بریکس دارد فرصت‌سوزی می‌کند

«فارن افرز» مدعی شد: بریکس با وجود منافع مشترک، هنوز آماده بهره‌گیری از این «لحظه» نیست. اعضای آن بیش از حد دچار اختلاف‌اند که بتوانند این گروه را به چالشی واقعی برای آمریکا تبدیل کنند. سطح خصومت اعضا با ایالات متحده یکسان نیست و هر یک به‌دنبال حفظ خودمختاری استراتژیک خویش‌اند.

به گزارش تحریریه، نشریه «فارن افرز» آورده است: امسال، بریکس — یک گروه ده‌کشوری که پنج عضو نخست آن برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بودند — به لطف یک عامل واحد دوباره احساس هدف‌مندی پیدا کرده است: ایالات متحده. با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، این بلوک بیش از هر زمان دیگری شبیه یک سپر ضروری در برابر نظمی جهانی است که هر روز بی‌ثبات‌تر و چندپاره‌تر می‌شود. بسیاری از اقدامات ترامپ — از جنگ تعرفه‌ای آشفته علیه دوستان و دشمنان گرفته تا حملات به ایران و اقدامات نظامی مشکوک از نظر قانونی در آمریکای لاتین، و خروج از توافق اقلیمی پاریس — محکومیت بریکس را برانگیخته است. سیاست‌های ترامپ، اهداف بنیادین شکل‌گیری بریکس را در برابر دید اعضا آشکارتر کرده است: کمک به اعضا برای سازگاری با جهانی کمتر غرب‌محور، افزایش قدرت چانه‌زنی با واشنگتن و یافتن گزینه‌هایی جایگزین برای نهادهای تحت سلطه غرب مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول.

اما با وجود منافع مشترک، بریکس هنوز آماده بهره‌گیری از این «لحظه» نیست. اعضای آن — که اکنون شامل مصر، اتیوپی، ایران، اندونزی و امارات متحده عربی نیز می‌شود — بیش از حد دچار اختلاف‌اند که بتوانند این گروه را به چالشی واقعی برای آمریکا تبدیل کنند. سطح خصومت اعضا با ایالات متحده یکسان نیست و هر یک به‌دنبال حفظ خودمختاری استراتژیک خویش‌اند. در نتیجه، بلوک در به‌کارگیری قدرت جمعی خود ناتوان خواهد ماند. برای متحد شدن و بهره‌گیری از توان مشترک، بریکس باید به چیزی شبیه گروه G-7 تبدیل شود — گروهی متشکل از کشورهای پیشرفته که برای تحقق هدف و ارزش‌های مشترک، بخشی از استقلال استراتژیک خود را قربانی می‌کنند. اما پیوند میان کشورهای بریکس اساساً بر رد سلطه آمریکا استوار است، نه بر ارزش‌ها یا اعتماد مشترک؛ بنابراین بعید است انسجامی پیدا کنند که این بلوک را به نیرویی ژئوپلیتیک مؤثر تبدیل کند.

قدرت در تعداد

در حالی‌که رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا عمدتاً بریکس را نادیده می‌گرفتند، ترامپ رویکردی تقابلی اتخاذ کرده است. او بریکس را «ائتلافی ضدآمریکایی» خوانده و مکرراً تهدید کرده است که در صورت کنار گذاشتن دلار از جایگاه ارز ذخیره، علیه اعضای بریکس تعرفه ۱۰۰ درصدی وضع خواهد کرد. فعلاً دولت ترامپ به‌جای حمله به کل بلوک، با تک‌تک کشورها درگیر شده است. برخی اعضا مانند چین و روسیه بهتر از دیگران — همچون برزیل، هند و آفریقای جنوبی — قادر به تحمل فشار آمریکا هستند. اما اکنون همه آن‌ها به‌روشنی درک کرده‌اند که تنها زمانی قدرت دارند که متحد باشند: هرچه رفتار آمریکا سلطه‌جویانه‌تر شود، اهمیت بریکس برای اعضا بیشتر می‌شود.

پکن سال‌هاست به اعضای بریکس هشدار داده که نظم تحت رهبری آمریکا بی‌ثبات است و به خلق‌وخوی سیاسی واشنگتن و متحدانش بستگی دارد. رهبران چین، بازگشت ترامپ و بی‌اعتباری آمریکا به‌عنوان شریک توسعه را دلیلی روشن بر این دانسته‌اند که تلاش چین برای ایجاد نهادهای موازی — مانند بانک توسعه جدید — نه شتاب‌زده، بلکه آینده‌نگرانه بوده است.

