به گزارش تحریریه، «الکسی کوپریانوف» دکترای تاریخ، رئیس مرکز منطقه ای اقیانوس هند در موسسه اقتصاد جهانی و روابط بینالملل پریماکوف (IMEMO) در آکادمی علوم روسیه در گزارش اخیر خود در مورد جنبه های سفر رئیس جمهور روسیه به هند و بررسی آورده است:
سفر کنونی ولادیمیر پوتین به هند، اولین سفر او از زمان آغاز "عملیات نظامی ویژه" در سال ۲۰۲۲ است. این موضوع نمادگرایی خاصی به این دیدار میبخشد؛ زیرا طی سه سال گذشته، روابط روسیه و هند نه تنها توانسته در برابر ضربات تحریمهای غرب و فشارهای سیاسی ایستادگی کند، بلکه تا حدی توسعه یافته که شاید یک دهه پیش غیرقابل تصور بود. سفر رئیسجمهور به هند، به نوعی تثبیت دستاوردهای حاصل شده و اعلام این موضوع است که روابط ویژه مسکو و دهلی در آینده نیز پابرجا خواهد ماند و حجم مبادلات تجاری بین دو کشور همچنان رشد خواهد کرد.
بنیان سیاسی مرحله کنونی روابط میان روسیه و هند در سال ۲۰۰۰ پایهگذاری شد، هنگامی که ولادیمیر پوتین و آتال بیهاری واجپایی توافقنامه مشارکت راهبردی را امضا کردند. از آن زمان تاکنون، از نظر مفهومی هیچ تغییری در روابط سیاسی مسکو و دهلی رخ نداده است: هیچیک از طرفین تمایلی به تبدیل این مشارکت به یک اتحاد رسمی ندارند. افزودن عبارت «ویژه و ممتاز» به «مشارکت راهبردی» در سال ۲۰۱۰ صرفاً تأکیدی بر این واقعیت بود که روابط با هند برای روسیه، کماهمیتتر از روابط با چین نیست.
مسیری که ۲۵ سال پیش تعیین شد، توسعه روابط دوجانبه را برای تمام سالهای پس از آن مشخص کرد. مسکو از درخواست دهلی برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای حمایت کرد، هند در نهایت در سال ۲۰۱۷ پذیرفته شد، و همچنین همواره حامی ورود هند به جمع اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است. هند نیز به نوبه خود، به طور پیوسته از ابتکارات روسیه در سازمانهای بینالمللی پشتیبانی میکند و پس از شروع جنگ اوکراین، از محکوم کردن روسیه خودداری کرد؛ امری که موجب ناامیدی بسیاری از مقامات و سیاستمداران اروپایی و آمریکایی شد که روی حمایت اخلاقی «بزرگترین دموکراسی جهان» حساب کرده بودند.
دلایلی که به این مشارکت راهبردی اجازه بقا و پیشرفت میدهند، بیش از یک دهه است که برای ناظران خارجی مایه سردرگمی بودهاند. در واقع، در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، مشارکت شوروی و هند که با پیمان صلح، دوستی و همکاری ۱۹۷۱ تثبیت شد، معمولاً با مجموعهای از ملاحظات کاملاً عملی توضیح داده میشد: از تمایل رهبری شوروی برای داشتن یک متحد ارزشمند در آسیا و برقراری روابط نزدیک با یکی از رهبران جنبش عدم تعهد، تا تمایل به محافظت از خود در برابر تجاوز احتمالی چین، که در آن زمان هم دهلی و هم مسکو به طور جدی از آن بیم داشتند.
