کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

وقتی آمریکایی‌ها هنوز روی تبلیغات F–۳۵ مانور می‌دهند، چین با J–۳۵ و J–XDS ثابت کرده که سرعت توسعه و نوآوری می‌تواند حتی بزرگ‌ترین قدرت هوایی جهان را به چالش بکشد. یک دهه کافی بود تا واشنگتن غافلگیر شود.

به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (头条) متعلق به شرکت فناوری بایت‌دنس چین، در گزارشی که بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشته، مدعی شده است: «پروژه‌ی جنگنده‌ی J–XDS، آمریکا را چند سال از برنامه‌ی ششمین نسل خود عقب انداخته است».

به‌نظر می‌رسد سپتامبر ۲۰۲۵ پرتنش‌ترین و پرخبرترین ماه برای پنتاگون بوده است؛ ماهی که شاخص «پیتزای اضطراب» در جلسات دفاع آمریکا به بالاترین سطح خود رسید!
در این ماه، چین با برگزاری رژه‌ی نظامی بزرگ، نمایش پرواز هم‌زمان سه نوع جنگنده با پرتابگر الکترومغناطیسی، و افشای تصاویر باکیفیت از جنگنده نسل ششم خود، همه نگاه‌ها را به شرق معطوف کرد.

در حالی‌که بیشتر رسانه‌های رسمی غربی تنها به‌طور سطحی و گذرا به این تحولات پرداختند، چند رسانه‌ی آمریکایی نتوانستند خود را کنترل کنند و صادقانه واقعیت را نوشتند.
در تاریخ ۲۶ سپتامبر، نشریه‌ی Military Watch در گزارشی تحلیلی به بررسی دقیق جنگنده‌ی جدید چین با نام JXDS یا همان J–۵۰ پرداخت؛ جنگنده‌ای که اخیراً در شبکه‌های اجتماعی دیده شده بود.
این رسانه نتیجه گرفت که JXDS از نظر طراحی و فناوری چندین سال از جنگنده‌ی آمریکایی F۴۷ جلوتر است و هشدار داد که اگر ایالات متحده بازنگری اساسی در پروژه‌ی نسل ششم خود انجام ندهد، حتی پس از ورود به خدمت نیز از چین عقب خواهد ماند.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

JXDS پیشتاز مطلق: آیا برنامه‌ی زمانی F۴۷ واقعاً قابل اعتماد است؟

گزارش Military Watch به ویدئویی اشاره دارد که اخیراً از آزمایش‌های تاکسی (حرکت روی باند) جنگنده‌ی JXDS منتشر شده است.
این جنگنده، همان نمونه‌ی نسل ششم ساخته‌شده توسط شرکت شِن‌یانگ است که در میان علاقه‌مندان به هوانوردی با نام غیررسمی J۵۰ نیز شناخته می‌شود. البته هیچ‌یک از این نام‌ها هنوز رسمی نیست و صرفاً بر پایه‌ی گمانه‌زنی‌ها و الگوی شماره‌گذاری جنگنده‌های نیروی هوایی چین مطرح شده‌اند.

بر اساس تحلیل این گزارش، JXDS در هفته‌های اخیر چندین آزمایش پروازی فشرده را پشت سر گذاشته که می‌تواند نشانه‌ای از نزدیک شدن آن به مرحله‌ی تولید نهایی باشد. به باور کارشناسان آمریکایی، این جنگنده احتمالاً تا پیش از سال ۲۰۳۰ رسماً وارد خدمت خواهد شد.
تصاویر تازه منتشرشده نیز نمای جانبی هواپیما را نشان می‌دهد که در آن، موتورهای بردار رانش پنهان‌کار با طراحی ویژه و لبه‌های دندانه‌دار اطراف خروجی موتور برای کاهش بازتاب راداری به‌وضوح دیده می‌شوند.

