به گزارش تحریریه، نشنال اینترست در تحلیلی با عنوان «تحریمهای بازگشتی علیه ایران: آیا دونالد ترامپ از برگ برندهاش استفاده خواهد کرد؟» آورده است:
ایران در موقعیت آسیبپذیری قرار دارد. رئیسجمهور ترامپ باید این لحظه را غنیمت شمارد تا درآمدهای نفتی ایران را از بین ببرد و تهران را مجبور کند برنامه هستهای خود را برچیند.
با این که سازمان ملل قرار است تحریمهای بازگشتی را در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۵ دوباره به اجرا بگذارد، تهران دوباره رویکرد تهاجمی گرفته و به نظر میرسد حتی ممکن است از پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود.
برنامه هستهای ایران به شدت آسیب دیده، نیروهای نیابتی منطقهای آنها ضعیف شدهاند و اقتصادش به ورشکستگی کشیده شده است. اما حکومت هنوز به توهمی که هیچ چیزی تغییر نکرده است، چسبیده است. به همین دلیل است که رئیسجمهور ترامپ اکنون با لحظهای تعیینکننده روبرو است: آیا اجازه خواهد داد این چرخه بیپایان ادامه یابد یا اینکه از برگ برنده خود استفاده خواهد کرد و درآمد نفتی ایران را برای همیشه قطع میکند؟
این تقابل ریشههای عمیقی دارد. بیست و سه سال پیش، جهان برای اولین بار از تأسیسات مخفی غنیسازی اورانیوم ایران در نطنز و اراک آگاه شد. آنچه در سال ۲۰۰۲ آغاز شد، از چهار رئیسجمهور ایالات متحده، مذاکرات بیشمار، کمپینهای تحریمی مکرر و چالشهای امنیتی فراوان جان سالم به در برده است و تبدیل به یکی از پایدارترین چالشهای امنیتی جهان شده است.
رئیسجمهور ترامپ چندین بار فرصتهایی برای گفتگو فراهم کرد و حتی دوست شخصیاش، استیو ویتکاف، که به خاطر رویکرد سازشکارانهاش معروف است، را بهعنوان نماینده ویژه برای هدایت مذاکرات منصوب کرد. اما جمهوری اسلامی هرگونه تلاش برای دیپلماسی را رد کرد و به مواضع سختگیرانه خود چسبید، حتی پس از اینکه برخی از شدیدترین ضربات را متحمل شد.
سه ماه پس از حملات ایالات متحده و اسرائیل، مقامات ایرانی به ندرت تلاش کردند تا مخالفت خود را پنهان کنند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، با تمسخر گفته بود: «دیپلماسی معمولاً ارزانتر و کمخطرتر است، هرچند گاهی میتواند از جنگ هم گرانتر تمام شود.» نماینده دائم ایران در سازمان ملل، امیرسعید ایروانی هم در ژوئن اعلام کرد که «غنیسازی حق ماست، یک حق غیرقابل انکار، و ما میخواهیم این حق را اجرا کنیم.» و مهمتر از همه، آیتالله علی خامنهای بر غنیسازی اورانیوم تأکید دارد و گفت: «ما هرگز از دین و علم خود دست نخواهیم کشید.»
با وجود این مواضع، ابزارهای باجخواهی تهران کاهش یافته است. منتقدان رئیسجمهور ترامپ او را بیپروا خواندند، اما برخلاف بسیاری در واشنگتن، او حسننیت واقعی نشان داد؛ ابتدا به دیپلماسی روی آورد و در عین حال روشن ساخت که در برابر خطوط قرمز ایالات متحده تسلیم نخواهد شد. اما تهران محاسبهای اشتباه انجام داد و فرض کرد که ترامپ به شدت برای دستیابی به توافق نیاز دارد. در عوض، اهرمهایی که پیشتر تهران از طریق غنیسازی اورانیوم در اختیار داشت، بهواسطه عملیاتهای ایالات متحده و اسرائیل که تأسیسات هستهای فردو، نطنز و اصفهان را آسیبدیده کرد، از بین رفته است.
در برابر این خسارتها، تهران به تاکتیک آشنا و دیرینه خود، یعنی تأخیر، روی آورده است. همانطور که ضرب المثل ایرانی میگوید: «از یک ستون و ستون دیگر، ممکن است اوضواع بهتر شود.» تهران میداند که نمیتواند در برابر نیروی نظامی ایالات متحده مقاومت کند، بنابراین امیدوار است که بیعملی کنگره پیروز شود. آنها شرط بستهاند که ترامپ، که از نظر افکار عمومی داخلی محتاط است، اسرائیل را نیز مهار خواهد کرد و تصویر خود را بهعنوان یک میانجی بیمیل حفظ خواهد کرد.