پیامدهای تعرفه‌های «روز آزادی» ترامپ، از جمله نوسان در بازار اوراق قرضه آمریکا و تلاطم در ارزش دلار، برخی کشورهای درحال‌توسعه را به سمت کاهش وابستگی خود به دلار سوق داده است. برای چین و شرکایش در بریکس، این فرصت مناسبی است برای تقویت خدمات مالی خارج از کنترل آمریکا، توسعه ابزارهایی برای کاهش وابستگی به دلار و تسهیل تجارت با ارزهای جایگزین.

مسکو نیز در آشوبی که دولت ترامپ ایجاد کرده، فرصتی می‌بیند. در دوران بایدن، آمریکا و اروپا تحریم‌های بی‌سابقه‌ای علیه روسیه به‌خاطر جنگ علیه اوکراین اعمال کردند. بازگشت ترامپ برای ولادیمیر پوتین فرصتی بود تا روابط با واشنگتن را بهبود دهد یا حتی عادی کند. ترامپ کمک مالی به اوکراین را به‌طور چشمگیری کاهش داده، اما همچنان گاه‌وبیگاه روسیه را تهدید می‌کند و دو شرکت بزرگ نفتی روسیه را تحریم کرده است. به همین دلیل روسیه اکنون بیش از گذشته به بریکس نیاز دارد — هم برای مقاومت در برابر تحریم‌های غرب و هم برای تضعیف سلطه آمریکا در حوزه مالی و فناوری.

سیاست‌های ترامپ، اهداف بنیادین بریکس را آشکار کرده است.

جنگ تعرفه‌ای ترامپ علیه برزیل، هند و آفریقای جنوبی نیز به‌طور طبیعی این کشورها را به یکدیگر نزدیک‌تر کرده است. ترامپ امسال بر واردات برزیل تعرفه ۵۰ درصدی وضع کرد و مدعی شد تحقیقات علیه ژائیر بولسونارو انگیزه سیاسی دارد. وقتی دادگاه عالی برزیل بولسونارو را به تلاش برای کودتا محکوم کرد، ترامپ یک گام جلوتر رفت: تحریم یکی از قضات عالی‌رتبه و لغو ویزای چند مقام قضایی و دولتی. این اقدامات برزیل را بیشتر به سمت بریکس سوق داده است. یکی از مشاوران لولا گفت: «حملات ترامپ روابط ما با بریکس را تقویت کرده، چون نمی‌خواهیم به تنها یک کشور وابسته باشیم.» لولا حتی پیش از محکومیت بولسونارو نیز با نزدیک‌تر شدن به اعضا و سفرهای رسمی به چین، روسیه و ویتنام (که در ژوئن شریک بریکس شد) این مسیر را آغاز کرده بود. اما سیاست‌های پرخاشگرانه ترامپ این روند را شتاب داده است.

آفریقای جنوبی نیز با رفتاری مشابه از سوی آمریکا مواجه شده است. روابط دو کشور پس از دیدار جنجالی ترامپ و سیریل رامافوزا در ماه مه به پایین‌ترین سطح رسید. ترامپ در برابر دوربین‌ها، با طرح ادعاهای کذب درباره «نسل‌کشی سفیدپوستان»، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی را غافلگیر کرد؛ ادعاهایی که برگرفته از تئوری‌های توطئه حاشیه‌ای در آمریکا بود و خشم گسترده‌ای در افکار عمومی آفریقای جنوبی برانگیخت. دولت ترامپ پیش از آن نیز سفیر آفریقای جنوبی را اخراج کرده، تهدید به تحریم تجاری کرده و چند برنامه کمک‌رسانی را لغو کرده بود. اکنون آفریقای جنوبی به‌روشنی می‌بیند که آمریکا شریک قابل‌اعتمادی نیست و برای کاهش آسیب‌پذیری در برابر یک دولت بی‌ثبات در واشنگتن، ناچار است همکاری درون بریکس را افزایش دهد.

هند نیز — با وجود دو دهه تلاش برای نزدیکی به واشنگتن — کاملاً آگاه است که باید در برابر رفتار غیرقابل‌پیش‌بینی ترامپ «چندنویی» یا همان multialignment اتخاذ کند. آمریکا امسال هزاران شهروند هندی را اخراج کرده، مذاکرات توافق تجاری را متوقف کرده و تعرفه ۵۰ درصدی وضع کرده است. به همین دلیل بریکس برای هند هم‌زمان هم سکویی برای همکاری در جنوب جهانی و هم بیمه‌نامه ژئوپلیتیک است.