در ادامه‌ی گزارش، کارشناسان درباره‌ی موتور این جنگنده نیز گمانه‌زنی کرده‌اند:
به احتمال زیاد موتور JXDS نسخه‌ای پیشرفته از WS۱۵ است یا شاید کاملاً بر پایه‌ی طراحی جدیدی توسعه یافته باشد. موتور WS۱۵ از نظر رده و توان، مشابه موتور F۱۳۵ جنگنده‌ی F۳۵ آمریکاست، اما در جنگنده‌ی جدید شِن‌یانگ، تمرکز زیادی بر بهبود ویژگی‌های پنهان‌کاری (Stealth) صورت گرفته است.
پیکربندی بی‌دم (Tail-less) موجب کاهش چشمگیر سطح مقطع راداری (RCS) شده و طراحی ورودی هوای ذوزنقه‌ای بدون صفحات جداکننده، عملکرد مطلوبی را در سرعت‌های مافوق صوت فراهم می‌کند. علاوه بر آن، استفاده از بالک‌های متحرک در نوک بال‌ها نیز کاستی‌های ذاتی طرح بی‌دم در پایداری و مانورپذیری را جبران کرده است.

جت نسل ششم شِن‌یانگ: راداری غول‌پیکر و طراحی متفاوت از هر نمونه غربی

گزارش رسانه‌ی آمریکایی می‌گوید جنگنده‌ی نسل ششم شرکت شِن‌یانگ مجهز به راداری بسیار بزرگ و پرقدرت است، به‌طوری که ابعاد بزرگ دماغه‌ی هواپیما کاملاً برای جای‌گیری این سامانه طراحی شده است. همچنین کابین خلبان به‌شکل یکپارچه در بدنه ادغام شده تا ویژگی پنهان‌کاری و آیرودینامیک هواپیما به حداکثر برسد. از نظر اندازه، این جنگنده با J۲۰ برابری می‌کند، اما به‌احتمال زیاد نسخه‌ی «سبک‌تر و ارزان‌تر» خانواده‌ی نسل ششم چین به شمار می‌رود.
در مقابل، مدل پیشرفته‌تر یعنی J۳۶ که در ۲۶ دسامبر سال گذشته برای نخستین‌بار تصاویرش افشا شد، قرار است مأموریت‌های تهاجمی دوربرد و نفوذ در خطوط دفاعی آمریکا را بر عهده بگیرد — حتی علیه بمب‌افکن پنهان‌کار B۲۱.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

J۳۶ چین

چین ۴ سال جلوتر از آمریکا در رقابت نسل ششم

به گفته‌ی این گزارش، با توجه به پروازهای آزمایشی فشرده‌ی امسال و الگوبرداری از زمان‌بندی پروژه‌ی چِنگدو J۲۰ (که حدود شش سال پس از نخستین پرواز وارد خدمت شد)، احتمالاً دو نوع جنگنده‌ی نسل ششم چین تا سال ۲۰۳۰ به خدمت نیروی هوایی این کشور درخواهند آمد.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

چِنگدو J۲۰

در مقابل، جنگنده‌ی آمریکایی F۴۷ حتی در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا سال ۲۰۲۸ پرواز نخواهد کرد — آن‌هم اگر همه‌چیز طبق برنامه پیش برود.

Boeing F-47 — Wikipédia

به این ترتیب، چین دست‌کم چهار سال از آمریکا جلوتر است و در زمینه‌ی استقرار نسل ششم، عملاً پیشتاز جهانی محسوب می‌شود. رسانه‌ی آمریکایی تأکید می‌کند که اروپا و روسیه نیز در آینده‌ی نزدیک توان تولید واقعی جنگنده‌ی نسل ششم را نخواهند داشت و در این حوزه، چین عملاً مسیر توسعه‌ی فناوری‌های هواگردهای پیشرفته را برای جهان تعیین می‌کند.