این شرطبندی فرصت جدیدی را ایجاد میکند. ایالات متحده اهرم قویتری از حملات نظامی در اختیار دارد؛ اگر بخواهد، واشنگتن میتواند صادرات نفت تهران را به صفر مطلق برساند. با فعال شدن مکانیسم بازگشت فوری سازمان ملل، واشنگتن فرصتی نادر برای ضربه زدن به رگ اقتصادی تهران پیدا کرده است.
ایده «صفر صادرات نفت» تاکنون به طور کامل آزمایش نشده است. حتی در اوج کمپین فشار حداکثری ترامپ در سالهای ۲۰۱۹–۲۰۲۰، ایران قادر بود روزانه حدود ۵۰۰,۰۰۰ بشکه نفت صادر کند.
چرا ۲۰۲۵ متفاوت است؟ در سال ۲۰۱۹، اروپا در برابر تحریمهای بازگشتی مقاومت کرد و تهران همچنان اهرمهای زیادی برای باجخواهی داشت—از تشدید غنیسازی تا جنگهای نیابتی. اما امروز، بیشتر این گزینهها دیگر در دسترس نیستند. آنچه باقیمانده، یک برگ آخر است: تهدید به خروج از NPT. اما این تهدید نشاندهنده قدرت نیست، بلکه نشانهای از ضعف است. حکومتی که به قدرت خود اطمینان دارد، با ریسک خروج از پیمانی که برنامه هستهایاش را مشروعیت میبخشد، بازی نمیکند.
زمان اکنون بینهایت مناسب است. مردم ایران سالها تحت تحریمها رنج بردهاند. آنها میدانند که مشکل در تهران است، نه واشنگتن. سالها مشقت را تحمل کردند با این امید که روزی نوری در انتهای تونل وجود دارد. اکنون آن صبر تمام شده است.
تورم افسارگسیخته پساندازهای خانوارها را نابود کرده است. ریال سقوط کرده است. خاموشیهای پیدرپی زندگی روزمره را مختل کرده است. و مردم حقیقت تلخی را درک کردهاند: تا زمانی که تهران پول داشته باشد، ماشین سرکوب آن به کار خود ادامه خواهد داد. به همین دلیل است که بسیاری از مردم از دوباره به خیابانها آمدن تردید دارند. اما اگر فشار خارجی درآمدهای ایران را قطع کند و سوء مدیریت داخلی شدت گیرد، ایرانیان بالاخره فضای لازم برای به چالش کشیدن حاکمان خود را پیدا خواهند کرد.
حتی درون نظام نیز در حال حاضر صحبتهایی از نیاز به تغییر در جریان است. آنچه که هنوز در پایتختهای غربی درک نشده است، این است که حکومت ایران در حال تمام شدن است. رئیسجمهور ترامپ موقعیت منحصر به فردی دارد تا این چرخه را خاتمه دهد. در دوره اول ریاستجمهوریاش، او صادرات نفت ایران را به یکسوم اندازه پیشین کاهش داد. امروز، این صادرات به حدود ۱.۶ میلیون بشکه، نزدیک به سطح پیش از تحریمها، بازگشته است.
اکنون دیگر هیچ توهمی وجود ندارد. جمهوری اسلامی نشان داده است که حتی پس از حملات ویرانگر اسرائیل، حاضر به مصالحه نیست. اکنون زمان آن رسیده است که رئیسجمهور ترامپ از قویترین کارت خود استفاده کند: فشار را افزایش دهد، درآمدهای نفتی را قطع کند و تهران را مجبور کند تا در موقعیتی قرار گیرد که تنها گزینهاش عقبنشینی باشد.
بیست و سه سال است که واشنگتن با این مشکل دست و پنجه نرم میکند. رئیسجمهور ترامپ میتواند این چرخه را تمام کند. اگر او صادرات نفت ایران را قطع کند، حکومت با یک لحظه واقعی حسابرسی روبرو خواهد شد.
*متن فوق صرفا ترجمه تحلیلی رسانه آمریکایی است و بیانگر دیدگاه تحریریه نیست.
https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/un-snapback-sanctions-against-iran-will-donald-trump-play-his-ace
پایان/
نظر شما