به گزارش تحریریه، گزارش فارین پالیسی، با اشاره به ادعاهای مکرر دونالد ترامپ مبنی بر «صلحآفرینی»، به بررسی نتایج عملی این ادعاها میپردازد. نویسنده استدلال میکند که به رغم شعارهای فراوان ترامپ، معاملههای صلح او اغلب «نمایشی» و فاقد مبنای استوار بودهاند. به عنوان نمونه، طرح صلح برای غزه نه تنها به خشونتها پایان نداده، بلکه «تسلط آهسته اسرائیل بر کرانه باختری» را تسهیل کرده است. به طور مشابه، ادعای پایان درگیری در مرز کامبوج و تایلند یا در جمهوری دموکراتیک کنگو با ازسرگیری درگیریها بیاعتبار شده است.
از نگاه نویسنده، ترامپ به دلیل «بیصبری» و «بیعلاقگی به جزئیات»، فاقد صلاحیت لازم برای میانجیگری جدی است و به جای دیپلماتهای حرفهای، بر «دیپلماتهای آماتور» متکی بوده که این امر به همراه «جانبداری» برخی فرستادگانش، به اعتماد طرفهای درگیر لطمه زده است.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مدعی پایان دادن حداقل به هشت جنگ است. اما این ادعاها عمدتاً هیاهو هستند و تخصص او ارائه «طرح صلح پوتمکین» است؛ توافقهای نمادینی که با جار و جنجال اعلام و به سرعت فرو میپاشند. به عنوان مثال، طرح صلح ۲۰ مادهای برای غزه که ترامپ آن را «پایان عصر ترور و مرگ» خواند، نه تنها خشونتها را پایان نداد، بلکه «تسلط آهسته اسرائیل بر کرانه باختری» و رفتار خشن با فلسطینیان را تسهیل کرد. نزدیک به ۴۰۰ فلسطینی پس از آتشبس کشته شدهاند و نیروهای حافظ صلح وعدهدادهشده تشکیل نشدهاند. این طرح گامی به سوی صلح واقعی نبود، بلکه پوششی برای تلاش مستمر جهت ایجاد «اسرائیل بزرگتر» و محو تدریجی فلسطینیان به عنوان یک موجودیت سیاسی بود.
به طور مشابه، ادعای پایان جنگ مرزی کامبوج و تایلند با ازسرگیری درگیریها بیاعتبار شد و نخستوزیر تایلند پس از مکالمه با ترامپ، هرگونه آتشبس را رد کرد. در جمهوری دموکراتیک کنگو، شبهنظامیان ام۲۳ با پشتیبانی رواندا حملات خود را از سر گرفتند که حتی وزیر خارجه آمریکا نیز آن را «نقض آشکار» آتشبس ترامپ خواند. تلاشهای آمریکا در سودان به جایی نرسید و ادعای ترامپ درباره توقف درگیری مرزی هند و پاکستان توسط نخستوزیر هند رد شد. مصر و اتیوپی نیز علیرغم مداخلات ترامپ بر سر سد نیل در اختلافند.
ادعای ترامپ برای پایان جنگ اوکراین «در ۲۴ ساعت» نیز مضحک بود و تلاشهای بیثبات او بیثمر ماندهاند. این در حالی است که او به موازات این ادعاهای صلحطلبانه، با همپیمانی با اسرائیل در حمله به ایران، دستور بمباران چندین کشور، و تهدید به برکناری دولت ونزوئلو، به شعلهور شدن جنگ در جای دیگر دامن زده است.
ترامپ صلحآفرین ضعیفی است زیرا او و تیمش الزامات ضروری برای ایجاد صلح پایدار را نادیده میگیرند. او بهطور مشهوری بیحوصله و بیعلاقه به جزئیات است و برخلاف رؤسای جمهور پیشین، تمایل یا توانایی لازم برای مذاکره سخت و ارائه راهحلهای خلاقانه را ندارد. حریفان به دلیل دامنه توجه کوتاه او میدانند که میتوانند فقط منتظر بمانند تا او کنار برود و سپس جنگ را از سر گیرند. او همچنین به جای تکیه بر دیپلماتهای حرفهای با تخصص لازم، بر دیپلماتهای آماتور مانند جارد کوشنر متکی است و به کارشناسان باتجربه اعتماد نمیکند. این خصومت با «دستگاه دیپلماسی حرفهای» کیفیت مذاکرات را به شدت کاهش داده است.
علاوه بر این، ترامپ و برخی فرستادگانش بیطرف نبودهاند. جانبداری آشکار افرادای مانند کوشنر و سفیر آمریکا در اسرائیل به نفع اسرائیل، یا تحقیر ترامپ نسبت به اوکراین و تحسین پوتین، اعتماد طرفهای درگیر را از بین برده است. این امر منجر به پیشنهاد راهحلهای یکجانبهای شده که یا به جایی نمیرسند یا به سرعت میشکنند. در نهایت، اگرچه ترامپ به نظر نسبت به درگیریهای بزرگ نظامی محتاط است و هزینه جنگ را درک میکند، ولی این غرایز خوب برای حل مناقشات عمده و جلوگیری از ایجاد بذر مشکلات آینده کافی نیستند. صلح واقعی نیازمند رویکردی جدی، مبتنی بر تخصص، پیگیری جزئیات و بیطرفی است، نه نمایشهای رسانهای.
منبع: کانال مرکز مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/













نظر شما