طرحی که مشابهی در غرب ندارد

تحلیلگران Military Watch می‌گویند نتیجه‌گیری‌شان درباره‌ی برتری طراحی شِن‌یانگ کاملاً منطقی است، زیرا هیچ پرنده‌ای در آمریکا با چنین چیدمان آیرودینامیکی وجود ندارد.
در ویدئوی اخیر از آزمایش‌های حرکتی این جنگنده روی باند، جزئیات زیادی مشخص شده است:

  • استفاده از موتورهای با نازل بردار رانش دوبعدی،
  • بال اصلی به‌صورت لامبدا (Λ) همراه با بالک‌های متحرک در نوک بال‌ها،
  • ورودی هوایDSI بدون جداکننده،
  • سامانه‌ی EOTS زیر دماغه،
  • و برآمدگی کوچکی پشت کابین که احتمالاً مربوط به سیستم دید محیطی DAS یا آنتن‌های ارتباطی پیشرفته است.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

مهم‌ترین نکته، همان بال لامبدایی و بالک‌های تمام‌متحرک است — ترکیبی بسیار پیچیده که تنها در این جنگنده‌ی چینی دیده می‌شود. این طرح نیازمند کنترل پرواز دیجیتال فوق‌العاده پیشرفته است؛ حتی شرکت آمریکایی لاکهید مارتین در جدیدترین پهپاد خود با نام وکتیس (Vectis) از همین چیدمان استفاده کرده، اما طبق برنامه تا سال ۲۰۲۷ نخستین پروازش را انجام نخواهد داد.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

وکتیس (Vectis)

وقتی حتی آمریکایی‌ها هم نمی‌دانند لاکهید مارتین چه می‌کند
پهپاد جدید وکتیس از شرکت لاکهید مارتین از همان چیدمان آیرودینامیکی بال لامبدایی + بالک‌های تمام‌متحرک استفاده می‌کند، که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها برای مانورپذیری این پرنده انتظارات بالایی دارند.
اما نکته‌ی عجیب اینجاست: وکتیس تنها یک ورودی هوای پشت‌بدنه دارد — طرحی تقریباً مشابه جنگنده‌ی نسل ششم شرکت شِن‌یانگ.

تفاوت در این است که جنگنده‌ی چینی علاوه بر ورودی بالایی، دو ورودی اصلی در بخش زیرین بدنه نیز دارد تا کارایی موتور در تمام زوایا حفظ شود، اما پهپاد آمریکایی فقط یک ورودی در پشت دارد. این یعنی در مانورهای شدید، جریان هوا به موتور کاهش می‌یابد و عملکرد پرنده به‌شدت محدود می‌شود.
کارشناسان چینی هم نمی‌دانند هدف لاکهید از این ترکیب متناقض چیست — از یک سو طراحی بسیار مانورپذیر انتخاب کرده‌اند، و از سوی دیگر سامانه‌ی ورودی هوایی که فقط برای پرواز مستقیم و پایدار مناسب است!

چالش بزرگ بوئینگ و لاکهید مارتین

تحلیلگران بر این باورند که بوئینگ و لاکهید مارتین به‌زودی با مشکلات جدی در طراحی جنگنده‌های جدیدشان روبه‌رو خواهند شد.
بوئینگ تا امروز حتی جرأت نکرده است طرح F۴۷ را علنی کند، شاید چون هر ترکیبی که امتحان می‌کند، شبیه نسخه‌هایی است که چین طی سال‌های اخیر پیش‌تر آزمایش کرده است. مثلاً طرح‌های مجهز به بالک جلویی (canard) بارها از سوی آمریکایی‌ها مورد تمسخر قرار گرفته‌اند.
در سوی دیگر، لاکهید باید معضل استحکام و پایداری بالک‌های تمام‌متحرک در نوک بال‌ها را حل کند؛ فناوری‌ای که چین سال‌ها روی آن تحقیق کرده است. حالا آمریکایی‌ها تازه به همان مسیر وارد شده‌اند — راهی طولانی، پرهزینه و پر از تأخیر در پیش است.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