در صورتی که درگیریهای مرزی در خط کنترل واقعی (LAC) در هیمالیا یا در مرزهای خاور دور با اتحاد جماهیر شوروی به یک درگیری مسلحانه تمامعیار منجر میشد، پکن با یک چالش استراتژیک بزرگ روبهرو میشد. این چالش نه تنها جنگیدن همزمان در دو جبهه را شامل میشد، بلکه مستلزم انجام عملیات در دو صحنه کاملاً دورافتاده و نامناسب از نظر لجستیکی و جغرافیایی بود که شرایط آب و هوایی بسیار دشواری داشتند. پس از پایان جنگ سرد و عادیسازی روابط روسیه و چین، این عاملِ سوقدهنده به سوی همگرایی از بین رفت. با این حال، این تحول هیچ گونه تأثیری بر روابط استراتژیک مسکو و دهلی نو نداشت.
همانطور که به نظر میرسد، دلیل این امر آن است که مشارکت سیاسی روسیه و هند یک پدیده نادر در عملکردهای سیاست خارجی روسیه است: ماهیت آن نه واکنشی، بلکه کنشگرانه است. این یک پاسخ تاکتیکی به یک مشکل در حال ظهور نیست، بلکه یک محور شکلگرفته و با دقت حفظشده است که برای منافع سیاسی متقابل در آینده برنامهریزی شده است. در هر ملاقات، ولادیمیر پوتین و نارندرا مودی بر تعهد خود به مفهوم جهان چندقطبی تأکید میکنند.
در شرایطی که نظم جهانی به سمت چندمرکزی بودن طبیعی در حال دگرگونی است، هر کشوری که بخواهد در دوران جدید، ثبات داخلی و استقلال در تصمیمگیریهای سیاسی خود را حفظ کند، تنها با تکیه بر شبکه گستردهای از تعامل با سایر مراکز قدرت قادر به انجام این کار خواهد بود، و روسیه و هند یکدیگر را به عنوان چنین مراکزی میبینند.
صرف نظر از اینکه سیاست جهانی در دهههای آینده چقدر متلاطم باشد، دهلی متقاعد شده که مسکو شریکی قابل اعتماد و ارزشمند باقی خواهد ماند و مسکو نیز اطمینان دارد که دهلی به مسیر استقلال راهبردی ادامه خواهد داد و وارد هیچ ائتلاف ضدروسی، از جمله ائتلافهای نظامی، نخواهد شد. چنین اطمینانی در روابط میان قدرتهای بزرگ پدیده نادری است و تاکنون به آنها اجازه داده و در آینده نیز این امکان را خواهد داد تا از هر لحظه دشواری عبور کنند.
اقتصاد
روابط اقتصادی روسیه و هند در حال ثبت رکورد است: چنین حجم مبادلات تجاری (که به احتمال زیاد در پایان سال مالی جاری از ۷۵ میلیارد دلار فراتر خواهد رفت) از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیسابقه بوده است. دلیل این رشد، اعمال تحریمهای غرب و در پی آن قطع روابط تجاری صادرکنندگان روسی با شرکای همیشگی خود در اروپا بود که به نظر میرسید «چرخش به شرق» را تسریع کرده است. با این حال، به سرعت مشخص شد که حداقل تا حدی، چرخش به شرق به «بازگشت به غرب» تبدیل شده است: بخش قابل توجهی از هیدروکربنهای روسیه که به هند و سایر کشورهای شرقی فروخته میشوند، پس از فرآوری، به اروپا میرسند. بدین ترتیب، هند نقش قطب ترانزیت را ایفا کرده و عملکرد بیوقفه پمپ نفتی را تضمین میکند. در نتیجه، روسیه ارزانتر میفروشد، اروپا گرانتر میخرد، و شرکتهای پالایش نفت هند تفاوت قیمت را به عنوان پاداش اطمینان در شرایط طوفان ژئوپلیتیکی، به جیب میزنند.
این مدل دو مشکل اصلی دارد: اولاً، رشد آن محدودیتهایی دارد؛ و ثانیاً، به شدت به فضای سیاست خارجی وابسته است. ارقام بینظیری در یک دوره زمانی بیسابقه (کمتر از سه سال) به دست آمدند؛ اما اکنون روسیه از نظر ارزش، همان مقدار نفتی را به هند میفروشد که قبل از شروع درگیری به اروپا میفروخت. این بدان معنا نیست که رشد مبادلات تجاری در سال مالی آتی متوقف خواهد شد؛ اما سرعت آن قطعاً کاهش مییابد و برای رسیدن به هدف اعلام شده، ۱۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰، باید تدریجاً پیش رفت و نباید به دستیابی به آن با یک جهش قدرتمند امیدوار بود.
