ایران ممکن است در راهبرد خود بازنگری کند

کارشناسان بر این باور شدند که زرادخانه ایران می‌تواند ویرانی‌های قابل توجهی در اسرائیل یا علیه دیگر دشمنان ایجاد کند، به ویژه با توجه به اینکه ایران به تدریج قابلیت‌های هدایت و دقت پرتابه‌های خود را بهبود بخشیده است. ایران همچنین استفاده از سوخت‌های جامد را گسترش داده است که به موشک‌ها امکان می‌دهد بسیار سریعتر از سیستم‌های سوخت مایع آماده شلیک شوند.

به گزارش تحریریه، پژواک‌های حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل توسط یکی از متحدان ایران، یعنی حماس، ارکان کلیدی راهبرد امنیت ملی ایران را تضعیف کرده است. اگرچه رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، وعده داده که به مسیر قدیمی و تثبیت‌شده ایران بدون هیچ وقفه‌ای پایبند بماند، اما راهبرد منطقه‌ای ایران به طور قابل توجهی، نیاز به بازنگری کامل دارد.

ستون اصلی سیاست خارجی و راهبرد امنیت ملی ایران، تأمین مالی، تسلیح‌، آموزش و مشاوره به شبکه‌ای از بازیگران غیر دولتی همفکر و دولت‌های منطقه‌ای در یک اتحاد ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی – یعنی «محور مقاومت» – بوده است. ایران تلاش کرده اعضای محور را به تصمیم‌گیرندگان کلیدیِ «تعیین کننده» در کشورهای مبدأشان تبدیل کند تا بتوانند سیاست‌های کشورهایشان را به نفع سیاست‌های ایران هدایت کنند. رهبران و راهبردگرانِ ایران، محور مقاومت را به عنوان ابزاری برای بازدارندگی از حمله آمریکا به ایران در نظر گرفته اند، آن هم با نمایش توانایی حمله موثر به هر نقطه‌ای در منطقه. از منظر ایدئولوژیک، این محور، اسرائیل را با یک «حلقه آتش» روبه‌رو کرده است که می‌تواند رهبران آن را تحت فشار قرار دهد تا به تأسیس یک دولت فلسطینی رضایت دهند یا در نهایت، حس امنیت اسرائیلی‌ها را تضعیف کند و تداوم کشور اسرائیل را ناممکن سازد.

علاوه بر حماس که از سال ۲۰۰۷ کنترل کامل غزه را در دست داشته است، حزب‌الله لبنان و جنبش حوثی‌ها نیز با کمک‌های ایران به درجات مختلف، به جنبش‌های سیاسی پیشرو در لبنان و یمن تبدیل شده‌اند. همچنین در محور مقاومت، شبه‌نظامیان طرفدار ایران در عراق حضور دارند که ایران از روزهای ابتدایی جنگ ایران و عراق در سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۸۸ آنها را پرورش داده است. همچنین است شبه‌نظامیان متحد در سوریه. این محور، هرچند لزوماً با هماهنگی کامل در حمله به اسرائیل، نیروهای ایالات متحده در منطقه و کشتی‌های تجاری در دریای سرخ در حمایت از نبرد حماس با اسرائیل عمل نکرده اما از حمله ۷ اکتبر حماس فعال مانده است.

یکی دیگر از ارکان راهبرد ایران، توسعه و استقرار آن چیزی است که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، آن را بزرگترین زرادخانه موشک‌های بالستیک در خاورمیانه ارزیابی می‌کند. همراه با توسعه پهپادهای مسلح پیشرفته ی شاهد، ذخایر موشکی ایران به منظور ایجاد بازدارندگی بیشتر و توانایی حمله به اهداف در سراسر خاورمیانه طراحی شده بود.

کارشناسان بر این باور بودند که زرادخانه ایران می‌تواند ویرانی‌های قابل توجهی در اسرائیل یا علیه دیگر دشمنان ایجاد کند، به ویژه با توجه به اینکه ایران به تدریج قابلیت‌های هدایت و دقت پرتابه‌های خود را بهبود بخشیده است. ایران همچنین استفاده از سوخت‌های جامد را گسترش داده است که به موشک‌ها امکان می‌دهد بسیار سریعتر از سیستم‌های سوخت مایع آماده شلیک شوند.