J۳۵ هم از F۳۵ پیشرفته‌تر است؛ کارخانه‌ی آمریکایی منجنیق‌ها ورشکست شد

پس از آنکه ناو هواپیمابر فوجیان با پرتابگر الکترومغناطیسی وارد خدمت شد، تلویزیون مرکزی چین جزئیات جدیدی از جنگنده‌ی J۳۵ در نسخه‌ی ناونشین منتشر کرد.
طبق این داده‌ها، وزن برخاست این جنگنده حدود ۳۲ تُن است — رقمی که نشان می‌دهد سامانه‌ی پرتاب الکترومغناطیسی چین توان بسیار بالایی دارد.
همچنین سطح بازتاب راداری (RCS) این جنگنده به‌گفته‌ی رسانه‌های چینی، در حد اندازه‌ی یک کف دست است.

روزنامه‌ی هنگ‌کنگی SCMP در تحلیلی نوشت: سطح بازتاب راداری جنگنده‌ی J۳۵ بین ۱۰ تا ۱۰۰ سانتی‌متر مربع است، در حالی‌که این عدد برای F۳۵ حدود ۱۵ سانتی‌متر مربع و برای F۲۲ تقریباً ۱ سانتی‌متر مربع است. (هرچه این عدد کمتر باشد، هواپیما پنهان‌تر و شناسایی آن برای رادار دشوارتر است.)

در نگاه اول، این داده‌ها نشان می‌دهد J۳۵ از نظر پنهان‌کاری هنوز به سطح F۲۲ نرسیده؛ اما واقعیت چیز دیگری است.
به‌گفته‌ی منابع رسمی، رادارهای چین در استان شاندونگ توانسته‌اند مسیر پرواز یک F۲۲ آمریکایی را که از کره‌جنوبی برخاسته بود، بر فراز دریای زرد شناسایی کنند.
همچنین در مارس ۲۰۲۲، ژنرال کِنِت ویلسباخ، فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اقیانوس آرام، تأیید کرد که جنگنده‌های J۲۰ و F۳۵ برای نخستین‌بار در آسمان با یکدیگر روبه‌رو شدند — رویارویی‌ای که به‌گفته‌ی برخی گزارش‌ها، خلبان F۳۵ را شوکه کرده بود، زیرا J۲۰ توانسته بود بدون هشدار در فاصله‌ دید چشمی ظاهر شود!

وقتی آمریکا خودش هم در آمارسازی گرفتار می‌شود

ایالات متحده در جعل و بزرگ‌نمایی داده‌های نظامی سابقه‌ی طولانی دارد، و یکی از بزرگ‌ترین نمونه‌های اخیر آن مربوط به موتور جنگنده‌ی F۲۲ است.
از فوریه‌ی امسال، صفحه‌ی مربوط به موتور Pratt & Whitney F۱۱۹ در ویکی‌پدیا چندین‌بار به‌طور عجیب و هماهنگ ویرایش شد — تغییری که بسیاری از ناظران فنی آن را تلاشی برای پنهان کردن واقعیت نسبت رانش به وزن (Thrusttoweight ratio) این موتور دانستند.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

دلیل این ماجرا چه بود؟
بر اساس تحلیل‌های مهندسان و کارشناسان مستقل که داده‌های آزمایش میدانی و عملکرد واقعی موتورهای نصب‌شده روی F۲۲ را بررسی کرده‌اند، نسبت رانش به وزن F۱۱۹ در عمل تنها بین ۸.۵ تا ۸.۸ است — نه اعدادی بالاتر که پیش‌تر در گزارش‌های رسمی ذکر شده بود.

