله هفتم اکتبر را ممکن ساخت.
تامل و بررسی عمیق در داخل ارتش اسرائیل و جامعه اطلاعاتی این کشور تقریباً بلافاصله پس از حملات فاجعهبار آغاز شد. یکی پس از دیگری مقامات مسئولیت شکستهای خود را پذیرفتند (به جز نخستوزیر بنیامین نتانیاهو). عدم پیشبینی حمله، جابهجایی نیروها دور از مرز غزه پیش از حمله و پاسخ ضعیف در زمان واقعی به نفوذ به خاک اسرائیل، از جمله اشتباهاتی بودند که مستلزم پاسخگویی بودند. به طور شگفتانگیزی، در این میان بحث چندانی درباره «کمپین میان جنگها» مطرح نشد.
فقط چند ماه بعد، تقریباً یک سال پس از جنگهای هفتم اکتبر، از مقامات—چه سابق و چه فعلی—سوال شد که نظرشان درباره آنچه که میتوان آن را جزو اجزای اصلی استراتژی ارتش اسرائیل پیش از بدترین شکست نظامی و اطلاعاتی در تاریخ این کشور دانست، چیست. همانطور که انتظار میرفت، اسرائیلیها نتوانستند به توافق برسند. برخی مقامات با صراحت پذیرفتند که این کمپین نتوانست هدف اصلی خود را محقق کند، زیرا از وقوع جنگ بزرگ جلوگیری نکرد. برخی دیگر این نظر را کاملاً رد کردند. آنها ادعا کردند که جنگ بسیار بدتر میشد اگر اسرائیل با اجرای این کمپین دشمنانش را تضعیف نکرده بود. با هیچ کدام از این دو دیدگاه نمیشد به راحتی مخالفت کرد.
شاید جالبترین پاسخ از یک مقام سابق نیروی هوایی اسرائیل بود که ادعا کرد برخی از تأثیرگذارترین استراتژیهایی که توسط ارتش اسرائیل در لحظات دراماتیک جنگ چندجبههای کنونی به کار گرفته شدند، از «کمپین میان جنگها» قرض گرفته شدهاند. حملات هوایی دقیق مبتنی بر اطلاعات با وضوح بالا، هسته اصلی «کمپین میان جنگها» بود و همین نوع عملیات باعث حذف حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، در سپتامبر ۲۰۲۴ شد. بمباران تأسیسات هستهای در ایران طی جنگ ۱۲ روزه در ژوئن ۲۰۲۵ نیز این توانایی را نشان داد. حملات سریع، عمل بر اساس اطلاعات در زمان واقعی و دیگر نشانههای مشخص «کمپین میان جنگها» در سراسر جنگ و تا به امروز به خوبی دیده شدهاند.
پس از انجام مصاحبهها، این نتیجه حاصل شد که «کمپین میان جنگها» ممکن است موفقترین شکست نظامی در تاریخ مدرن باشد.
اما حتی این هم ممکن است به اندازه کافی به «کمپین میان جنگها» اعتبار ندهد. همانطور که اسرائیل در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ بر دشمنان خود برتری یافت، این کمپین بازگشته است. به ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه در ایران در ژوئن ۲۰۲۵، طولانیتر کردن فاصله بین جنگهای اخیر و جنگ بعدی بلافاصله به اولویت بالایی برای نخبگان سیاسی و فرماندهان نظامی اسرائیل تبدیل شد.
در حالی که جنگ در غزه هنوز داغ است و تهدید حوثیها از یمن هنوز فروکش نکرده، میتوان به وضوح امضای «کمپین میان جنگها» را در جبهههای دیگر مشاهده کرد. اسرائیلیها با هماهنگی با ایالات متحده و دولت لبنان به حملات خود به حزبالله ادامه میدهند، هرجا که حزبالله تلاش کند خود را بازسازی کند. همین تفکر در حملات اسرائیل که پس از سقوط رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴ صدها سلاح در سوریه را نابود کرد، به کار رفت. نابودی آن سلاحها بیتردید زمان لازم برای سوریه را برای ایجاد تهدید معنادار علیه اسرائیل طولانیتر کرد.
در کرانه باختری، اسرائیل همچنان به صورت پیشدستانه عمل میکند تا نقشههای خشن گروههای تروریستی، چه آنهایی که مدتها شناخته شدهاند و چه تازهتشکیل شدهها، را مهار کند. میتوان استراتژی مشابهی را برای غزه تصور کرد، وقتی که این منطقه مملو از حماس به طور کامل تحت کنترل اسرائیل درآید.
همچنین به نظر میرسد که موساد دوباره در ایران فعال شده است. تیترهای خبری اکنون نشان میدهند که اسرائیل هنوز در داخل مرزهای ایران عملیات انجام میدهد. انفجارهای مرموزی باعث کشته شدن چندین شخصیت نظامی ایرانی شدهاند. ایران هنوز اسرائیل را مقصر ندانسته است، اما تمام نشانهها به دست پنهان آن اشاره دارند.
یک مقام ارشد سابق به شکل خلاصه گفت: «این دقیقاً همان نخواهد بود. شاید آن را «کمپین میان جنگها» ننامیم، اما بسیار شبیه است. فکر میکنم شاهد خواهیم بود که اسرائیل بیشتر به دستاوردهای خود در برخی مناطق اعتبار میدهد. در برخی دیگر اما سکوت خواهد کرد. اما هدف یکسان است: اینکه دشمنانمان را برای مدت طولانیتری ضعیف نگه داریم و از وقوع جنگ بعدی جلوگیری کنیم تا زمانی که خودمان بخواهیم جنگی را بر اساس شرایط اسرائیل آغاز کنیم.»