آیا ضدحمله اسرائیل تحول‌آفرین است؟

از اوایل سال ۲۰۲۴، واکنش‌های اسرائیل به حمله حماس و عملیات محور مقاومت در حمایت از حماس، ضعف‌های قابل توجهی را در راهبرد تهران آشکار کرده است. زمانی که ایران پهپادها و موشک‌های بالستیک و کروز را به سمت اسرائیل شلیک کرد و اسرائیل، با پشتیبانی سیستم‌های دفاع هوایی ایالات متحده و کشورهای عربی هم‌پیمان، اکثریت قاطع آنها را رهگیری کرد، تردیدهایی نسبت به این نوع بازدارندگی ایران به وجود آمد. بارش موشکی مشابه در اول اکتبر فقط اندکی موفق‌تر بود که توانست چند موشک را به دو پایگاه هوایی اسرائیل برساند، اما باز هم خسارت مادی کمی ایجاد کرد و تنها یک نفر (یک فلسطینی که توسط تکه‌های یک موشک رهگیری‌شده کشته شد) کشته شد. ایران تهدید کرده است که به هرگونه تلافی اسرائیل برای بارش موشکی اول اکتبر با یک حمله موشکی بزرگ‌تر پاسخ خواهد داد. با این حال، از آنجا که به اعتقاد اسرائیل دو حمله موشکی ایران نسبتاً بی‌اثر بودند، این تهدیدات ایران مانع از آمادگی رهبران اسرائیل برای یک حمله تلافی‌جویانه بزرگ نشد. در ۹ اکتبر، وزیر دفاع اسرائیل، یوآو گالانت گفت که حمله تلافی‌جویانه اسرائیل «مرگبار، دقیق و به‌ویژه غافلگیرکننده» خواهد بود و مقامات ایالات متحده و اسرائیل در حال بحث درباره دامنه تلافی احتمالی اسرائیل هستند.

نکته بسیار خطرناک‌تر برای محاسبات امنیت ملی ایران، شکست‌هایی بود که متحدان اصلی آن در برابر حملات اسرائیل در این یک سال متحمل شده‌اند. مانورهای زمینی اسرائیل علیه حماس در غزه، هرچند این گروه را شکست نداده‌اند، اما آن را به طور عمده به یک جنبش شورشی تقلیل داده است. حماس دیگر نمی‌تواند به عنوان حاکم غزه یا تهدیدی عمده برای امنیت اسرائیلی‌ها در نظر گرفته شود، هرچند ممکن است توانایی کافی برای جلوگیری از تلاش‌های افراد محلی یا مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین برای اداره نوار غزه را حفظ کند. به همین ترتیب، حملات هوایی و زمینی اسرائیل علیه حزب‌الله، ساختار فرماندهی آن را نابود کرده و زرادخانه بزرگ موشک‌ها و موشک‌های بالستیک آن را کاهش داده، اما حزب‌الله را شکست نداده یا آن را ناتوان از حمله به عمق اسرائیل نکرده است.

به طور کلی، اقدامات اسرائیل به‌طور قابل‌توجهی حلقه آتش ایران در اطراف اسرائیل را خاموش کرده و ایران را از بازدارندگی راهبردی علیه حملات اسرائیل یا ایالات متحده به دارایی‌های کلیدی ایران محروم کرده است. دلایل کافی برای تردید وجود دارد که آیا ایران و متحدانش می‌توانند توانایی‌های خود را به سطح تهدیدی که قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر داشتند، بازگردانند یا خیر. در آینده، اسرائیل احتمالاً اجازه نخواهد داد که حماس یا حزب‌الله توانایی‌های خود را به آن سطح بازسازی کنند. همچنین ایران نمی‌تواند روی زرادخانه موشکی خود برای بازدارندگی اسرائیل یا ایالات متحده حساب کند.

آیا تهران مسیر خود را تغییر خواهد داد؟

این تحولات پرسش مهمی را پیش می کشد: آیا ایران ممکن است راهبرد امنیت ملی کشور و تلاش‌های خود برای تحمیل چشم‌اندازش بر منطقه را اساساً مورد بازنگری قرار دهد. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب ایران، در خطبه نماز جمعه نادر خود در ۴ اکتبر در دانشگاه تهران، پاسخ اولیه‌ای به این سوال داد و گفت: «ملت مقاوم ما در لبنان و فلسطین، این شهادت‌ها و خون‌های ریخته‌شده، اراده شما را نمی‌لرزاند، بلکه استواری‌تان را تقویت خواهد کرد.» برخی از کارشناسان معتقدند که ایران همچنان حزب‌الله را، حتی اگر تضعیف شده باشد، ارزشمندترین دارایی خود برای نمایش قدرت می‌داند. همچنین ممکن است رهبران ایران ارزیابی کنند که فقدان برنامه اسرائیل برای «روز بعد» در زمینه حکمرانی و امنیت در غزه، به حماس این امکان را می‌دهد که قدرت خود را بازسازی کند و تهدیدات ایران برای انجام یک حمله موشکی گسترده به اهداف اسرائیلی، اگر اسرائیل برای حمله موشکی ۱ اکتبر ایران تلافی کند، نشان می‌دهد که تهران توانایی‌های خود را کاهش‌یافته نمی‌بیند.