برخی رسانه‌های آمریکایی سعی کردند این واقعیت را با استدلالی نرم توجیه کنند: «قدرت رانش مطلق از نسبت رانش به وزن مهم‌تر است.»
از نظر فنی این حرف بی‌راه نیست؛ زیرا اگر موتور نیروی بیشتری تولید کند، اختلاف ده درصدی در نسبت رانش به وزن تأثیر زیادی بر عملکرد ندارد. اما همان‌طور که نویسندگان چینی طعنه‌آمیز می‌گویند: «این دلیل نمی‌شود که عددی خیالی منتشر کنی، بعد هم وقتی همه‌ی دنیا سال‌ها تلاش کردند به آن برسند و نتوانستند، تازه بگویی که شوخی بوده! آیا چنین کاری نشانه‌ی بی‌شرمی نیست؟»

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

چین با WS۱۵ حالا جلوتر است!

البته این ماجرا برای چین چندان هم خبر بدی نیست. طبق منابع علنی، موتور WS۱۵ چین اکنون نسبت رانش به وزنی در حدود ۹ دارد.
در منابع تخصصی مانند HandWiki و پایگاه‌های داده‌ی مهندسی، این عدد حتی بین ۹.۷ تا ۱۰.۸۷ ذکر شده است. به این ترتیب، فارغ از این‌که کدام رقم دقیق‌تر باشد، WS۱۵ عملاً از F۱۱۹ پیشی گرفته است.

برخی تحلیلگران یادآوری می‌کنند که F۱۱۹ فناوری‌ای مربوط به ۳۰ سال پیش است و در برابر موتورهای با سیکل متغیر نسل جدید عملاً قدیمی محسوب می‌شود. به بیان ساده، موتور آمریکایی که زمانی نماد برتری فنی بود، امروز در برابر فناوری نوین چین چند نسل عقب‌تر قرار گرفته است.

حالا که آمریکا به‌گفته‌ی خودش موتورهایی قوی‌تر از F۱۱۹ ساخته است، پرسش مهمی مطرح می‌شود: چرا جنگنده‌ی نسل ششم آمریکا هنوز از بالک جلویی (پیش‌بال/کانارد) استفاده می‌کند؟
شاید در نگاه اول، این دو موضوع هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند — موتور و بالک چه ربطی دارند؟ اما اگر به تجربه‌ی چین نگاه کنیم، پاسخ روشن می‌شود.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

AL۳۱F

در ابتدای پروژه‌ی J۲۰، چین با مشکل بزرگ موتور روبه‌رو بود. در آن زمان، تنها گزینه‌ی در دسترس AL۳۱F روسی بود و حتی موتور WS۱۰A داخلی نیز هنوز به بلوغ نرسیده بود. در همین حال، حداکثر وزن برخاست J۲۰ حدود ۳۷ تُن طراحی شده بود و هدف این بود که بتواند با وجود این وزن، در حالت سوپرسونیک (فراصوت) پرواز پایدار انجام دهد.

اما چگونه می‌توان با موتور ضعیف‌تر به سرعت بالا و بارگذاری زیاد دست یافت؟
پاسخ، در طراحی آیرودینامیکی فوق‌العاده پیچیده‌ی J۲۰ نهفته است — ترکیب بالک جلویی و لبه‌های بالای تولیدکننده‌ی نیروی برا (Lift Strake) توانست این تناقض را برطرف کند.
به همین دلیل، ضریب برا (Lift Coefficient) در J۲۰ به حدود ۲.۱ تا ۲.۲ رسید، در حالی‌که برای F۲۲ حداکثر ۱.۵ است.
جالب‌تر آنکه در تبلیغات رسمی آمریکا، ضریب برا برای F۲۲ را ۲.۰ اعلام کرده‌اند — عددی که بسیاری آن را بزرگ‌نمایی تبلیغاتی می‌دانند.

وقتی موتور قوی باشد، طراحی ساده‌تر می‌شود

واقعیت این است که چین در آن دوران، به‌خاطر ضعف پیشران، مجبور بود از راهکارهای هوشمندانه‌ی آیرودینامیکی استفاده کند تا کمبود موتور را جبران کند.
اما اکنون که با موتورهای نسل جدیدWS۱۵ این مشکل برطرف شده است، نیازی به آن طراحی پیچیده نیست.