در برخی دیگر از پایتخت‌های بریکس نیز ترس مشابهی وجود دارد: اینکه نزدیکی بیش از حد به آمریکا به یک نقطه‌ضعف بدل شود. تعجبی ندارد که فهرست کشورهای متقاضی عضویت — از جمله بنگلادش، بلاروس، بولیوی، کوبا، قزاقستان، مالزی، نیجریه، سنگال، تایلند، اوگاندا، ازبکستان، ونزوئلا و ویتنام — در حال افزایش است. البته تمایل به تنوع‌بخشی روابط فقط به‌خاطر ترامپ نیست؛ مثلاً ترکیه پیش از بازگشت ترامپ نیز خواهان عضویت کامل بود. اما دوره دوم ترامپ، «چندنویی» را از یک آرزوی دور به یک ضرورت فوری تبدیل کرده است.

پیش رفتن در میان آشوب

با این‌حال، بریکس آماده بهره‌گیری از فرصت موجود نیست. با افزایش تعداد اعضا، تناقضات داخلی نیز افزایش یافته است. این هم عجیب نیست: برزیل و هند سال‌ها با گسترش عضویت مخالفت کردند، زیرا نگران از دست دادن نفوذ یا کاهش انسجام بودند؛ اما سرانجام در سال ۲۰۲۳ تحت فشار چین کوتاه آمدند. مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران و امارات طی سه سال گذشته پیوستند.

در نشست وزرای خارجه بریکس در ریو در آوریل، اعضا برای نخستین‌بار حتی نتوانستند بیانیه مشترک منتشر کنند. موضوع اختلاف، سندی مربوط به اصلاح شورای امنیت بود که مصر و اتیوپی با اشاره به جاه‌طلبی‌های آفریقای جنوبی برای کرسی دائم، با آن مخالفت کردند. این اختلاف نشان داد که گسترش گروه چه پیچیدگی‌هایی ایجاد کرده است. در نشست سران در جولای ۲۰۲۵ نیز تنها نیمی از سران حاضر شدند و بسیاری فقط به‌صورت مجازی شرکت کردند.

حملات هوایی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن می‌توانست باعث وحدت بریکس شود. بسیاری از اعضا این حملات را یکجانبه، خطرناک و خلاف هنجارهای بین‌المللی دانستند. برای چین و روسیه، حمله تأییدی بود بر انتقاد دیرینه آنان از نظامی‌گری آمریکا. برای برزیل و آفریقای جنوبی که مدافع عدم مداخله‌اند، این اقدام بی‌ثبات‌کننده بود. برای هند، حمله نه‌تنها نقض قوانین بین‌الملل، بلکه ضربه‌ای به یک تأمین‌کننده مهم انرژی محسوب می‌شد. اما در نهایت، بیانیه مشترک بریکس — که چند روز پس از حمله منتشر شد — آن‌قدر مبهم بود که حتی اشاره‌ای به آمریکا یا اسرائیل نکرد. این نشان داد که گروه قادر نیست با یک صدا صحبت کند.

با بزرگ‌تر شدن بریکس، تناقضات داخلی آن نیز بیشتر شده است.

تنش در زمینه‌های دیگر نیز مشهود است. صادرات یارانه‌ای چین — از فولاد و نساجی تا خودرو — صنایع داخلی برزیل و آفریقای جنوبی را تهدید می‌کند و فشار برای وضع تعرفه علیه چین را افزایش می‌دهد. این مسئله هماهنگی اقتصادی در بریکس را دشوار می‌کند. اگرچه چین مشتاق است بریکس را به سکوی نفوذ خود تبدیل کند، دیگر اعضا مایل نیستند تحت رهبری پکن حرکت کنند. نشست مجازی اخیر که به دعوت لولا برای اتخاذ راهبرد مشترک علیه تعرفه‌های آمریکا تشکیل شد، دستاورد ملموسی نداشت.

با وجود فوریت ایجادشده پس از بازگشت ترامپ، بریکس همچنان گرفتار همان ضعف‌های ساختاری است: منافع متفاوت، اولویت‌های اقتصادی متعارض، و بی‌اعتمادی عمیق به جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیک یکدیگر. گسترش گروه این مشکلات را تشدید کرده است. چین ممکن است رفتار ترامپ را نشانه «بی‌اعتمادی قطعی» به آمریکا بداند، اما دیگر اعضا نمی‌خواهند بیش از حد به چین نزدیک شوند و استقلال خود را از دست بدهند. انسجام گروهی هنوز بسیار دور از دسترس است.

در آینده قابل پیش‌بینی، بریکس احتمالاً به همین روند کند ادامه خواهد داد: جذب اعضای جدید، صدور بیانیه‌های کلان، و گاه‌به‌گاه هماهنگ‌سازی مواضع — اما بسیار دور از این‌که پایه شکل‌گیری الگوی جدیدی از حکمرانی جهانی شود. ترامپ به اعضا یادآوری کرده که چرا بریکس مهم است، اما هم‌زمان نشان داده چرا نمی‌تواند از این فرصت استفاده کند.

منبع: مطالعات راهبردی آمریکا

پایان/

۵ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 33941

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 2 =