عملیاتهای منطقه خاکستری اسرائیل بدون شک در حال افزایش است، در حالی که جنگ چندجبههای آرامتر میشود. اما محاسبه ریسک و پاداش برای اسرائیل احتمالاً در هر صحنه جنگ در سراسر خاورمیانه متفاوت خواهد بود. حمله به داراییها در لبنان و سوریه در حال حاضر ریسک کمی دارد. نه حزبالله و نه رژیم احمد الشرع به نظر نمیرسد که به جنگ علاقهمند باشند.
اما ایران ممکن است برای کشمکش دیگری آماده باشد. اگر ارتش اسرائیل عملیاتهایی انجام دهد که از خط قرمز ایران عبور کند—خطی که در حال حاضر به خوبی تعریف نشده است—خطر واقعی تشدید تنش وجود دارد. جالب است که نقد اصلی کمپین پیش از هفتم اکتبر این بود که بیش از حد تحریکآمیز بوده و خطر شعلهور کردن جنگی بزرگ را با دستاوردهای اندک به همراه دارد. این در نگاه پسینی شاید طنزآمیز به نظر برسد، اما خطر تحریک جنگی بزرگ دیگر اکنون غیرقابل چشمپوشی است.
حملات هوایی به تأسیسات نظامی در واکنش به تجدید تواناییهای تولید موشکهای بالستیک ایران میتواند واکنشی دردناک به همراه داشته باشد. تهران توانایی پرتاب موشکهای بالستیک به سمت اسرائیل و هدفگیری با دقت قابل توجه را حفظ کرده است. اسرائیلیها باید با دقت درباره چگونگی و مکان اجرای عملیاتهای آینده خود در ایران فکر کنند. واقعیت این است که تعداد کمی از اسرائیلیها مایلند دوباره به پناهگاههای بمب خود برای مدتهای طولانی بازگردند.
به نظر میرسد یک نوع کمپین متفاوت اسرائیلی لازم باشد، شاید به همراه تلاشهای حسابشده برای جلوگیری از بازگشت نظام ایران به قدرت پیشینش. این کمپین اضافی ممکن است شامل حمایت اسرائیل از جنبش مخالف ایران و تضعیف آن از درون باشد. اقدامات روانی، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و دیگر اقدامات طراحی شده برای تضعیف قدرت آن ها با شدت فزاینده به کار گرفته خواهد شد. اسرائیلیها درک میکنند که پس از ضربهای که ایران در ژوئن متحمل شد، نباید به آن فرصت استراحت داده شود. مهمتر از همه، چنین استراتژیای حیاتی است زیرا راهحلی پایدارتر و غیرمستقیم برای مقابله با آرزوهای نابودگر جمهوری اسلامی ارائه میدهد. کمپین میان جنگها هیچگاه نمیتوانست چنین چیزی را فراهم کند.
آنچه بازگشت این کمپین به همراه دارد، زمان است و زمان چیزی است که اسرائیل به آن نیاز دارد. عملیاتی که باعث حذف فرماندهان حزبالله شد، سالها به طول انجامید. جمعآوری اطلاعات لازم برای ترور حسن نصرالله در پناهگاهش در بیروت کاری طاقتفرسا بود. عملیات «شیر خیزان» اسرائیل در ایران نیز سالها آمادگی نیاز داشت.
اسرائیل ترفندهای کمتری نسبت به یک سال پیش در اختیار دارد. بیشتر موفقیتهای اخیرش قابل تکرار نیستند. بنابراین برنامهریزان جنگ و جاسوسان اسرائیل دوباره به مرحله طراحی بازگشتهاند. آنها به زمان نیاز دارند تا برای دور بعدی مقابله با ایران و سایر دشمنان آماده شوند.
همزمان، اسرائیل پروژههای بلندمدت مرتبط دیگری نیز دارد که نیاز به زمان خواهند داشت. بازسازی جوامع شمالی اسرائیل که توسط حزبالله تخریب شدهاند، یکی از آنهاست. بازسازی جوامع اطراف غزه نیز یکی دیگر است. احیای اقتصاد اسرائیل که ضربه سختی خورده، بسیار مهم است. توسعه پایه صنعتی دفاعی کشور نیز از اولویتهای اسرائیل است، به ویژه پس از آنکه دولت بایدن در سال ۲۰۲۴ تجهیزات نظامی را محدود کرد و نگاهی به آیندهای احتمالی انداخت که آمریکا دیگر پشت اسرائیل نیست. به تعویق انداختن درگیریهای بزرگ برای چند سال به منظور تسهیل این طرحها برای سلامت بلندمدت کشور حیاتی خواهد بود.
البته، این طرحها نمیتوانند تا پایان جنگ فعلی آغاز شوند.
در خاورمیانه هیچ پیروزی دائمی وجود ندارد، تنها نبردها دائمی هستند. صعود، سقوط و بازگشت کمپین میان جنگها بازتاب این واقعیت است. این کمپین همه مشکلات اسرائیل را حل نخواهد کرد، اما نگه داشتن دشمنان اسرائیل در وضعیت ضعیف و خرید زمان، پس از جنگ طاقتفرسایی که اسرائیل تحمل کرده، موفقیتی بزرگ خواهد بود.
*متن فوق صرفا ترجمه تحلیل اندیشکده آمریکایی است و بیانگر دیدگاه تحریریه نیست.
https://www.fdd.org/analysis/2025/08/11/how-israel-can-defend-itself-in-the-future/
پایان/
نظر شما