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

نگاهی به جنگنده‌ی جدید J۳۵ کافی است: بدنه‌ای جمع‌وجور، سطحی تمیز و بدون هیچ «برآمدگی اضافی» مانند F۳۵ — نشانه‌ای از آنکه قدرت موتور بالا، دست طراحان را برای دستیابی به سادگی و کارایی باز گذاشته است.

تبلیغات آمریکا تا چه حد قابل اعتماد است؟
وقتی داده‌های مربوط به ضریب برا و موتور F۱۱۹ در گزارش‌های رسمی آمریکا با اغراق همراه بوده، آیا واقعاً می‌توان به آمار رسمی آن‌ها درباره‌ی سطح مقطع راداری (RCS) جنگنده‌های F۲۲ و F۳۵ اعتماد کرد؟

البته در دنیای نظامی، فریب و پنهان‌کاری بخشی از جنگ است؛ «جنگ یعنی فریب».
اما مشکل آن‌جاست که بسیاری از افراد بی‌اطلاع در فضای مجازی، همین داده‌های تبلیغاتی را به‌عنوان حقیقت مطلق تکرار می‌کنند و از آن برای تحقیر دستاوردهای چین استفاده می‌کنند.
بهتر است پیش از قضاوت، از خود بپرسیم: چقدر از اطلاعات رسمی آمریکا واقعاً واقعی است؟ آن‌وقت شاید نگاهمان به J۳۵ و فناوری‌های نوین چین کاملاً متفاوت شود.

وقتی آمریکایی‌ها فهمیدند رویای واقعی F۳۵ در چین ساخته شده...

مردم آمریکا خودشان هم کم‌کم به این نتیجه رسیده‌اند کهJ۳۵ همان چیزی است که F۳۵ قرار بود باشد!
ظاهرش سبک، هماهنگ و آیرودینامیکی است، اما در واقع وزن برخاست آن حتی از F۳۵ نیز بیشتر است — درست همان تناسبی که یک جنگنده‌ی واقعی باید داشته باشد.
در مقابل، F۳۵ با آن بدنه‌ی نسبتاً چاق و حجیم، در اصل فقط یک جنگنده‌ی میان‌وزن است، نه سنگین‌وزن.

F۳۵ یک جنگنده‌ی میان‌وزن است که خودش را سنگین‌وزن جا زده؛
J۳۵ یک جنگنده‌ی سنگین‌وزن است که ظاهر میان‌وزن به خود گرفته!

و شاید همین جمله بهترین توصیف برای جایگاه واقعی این دو پرنده باشد.

رسانه‌های آمریکایی کم آوردند: سازنده‌ی منجنیق‌های پرتاب هواپیما ورشکست شد

پس از آنکه ناو هواپیمابر چینی فوجیان با سامانه‌ی پرتاب الکترومغناطیسی (EMALS) رسماً وارد مرحله‌ی عملیات شد و توانست سه نوع هواگرد — جنگنده‌ی سنگین، میان‌وزن و هواپیمای هشدار زودهنگام — را به‌صورت کامل پوشش دهد، دو خبر جالب و البته طنزآمیز در فضای مجازی جهانی دست‌به‌دست شد:

رویداد نخست: بر اساس گزارش‌ها، سامانه‌ی پرتاب بخار فشرده در ناوهای آمریکایی پس از هر ۴۰۰ پرتاب نیاز به شست‌وشو و پاک‌سازی دارد.
دلیلش این است که روغن مخصوص روان‌سازی در اثر تماس با بخار فوق‌داغ و فشار بالا، به‌صورت لایه‌های چسبناک در فضای زیر عرشه جمع می‌شود و پاک‌کردن آن به‌شدت دشوار است.
طبق اسناد رسمی، برای هر عملیات پاک‌سازی باید بیش از صد نفر چندین ساعت کار کنند!
بسیاری از کاربران با دیدن این جزئیات شوکه شدند و گفتند که هرگز تصور نمی‌کردند سامانه‌ی پرتاب ناوهای آمریکایی چنین «ماشین کثیفی» باشد — و علاقه‌شان به فناوری بخار فوراً از بین رفت!

