آخرین فرصت غرب

تحلیل فارن افرز از وضعیت کنونی نظام بین‌الملل تأکید می‌کند که جهان در چهار سال اخیر بیش از سی سال گذشته تغییر کرده و این «آخرین فرصت برای کشورهای غربی» است تا به دیگران اثبات کنند قادر به «گفت‌وگو به جای تک‌گویی، ثبات رویه به جای معیارهای دوگانه، و همکاری به جای سلطه‌جویی» هستند.

به گزارش تحریریه، تحلیل فارن افرز از وضعیت کنونی نظام بین‌الملل ارائه می‌دهد و تأکید می‌کند که جهان در چهار سال اخیر بیش از سی سال گذشته تغییر کرده است. نویسنده با اشاره به «افزایش درگیری‌ها» و «زوال دموکراسی‌ها» خاطرنشان می‌کند که «نظم لیبرال مبتنی بر قواعد در حال مرگ است» و رقابت قدرت‌های بزرگ بار دیگر احیا شده است.

به گفته نویسنده، قدرت‌های میانی نوظهور مانند برزیل، هند و نیجریه می‌توانند با «وسایل اقتصادی و وزن ژئوپلیتیکی» خود، توازن نظام جهانی را به سوی ثبات یا بی‌ثباتی بیشتر سوق دهند. در این متن آمده که «رقابتی سه‌گانه میان غرب جهانی، شرق جهانی و جنوب جهانی در حال شکل‌گیری است» و انتخاب جنوب جهانی بین تقویت نظام چندجانبه یا چندقطبی بودن، جهت ژئوپلیتیک آینده را تعیین خواهد کرد.

نویسنده هشدار می‌دهد که این «آخرین فرصت برای کشورهای غربی» است تا به دیگران اثبات کنند قادر به «گفت‌وگو به جای تک‌گویی، ثبات رویه به جای معیارهای دوگانه، و همکاری به جای سلطه‌جویی» هستند.

چکیده راهبردی (بخش‌های مهم):

🖋جهان در چهار سال گذشته بیش از سی‌سی سال پیش تغییر کرده است. فیدهای خبری ما از ناآرامی و تراژدی انباشته شده. روسیه اوکراین را بمباران می‌کند، خاورمیانه در جوش‌وخروش است و جنگ‌هایی در آفریقا شعله‌ور است. همزمان با افزایش درگیری‌ها، به نظر می‌رسد دموکراسی‌ها در حال زوال هستند. دوران پس از جنگ سرد به پایان رسیده است. با وجود امیدهایی که پس از فروپاشی دیوار برلین شکل گرفت، جهان در پذیرش دموکراسی و سرمایه‌داری بازار متحد نشد.

ما در جهان جدیدی از بی‌نظمی زندگی می‌کنیم. نظم لیبرال مبتنی بر قواعد که پس از پایان جنگ جهانی دوم پدید آمد، اکنون در حال مرگ است. همکاری چندجانبه در حال جایگزینی با رقابت چندقطبی است. معاملات فرصت‌طلبانه به نظر می‌رسد مهم‌تر از دفاع از قواعد بین‌المللی هستند. رقابت قدرت‌های بزرگ بازگشته است، چرا که رقابت چین و ایالات متحده چارچوب ژئوپلیتیک را تعیین می‌کند. اما این تنها نیروی شکل‌دهنده نظم جهانی نیست.

قدرت‌های میانی نوظهور، از جمله برزیل، هند، مکزیک، نیجریه، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و ترکیه، به بازی‌گران تغییردهنده بازی بدل شده‌اند. آن‌ها در مجموع، از وسایل اقتصادی و وزن ژئوپلیتیکی لازم برای متمایل کردن نظم جهانی به سوی ثبات یا بی‌ثباتی بیشتر برخوردارند. همچنین دلیلی برای مطالبه تغییر دارند: نظام چندجانبه پس از جنگ جهانی دوم، خود را با موقعیت آن‌ها در جهان تطبیق نداد تا جایگاهشان را به اندازه کافی منعکس کند و نقشی را که سزاوارش هستند برای آن‌ها فراهم آورد.

یک رقابت سه‌گانه میان آنچه من غرب جهانی، شرق جهانی و جنوب جهانی می‌نامم در حال شکل‌گیری است. جنوب جهانی، با انتخاب میان تقویت نظام چندجانبه یا دنبال کردن چندقطبی‌گرایی، تعیین خواهد کرد که ژئوپلیتیک دوران بعدی به سمت همکاری، تفرقه یا سلطه متمایل می‌شود.

پنج تا ده سال آینده به احتمال زیاد نظم جهانی را برای دهه‌های آینده تعیین خواهد کرد. هنگامی که نظمی مستقر می‌شود، معمولاً برای مدتی پایدار می‌ماند. پس از جنگ جهانی اول، یک نظم جدید دو دهه دوام آورد. نظم بعدی، پس از جنگ جهانی دوم، چهار دهه ادامه یافت. اکنون، سی‌سال پس از پایان جنگ سرد، بار دیگر چیزی جدید در حال ظهور است.

🖋این آخرین فرصت برای کشورهای غربی است تا بقیه جهان را متقاعد کنند که قادر به گفت‌وگو به جای تک‌گویی، ثبات رویه به جای معیارهای دوگانه، و همکاری به جای سلطه‌جویی هستند.

هر کشوری عاملیت دارد، حتی کشورهای کوچکی مانند کشور من، فنلاند. کلید کار این است که سعی کنیم نفوذ خود را به حداکثر برسانیم و با ابزارهای موجود، برای یافتن راه‌حل‌ها فشار بیاوریم. برای من، این به معنای انجام هر کاری است که می‌توانم برای حفظ نظم لیبرال جهانی انجام دهم، حتی اگر آن نظام اکنون مد روز نباشد.

نهادها و هنجارهای بین‌المللی چارچوب همکاری جهانی را فراهم می‌کنند. آن‌ها باید به‌روز و اصلاح شوند تا قدرت اقتصادی و سیاسی روزافزون جنوب جهانی و شرق جهانی را بهتر منعکس کنند. رهبران غربی مدت‌ها است در مورد ضرورت فوری اصلاح نهادهای چندجانبه‌ای مانند سازمان ملل صحبت کرده‌اند. اکنون، باید این کار را انجام دهیم، و کار را با تعدیلِ دوباره قدرت در درون سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی مانند سازمان تجارت جهانی، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی آغاز کنیم.

🖋بدون چنین تغییراتی، نظام چندجانبه موجود از هم خواهد پاشید. آن نظام کامل نیست؛ نقص‌های ذاتی دارد و هرگز نمی‌تواند دقیقاً جهان اطرافش را منعکس کند. اما جایگزین‌های آن بسیار بدتر هستند: حوزه‌های نفوذ، هرج‌ومرج و بی‌نظمی.

منبع: کانال مرکز مطالعات رسانه‌های بین‌المللی

پایان/

۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
کد خبر: 34028

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 3 =