در طول تاریخ و درمنطقهای مانند خاورمیانه که هر دم آتشی از زیر خاکستر شعلهور میشود که توانایی سوختن و ساختن نظم جدیدی را در خاورمیانه دارد صحبت از امتگرایی در جهان اسلام یک رویکرد آرمانی و ایدئولوژیک باقی خواهند ماند. تجربه تاریخی و اصولاسلام، مسلمانان را در صفبندی واحدی به دلیل مقابله با سلطه خارجی و رهایی از استعمار تشویق میکند که در هدف اولیه هم موفق است اما باید به یاد داشت صرف دانستن مسیر مارا در مواجهه با خطرات مسیر نجات نخواهد داد. از این رو میتوان دلایل این ناکامی را از چندین جهت بررسی کرد؛
۱.اقتصاد ضعیف کشورهای خاورمیانه
اقتصاد ضعیف کشور های خاورمیانه و وابستگی تک محصولی اقتصاد این منطقه به نفت و گاز، قدرت تابآوری اقتصادی و توانایی خلق بازارهای جدید یا استفاده از بازارهای متنوع را کاهش داده و متعاقب آن آسیبپذیری دربرابر فشار خارجی را افزایش خواهد داد. عدم خلق و مشارکت فعالانه در بازارهای مالی جهانی، وابستگی دُوَل خاورمیانه را به کشورهای غربی افزایش میدهد و این وابستگی اقتصادی دروازه ورودی خواهد بود برای نفوذ سیاسی دولتهای غربی در این منطقه که تاریخ آینهی تمام نمای آن است.
۲.عدم وجود نهادهای تصمیمساز فراملی منطقهای
بسیاری از کشورهای خاورمیانه دارای ساختارهای سیاسی متمرکز و خودکامه هستند. در نتیجه این ساختارها مانع انتقال بخشی از حاکمیت به نهادهای فرامرزی خواهد شد. این طبیعت رام نشدنی خاورمیانه است که همچون اژدهایی زبانهکشان، هر تلاشی برای همگرایی و ایجاد نهادهای فرامرزی را در این منطقه به خاکستر بدل میکند.
این سرزمین سرشار از تنشهای خونین، اختلافات مذهبی عمیق و رقابتهای قدرتطلبانه قومی است که همچون دیوانگان به جان یکدیگر افتادهاند. هر گام به سوی وحدت و همکاری در این سرزمین، با مقاومت سرسختانه و ویرانگر نیروهای متخاصم روبرو میشود. این نیروها همچون شکارچیانی بیرحم، به دنبال شکار کردن این اژدهای سرکش هستند و با دخالتهای خود، هر تلاش برای رام کردن آن را ناکام میگذارند. در چنین سرزمینی، حتی رؤیای تشکیل نهادهای فرامرزی همچون اتحادیه اروپا به کابوسی دهشتناک بدل میشود که هر کس به آن بیندیشد، با وحشت و ناامیدی چشم از آن برمیگیرد.
۳.تعابیر و ایدئولوژی متفاوت از اسلام
اسلام در خاورمیانه صرف یک دین شناخته نمیشود؛ بلکه به عنوان مهمترین مولفه اجتماعی، همانطور که رهبران قدرت با استفاده از اسلام، توانایی بسیج عمومی را در نیل به هدف مشترک و آرمانی اسلام دارند توانایی سوءاستفاده از اسلام به وسیله تفسیر و تبلیغ تفکرات خود را نیز دارا هستند و رویکرد اسلام انقلابی_اسلام محافظهکار و اسلام شیعی_سنی تبدیل به شکاف اجتماعی قدرتمندی خواهد شد؛ همانطوری که اصولاً هر شکاف اجتماعی قابلیت تبدیل شدن به شکاف سیاسی را خواهد داشت تا این منطقه را به ورطهای از جنگ های بیپایان بکشاند.
۴.شکاف قومیتی
بدیهی است که رقابت قومیتهای متکثر و متعدد در این منطقه، تضاد منافع، دخالت قدرتهای بزرگ، تبعیض و عدم بهره کافی از امکانات، شورش و تجزیهطلبی را بر میانگیزد. به طور سنتی صورتبندیهای سیاسی معمولاً از تفاوتهای قومی سوء استفاده میکنند؛ چه تحریک از درون باشد چه از حاشیه باشد تنها یک پیشرَوی نیاز است تا اسلحه بردارند و دست به تخریب و تضعیف قدرت مرکزی بزنند یا تمامیت ارضی یک کشور را خدشهدار نمایند.
ضعف امت گرایی بیشتر از هر زمان خود را در دهههای اخیر نشان داده است. همانطور که جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل تصویری از بازنمایی وقایع خاورمیانه و ناکامی این گفتمان است تا آنجایی که حتی حمایت پاکستان از ایران در این برهه زمانی نه با دیدگاه ایدئولوژیکی و امتگرایی بلکه با دیدگاه رئالیستی و بیم از مواجهه با اسراییل قابلتوضیح است.
پایان/
نظر شما