رویداد دوم: شرکت پیمانکار اصلی این سامانه‌ها یعنیBabcock & Wilcox از زمان ورود ناوهای کلاس فورد (Ford Class) دیگر هیچ سفارشی از نیروی دریایی آمریکا دریافت نکرد زیرا از آن پس، ایالات متحده به‌طور کامل سامانه‌ی بخار را کنار گذاشت و به فناوری پرتاب الکترومغناطیسی روی آورد.
در نتیجه، این شرکت در سال ۲۰۲۲ رسماً اعلام ورشکستگی و انحلال کرد. هرچند برند آن هنوز باقی مانده، اما تمرکز فعالیتش از صنایع نظامی به حوزه‌های غیرنظامی و انرژی منتقل شده است.

برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند که نسخه‌ی جدید منجنیق بخار آمریکا در واقع «ساخت چین» است. (کنایه از بی‌کیفیتی)

داستان از این قرار است که حدود سال‌های ۲۰۱۷، چین هم‌زمان مشغول آزمون دو فناوریِ پرتابگر بود: الکترومغناطیسی (EMALS) و بخاری.

روش‌کار ساده بود — برای هر فناوری یک نمونه ساختند و گذاشتند رقابت کنند؛ هرکدام که بهتر جواب داد، همان‌ را انتخاب می‌کردند. نتیجه که مشخص است: الکترومغناطیسی پیروز شد و نمونه بخار کنار گذاشته شد.

حالا کاربران چینی در جواب ادامه می‌دهند که اگر ناو فورد دچار مشکل شده، بهتر است آمریکایی‌ها سری به چین بزنند و از کارخانه‌های سازنده‌ی منجنیق بخار نمونه بخرند — «ما می‌فروشیم، حتی خدمات پس از فروش هم می‌دهیم!» البته این شوخی طعنه‌آمیز است. آن‌ها می‌گویند: «حداقل فروشنده‌های چینی مثل سیاست‌مداران آمریکایی اهل تحریم و وضع تعرفه‌های ناگهانی نیستند.»

کابوس پنتاگون به حقیقت پیوست

چرا فورد نتوانست F۳۵C را پرتاب کند؟

سوالی که کاربران به آن اشاره می‌کنند این است: چرا ناو فورد نتوانست برخی از مدل‌های F۳۵C را پرتاب کند؟ مثلاً ناو کارل وینسون با منجنیق بخار اصلاح شد و حالا قادر است F۳۵C را به پرواز درآورد، پس چرا فورد که از فناوری نوین الکترومغناطیسی استفاده می‌کند، این کار را نتوانسته انجام دهد؟
از دیدِ شبکه‌ها و کاربران، این وضع مایه‌ی شرمساری است: ناو کلاس‌اولی که هشت سال است در خدمت است، هنوز نمی‌تواند پرتاب نوع اصلی هواپیمای نیروی دریایی خود را تضمین کند — این برای «ناو پرچمدار» آمریکا واقعاً مایه‌ی خجالت است.

در مجموع، می‌توان گفت که تجربه‌ی چین در ترکیب نوآوری، آزمون عملی و تصمیم‌گیری مبتنی بر کارایی واقعی، الگویی موفق از مسیر توسعه‌ی فناوری‌های پیشرفته‌ی نظامی ارائه کرده است. در حالی که ایالات متحده نیازمند بازنگری در روند پروژه‌های خود است، چین توانسته گامی مؤثر در جهت تحقق ناوگان مدرن و کارآمد بردارد — موضوعی که بی‌تردید بر توازن قدرت دریایی در دهه‌ی آینده تأثیرگذار خواهد بود.

پایان/

۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33604

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 3 =