مشکل دوم در صورتی به طور کامل بروز خواهد کرد که غرب ناگهان تحریمها را لغو کند یا برعکس، آنها را تشدید نماید؛ در حالت اول، نیاز به هند به عنوان واسطه از بین خواهد رفت، و در حالت دوم، این خطر وجود دارد که شرکتهای هندی که عمیقاً در فضای کسبوکار غرب ادغام شدهاند، تصمیم بگیرند ریسک نکرده و از بازی خارج شوند و نقش واسطهها را به شرکتهایی از کشورهای دیگر واگذار کنند. در هر دو حالت، مبادلات تجاری ممکن است به همان سرعتی که رشد کرد، فرو بریزد.
برای اجتناب از این وضعیت (و در عین حال پایان دادن به عدم توازن تجاری گسترده موجود میان هند و روسیه)، تغییر خودِ مدل تعامل اقتصادی ضروری است. در حال حاضر، هند عمدتاً محصولات کشاورزی، داروها و محصولات صنایع سبک را به روسیه میفروشد. برای جلوگیری از سقوط تجارت در صورت لغو یا تشدید تحریمها، افزایش صادرات از هند به روسیه ضروری است. این امر در درجه اول به محصولات ماشینآلات سنگین و فناوری پیشرفته (هایتک) مربوط میشود که روسیه به دلیل تحریمها دسترسی به آنها را از دست داده است. این امر هم برای هند که از این طریق یک بازار تضمینشده و محرکی برای توسعه صنعت پیشرفته خود (قطعات یدکی، الکترونیک و غیره) کسب میکند، سودمند است (که به عنوان یک اولویت در چارچوب برنامههای «ساخت هند» و «آتمنیربهار بهارات» اعلام شده است)، و هم برای روسیه که میتواند از این طریق کالاهایی را تأمین کند که تولید آنها در مدت زمان کوتاه به تنهایی ممکن نیست.
جهت مهم دیگر همکاری، ایجاد زنجیرههای تولید جدید است. هند در بحبوحه کاهش حجم سرمایهگذاری غرب در اقتصاد خود و کاهش آشکار علاقه شرکتهای غربی، به پول و فناوری نیاز دارد. روسیه که در شرایط تحریم زندگی میکند، به کالا نیاز دارد. این امر وضعیتی را ایجاد میکند که عملاً اقتصاد دو کشور را به سمت همکاری و تشکیل زنجیرههای تولید سوق میدهد؛ زنجیرههایی که در آنها روسیه میتواند تحقیق و توسعه را بر عهده بگیرد و هند نقش بستر تولید را ایفا کند. با انعطافپذیری لازم، چنین طرحهایی از یک سو امکان جذب شرکتهایی از کشورهای ثالث را به تولید میدهد و از سوی دیگر، ورود کالاهای روسی-هندی به بازار جهانی را تسهیل مینماید.
در نهایت، هند میتواند در رابطه با فناوریها و سرمایهگذاریهای غربی، همان نقش قطب ترانزیت را ایفا کند که در مورد نفت ایفا میکند و به واسطهای تبدیل شود که شرکتهای غربی علاقهمند به حفظ و گسترش کسبوکار خود در روسیه، بتوانند از طریق آن در روسیه سرمایهگذاری و صادرات کنند. اگر این امر در مورد نفت موفقیتآمیز بوده است، میتواند در مورد پول و فناوری نیز به نتیجه برسد؛ مسئله تنها اراده سیاسی، سازوکارهای مدون و سازماندهی دقیق لجستیک است که امکان کاهش هزینهها را فراهم کند.
