به گزارش تحریریه، در گزارش اخیر «مؤسسه تحقیقاتی سیاست خارجی»(FPRI) به «افزایش چشمگیر توانمندیهای هستهای چین» در دهه گذشته میپردازد. بر اساس تصاویر ماهوارهای، ساخت «حداقل سه میدان سیلوی موشکهای بالستیک قارهپیما» شناسایی شده است. پاسخ دولت چین به این کشف، «انکار یا کماهمیتشماری» این پروژهها بوده است.
نویسنده این رفتار را با «تغییر در فرآیندهای تصمیمگیری» و «حاشیهای شدن نقش کارشناسان هستهای سنتی» مرتبط میداند و نتیجه میگیرد که این رویکرد ممکن است به «عدم درک متقابل خطرناک» با واشنگتن بینجامد.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
در سال ۲۰۲۱، بررسی تصاویر ماهوارهای تجاری یک کشف غیرمنتظره را نشان داد: چین دست کم دو میدان سیلو برای موشکهای هستهای میساخت. تا سال ۲۰۲۲ یک میدان سوم نیز شناسایی شد. هنگامی که این موضوع در گزارش سالانه وزارت دفاع آمریکا به کنگره در ۲۰۲۳ ذکر شد، وزارت دفاع چین نه آن را تایید و نه رد کرد و گزارش را «اغراق در مورد چیزی که وجود ندارد» خواند. این رویدادها پرسشهایی برمیانگیزد. چرا چین پروژهای اینچنین بزرگ را آغاز کرد که حتماً کشف میشد و سپس ساخت آن را انکار کرد؟
این تحولات با مدل بازیگر عقلانی قابل توضیح نیست. چین هزینههای ناامنی فزاینده را متحمل میشود، بدون آنکه از مزایای یک بازدارنده هستهای روشن بهرهمند شود. پاسخ حیرتانگیز پکن این پرسش را برمیانگیزد که آیا عوامل دیگری مانند تمایل رهبر چین به نمایش قدرت، محرک این تصمیمگیری است.
ساخت میدانهای سیلو باید در مسیر کلی سیاست هستهای چین دیده شود. در دهه گذشته، توانمندیهای هستهای چین به گونهای چشمگیر رشد کرده و آموزه هستهای آن تهاجمیتر شده است. این تغییر چشمگیری در مقایسه با دهههای پیشین است که بر حفظ نیروی هستهای متعادل برای بازدارندگی حداقلی تأکید داشت.
چین همواره بر آموزه هستهای محتاطانه تأکید داشت و سیاست «عدم استفاده نخست» را دنبال میکرد. اما در دهه گذشته، این کشور با گسترش سریع زرادخانه هستهای از این موضع محتاطانه فاصله گرفته است.
سه میدان سیلوی در دست ساخت میتوانند بیش از هزار کلاهک هستهای را در خود جای دهند. این ظرفیتی بیش از کل ذخیره موشکهای بالستیک قارهپیمای روسیه است. چین به گونهای چشمگیر در حال گسترش زرادخانه کلی خود است. بر پایه برآوردها، این کشور تا سال ۲۰۳۰ خواهد توانست هزار کلاهک هستهای داشته باشد.
یک توضیح جایگزین برای برخورد حیرتانگیز با کشف میدانهای سیلو، در تمرکز قدرت رییس جمهور شی جین پینگ ریشه دارد. فضای سیاسی کمتر پذیرای بحث درباره سیاست و گفتگوی داخلی است و نظر کارشناسی درباره سیاست هستهای کمرنگ شده است.
به گونهای سنتی، کارشناسان هستهای چین تغییرات متعادل و کیفی در سیاست هستهای را توصیه میکردند. برای نمونه، آنان پیشنهاد میدادند که رهبری چین باید بر بهبود پایداری زرادخانه موجود تمرکز کند. آنان آشکارا تاکید میکردند که پایداری سلاحهای هستهای چین به اندازه زرادخانه حساس نیست. اما این توصیهها با ساخت میدانهای سیلو نادیده گرفته شد.
در حقیقت، شی شخصاً بر توانمندیهای هستهای چین تاکید فراوان دارد. او از آغاز دوره ریاست جمهوریاش، توانمندیهای هستهای را به «رویای چینی» نوسازی ملی پیوند زده است. در سال ۲۰۱۵، او سپاه توپخانه دوم را به یک نیروی مستقل ارتقا داد و آن را نیروی موشکی ارتش آزادیبخش خلق نامید. این تغییر نشاندهنده اهمیت بیشتر سلاحهای هستهای و دادن قدرت بیشتر به فرماندهان نیروی موشکی در ساختار فرماندهی نظامی بود.
با این حال، تمرکز شی بر توانمندیهای هستهای برای نشان دادن جایگاه ابرقدرتی چین، ما را به همان پرسش پیشین بازمیگرداند. اگر گسترش نیروی هستهای بخشی از «نوسازی ملی» است، چرا میدانهای سیلو به عنوان نمادی از این نوسازی جشن گرفته نشدند؟ یک توضیح محتمل این است که ارتش در پی دنبال کردن دستورالعمل سیاسی شی است.
🖋شی به عنوان رییس جمهوری بیهمتا و قدرتمندی که از زمان مائو تسهتونگ دیده نشده، در پی اجرای سیاستهای مورد نظر خود به گونهای یکجانبه است. در این نظام، نادیده گرفتن نظر کارشناسان ممکن است نشاندهنده تضعیف محافظهای غیررسمی در فرآیند سیاستگذاری به نفع برپایی جایگاه ابرقدرتی چین باشد. اما این امر زمینهساز ناهماهنگیها شده است: گسترش بیهمتای توانمندیهای هستهای برای تقویت بازدارندگی چین، با پاسخ متناقض انکار و انگشتاندازی زمانی که این تلاشها فاش میشود، تضعیف میگردد. این روند در نهایت پیامدهای خطرناکی دارد و این برداشت را ایجاد میکند که چین در حال مبهمسازی است.
منبع: کانال مرکز مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/













نظر شما