با این حال، دشوار است ببینیم که چگونه ایران می‌تواند ارکان راهبرد موجود خود را تا جایی بازسازی کند که دوباره به نظر به عنوان رقیبی نیرومند، چه برای اسرائیل و چه برای آمریکا ظاهر شود؛ همانند آنچه یک سال پیش بود.

اگرچه به نظر می‌رسد رهبران ایران آماده‌اند که بر راهبرد امنیت ملی کنونی خود پافشاری کنند، برخی از راهبردگران ایرانی ممکن است مسیر تازه ای را پیشنهاد دهند. آنها ممکن است استدلال کنند، همان‌طور که برخی از راهبردگران ایالات متحده و جهان هم می‌گویند، که به راحتی می‌توان سناریوهایی را تصور کرد که در آن راهبرد کنونی ایران نه تنها همچنان ناکام بماند بلکه به طور مستقیم به یک تقابل نظامی بالقوه فاجعه‌بار با ایالات متحده منجر شود.

می‌توان استدلال کرد که یک رویکرد جایگزین، مانند تلاش سریع برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، تنها باعث تسریع، و نه جلوگیری، از وقوع درگیری بزرگ با آمریکا خواهد شد. به دلیل احتمال وقوع چنین درگیری‌ای، رهبر معظم انقلاب در طول ۳۵ سال رهبری خود همواره به دنبال اجتناب از جنگ با ایالات متحده بوده است.

اگر آن دسته از افرادی در ایران که می‌خواهند سیاست خارجی کشور را تغییر دهند، به پیروزی برسند، ممکن است به سود تغییر کلی دیدگاه ایران به یک رویکرد کمتر تقابلی استدلال کنند. با این‌که نباید به پیروزی مدافعان تغییرات اساسی در سیاست خیلی امیدوار بود، چنین پیشنهادهایی می‌تواند تمرکز داخلی بر مدرن‌سازی اقتصاد ایران را شامل باشد؛ تمرکزی که به طور چشم‌گیری به کاهش تنش‌ها با ایالات متحده و هم‌پیمانان غربی آن نیاز دارد.

در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر، رئیس‌جمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، زمینه را برای تغییرات احتمالی در سیاست‌های ایران فراهم کرد، البته اگر نهادهای ایرانی به طور گسترده به چنین کاری تصمیم بگیرند. وی با اشاره به اینکه «ملت آمریکا» را خطاب قرار می‌دهد، آن‌هم پس از انتقادهای دیرپای ایران از ایالات متحده، گفت: «برای ساختن دنیایی بهتر، ایران آماده است تا شراکت‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی معناداری با قدرت‌های جهانی و همسایگان خود بر یک بنیاد برابر ایجاد کند.»

سیاستی که بر تمرکز داخلی تأکید دارد شامل دور شدن از روابط راهبردی با روسیه خواهد بود؛ هم‌پیمانی‌ای که حتی بسیاری از دولت‌های اروپایی را به اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه‌تری علیه ایران واداشته است. همچنین به طور ویژه‌تر، تغییر کلی در سیاست مستلزم همکاریِ صِرف با دولت‌های ملی و به‌رسمیت شناخته‌شده توسط سازمان ملل در منطقه خواهد بود، نه تقویت بازیگران غیردولتی. حتی در چارچوب جنگ‌های ناشی از حمله حماس در ۷ اکتبر، ایران گام‌هایی در جهت آشتی با کشورهای عربی خلیج فارس برداشته است که نشان می‌دهد رهبران ایرانی مزایای سیاست‌هایی که با هدف کاهش تنش‌ها دنبال شده‌اند، را مشاهده کرده‌اند.

نویسنده: کنت کاتزمن

منبع: ای جی اس آی دبلیو (موسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن)/دیپلماسی ایرانی

پایان/

۳۰ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 30881

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 8 + 5 =