به گزارش تحریریه، گمانهزنیهای در مورد اهداف «دونالد ترامپ» در محاصره و حمله احتمالی به ونزوئلا مطرح شده است. تحرکات اخیر ایالات متحده در منطقه کارائیب، بهویژه در مجاورت سواحل این کشور، پرسشهای جدی درباره نیت واقعی کاخ سفید ایجاد کرده است.
این اقدامات در شرایطی انجام میشود که افکار عمومی آمریکا هیچ حمایت گستردهای از حمله نظامی به ونزوئلا ندارد، مهمتر آنکه خود ترامپ هم در کارزارهای انتخاباتی بارها با «جنگها برای تغییر رژیم» مخالفت کرده بود. با این حال، شواهد میدانی نشان میدهد واشنگتن ممکن است در آستانه بزرگترین عملیات تغییر حکومت از زمان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲ خورشیدی) قرار گرفته باشد.
مرکز «نشنال اینترست» عنوان داشت که حدود ۱۶ هزار تفنگدار دریایی آمریکا و نزدیک به یکچهارم توان نیروی دریایی این کشور در نزدیکی سواحل ونزوئلا مستقر شدهاند. همزمان، آمریکا بر قایقهای تندرو مظنون به قاچاق مواد مخدر و نفتکشهای مرتبط با «ناوگان سایه» متمرکز شده است.
این تحرکات نظامی، در کنار تحولات سیاسی مبهم، تناقضها و پیچیدگیهای صحنه سیاسی ونزوئلا را برجسته کرده است. خروج بیسر و صدای «ماریا ماچادو» چهره مطرح اپوزیسیون ونزوئلا به اروپا برای دریافت جایزه صلح نوبل هم بر ابهامات افزوده است. وی پیش از این خواستار مداخله نظامی خارجی در کشورش شده بود.
طبق این گزارش، اگرچه بازارهای شرطبندی احتمال حمله آمریکا به ونزوئلا تا پایان سال را تنها ۲۲ درصد برآورد میکنند، اما مجموعه این تحولات از وجود یک راهبرد هماهنگ برای افزایش فشار و شاید تغییر حکومت حکایت دارد.
دولت ترامپ برای توجیه اقدامات خود دلایل متعددی را مطرح یا بهطور ضمنی القا کرده است؛
نخستین و پرتکرارترین دلیل، مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. در شرایطی که سالانه حدود ۱۱۰ هزار آمریکایی بر اثر مصرف بیشازحد مواد مخدر جان میبازند، ونزوئلا بهعنوان کانون تهدید علیه امنیت مواد مخدر آمریکا معرفی میشود. با این حال، دادهها نشان میدهد تنها بخش کوچکی از فنتانیل واردشده به آمریکا منشأ ونزوئلایی دارد و تهدید اصلی از سوی مکزیک و کلمبیا ناشی میشوند و ونزوئلا تهدید اصلی مواد مخدر برای آمریکا محسوب نمیشود.
توجیه دوم، دسترسی واشنگتن به منابع طبیعی ونزوئلا—شامل نفت، گاز و عناصر نادر—عنوان میشود. این استدلال با منطق اقتصادی صنعت انرژی سازگار نیست زیرا تجربه عراق و افغانستان نشان داده که سرمایهگذاری در کشوری بیثبات و درگیر جنگ، حتی پس از تغییر رژیم، ریسک بسیار بالایی دارد. ضمن آنکه بهرهبرداری از منابع ونزوئلا پس از یک مداخله نظامی، نهتنها تضمینشده نیست، بلکه ممکن است به سود رقبای آمریکا تمام شود.
برخی تحلیلها حتی فراتر رفته و این سناریو خیالی را مطرح میکنند که تصاحب منابع ونزوئلا میتواند به کاهش بدهی عظیم آمریکا کمک کند اما کنترل مستقیم منابع یک کشور بیثبات، مستلزم اشغال و هزینههای هنگفت است و در بهترین حالت نیز تنها بخشی از بدهی آمریکا را کاهش میدهد و آن را ریشهای حل نمیکند.
دلیل سوم دفاع از نیمکره غربی در برابر رقبا و مقابله با نفوذ چین، روسیه و ایران در نیمکره غربی است. هرچند نگرانی از افزایش نفوذ این قدرتها واقعی است اما از منظر ژئوپلیتیکی، ونزوئلا مرکز ثقل این رقابت نیست. تمرکز بر این کشور میتواند نتیجه معکوس داشته و سایر کشورهای آمریکای لاتین را از واشنگتن دور کند.
چهارمین توجیه حاشیهای مورد نظر محافل حامیان ترامپ با نام «MAGA»، ونزوئلا را به دستکاری انتخابات آمریکا مرتبط میدانند اما دولت ترامپ هیچ سند معتبری در تصدیق این ادعاها ارائه نکرده است.
نشنال اینترست با بیان اینکه هیچیک از این دلایل، درگیری نظامی گسترده را تایید نمیکند، افزود: اگر ترامپ نتواند بهطور قانعکننده برای آمریکاییها توضیح دهد که چرا جنگ در ونزوئلا ضروری است، این ریسک سیاست خارجی ممکن است به همان نوع ماجراجویی خارجی بدل شود که ترامپ بارها وعده داده بود به آنها پایان میدهد که در نهایت میتواند به قیمت از دست رفتن ریاستجمهوریاش تمام شود.
پایان/













نظر شما