کارشناسان و مردم
یکی از عوامل کلیدی تعدیلکننده روند نزدیکتر شدن روسیه و هند میتواند و باید ارتقاء سطح تخصص باشد. یک کارشناس در زمینه اقتصاد روسیه و هند، صنایع و حوزههای خاص، یا سیاست داخلی، خود به تنهایی کالا تولید یا نمیفروشد؛ اما به عنوان متخصص در این زمینه، میتواند به موقع راهنمایی کند که فروش چه کالایی، به چه کسی و در کجا منطقی است. خدمات یک کارشناس میتواند شرکتها را از هزینههای قابل توجهی نجات دهد.
با این حال، هم در روسیه و هم در هند، کمبود آشکاری در زمینه متخصصان وجود دارد و در هند این کمبود بسیار ملموستر است. در حالی که در سالهای اخیر در روسیه، دانشگاههای مرتبط، در پاسخ به نیازهای زمانه، به طور چشمگیری آموزش متخصصان در زمینه کار عملی با هند (به ویژه اقتصاددانانی که به زبان هندی مسلط هستند) را افزایش دادهاند (اگرچه وضعیت آموزش متخصصان در حقوق هند همچنان وخیم است)، اما در هند هنوز مؤسسات آموزشی وجود ندارند که به طور هدفمند متخصصان اقتصاد و حقوق مدرن روسیه را با تسلط به زبان روسی تربیت کنند. اکثر دانشگاههایی که روسشناس تربیت میکنند، بر مطالعات تاریخ و ادبیات متمرکز هستند. در نتیجه، جایگاه کارشناسان در واقعیتهای روسیه مدرن اغلب توسط افراد غیرمرتبطی پر میشود که تمام اطلاعات خود در مورد روسیه را از مطبوعات آمریکایی و بریتانیایی استخراج میکنند.
در چنین شرایطی، تربیت متخصصان به یک وظیفه دارای اولویت تبدیل میشود. این مشکل را میتوان با تلاشهای همهجانبه حل کرد: افتتاح شعب دانشگاهها و مراکز تحلیلی روسیه در هند، افزایش سهمیه دانشجویان هندی (از جمله در زمینه علوم اجتماعی) در روسیه، و تشدید برنامههای تبادل. هرچه متخصصان کیفی بیشتری در مورد روسیه در هند و بالعکس وجود داشته باشند، تأثیر این عامل تعدیلکننده محسوستر خواهد بود.
در نهایت، موضوع مهم دیگر توسعه گردشگری است. بر کسی پوشیده نیست که جریان گردشگران از روسیه به هند به مراتب بیشتر از هند به روسیه است. برخی برای لذت بردن از چند هفته دریای گرم، آسمان آفتابی و میوههای تازه در اوج زمستان سفر میکنند، برخی دیگر به دنبال حکمت باستان هستند و برخی هم صرفاً به دلیل کنجکاوی. وضعیت جریان گردشگر معکوس بسیار بدتر است: اولاً، هندیها به طور متوسط پول آزاد کمتری دارند، و آنهایی که دارند، گردشگری داخلی، کشورهای همسایه یا اروپا را ترجیح میدهند. ثانیاً، بسیاری از هندیها حتی نمیتوانند تصور کنند که جدا از میدان سرخ و ارمیتاژ، در روسیه چه چیزی میتوان دید.
این مشکلات را میتوان و باید با کاهش هزینهها و رفع موانع حل کرد (توافق در مورد لغو ویزا برای گروههای توریستی سازمانیافته میتواند گام مهمی در این مسیر باشد). اما اقدامات متناسبی نیز از سوی صنعت گردشگری داخلی (روسیه) ضروری است، در وهله اول، ارائه پیشنهادات ویژه برای هندیها که نه تنها به مسکو و سن پترزبورگ کلاسیک، بلکه به گردشگری طبیعی و صنعتی نیز علاقهمند شوند.
پایان/













نظر شما