به گزارش تحریریه، «جوزف نای» در تارنمای «پروجک سیندیکیت» نوشت؛ دولت ترامپ با تضعیف اتحادهای ایالاتمتحده باعث تضعیف بازدارندگی گسترده آمریکا شده است و کشورهای بیشتری را به این فکر انداخته است که باید سلاحهای هستهای خود را داشته باشند یا خیر. اما این ایده که گسترش بیشتر تسلیحات هستهای میتواند باعث ثبات شود بر فرضیات نادرستی استوار است.
هشت دهه پس از استفاده نظامی از انرژی هستهای، جهان به یک ثبات شگفتانگیز در موضوع هستهای دست پیدا کرده است. علیرغم اینکه بسیاری از کشورها از انرژی هستهای استفاده میکنند، تعداد اندکی از آنها دست به توسعه تسلیحات زدهاند. جهان از یک رژیم منع اشاعه سلاحهای هستهای بهرهمند است که هرچند کج دار و مریز، اما مانع گسترش تسلیحات هستهای شده است. اما آیا این رژیم خواهد توانست از تحولات سریع ژئوپلیتیک جان سالم به در ببرد؟
پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای(NPT) در سال ۱۹۶۸، سلاح هستهای ۵ کشور را به رسمیت شناخت و از دیگر کشورها تعهد گرفت که به سمت سلاح نروند و در همین راستا، بازرسان آژانس انرژی اتمی دهها سال است که بر استفاده صلحآمیز و غیرنظامی کشورهای دارای انرژی هستهای نظارت میکنند.
رژیم منع اشاعه به بخش مهمی از نظم جهانی تبدیل شده اما برخی تحلیلگران معتقدند این رژیم با تهدیدهایی مواجه است. واضحترین چالش آن نیز برنامه ایران برای غنیسازی بیش از ۶۰٪ است که بسیار بیش از حد نیاز رآکتورهای غیر نظامی است. دبیرکل آژانس معتقد است ایران میتواند ظرف چندماه به بمب دست پیدا کند و اگر این اتفاق بیافتد، عربستان نیز به تبعیت از این اقدام از NPT خارج خواهد شد.
تهدیدات جهانی علیه رژیم منع اشاعه
فراتر از این چالش منطقهای در خاورمیانه، یک تهدید جهانی برای رژیم منع اشاعه تسلیحات هستهای در کمین است. پس از جنگ دوم جهانی، آلمان و ژاپن بهواسطه اتحاد با ایالاتمتحده، برنامه هستهای خود را محدود کردند. اعتبار بازدارندگی هستهای آمریکا برای تامین امنیت آنها و دهها کشور دیگر در ناتو و شرق آسیا کفایت میکرد. اما تضعیف این اتحادها توسط دولت ترامپ، بازدارندگی گسترده آمریکا را نیز تضعیف کرده است و سایر کشورها را به این فکر وا میدارد که آیا باید سلاح هستهای داشته باشند یا خیر. همه آنها از سرنوشت واگذاری سلاحهای هستهای اوکراین و سپس حمله روسیه به این کشور بودهاند.
تهدیدات گسترش تسلیحات هستهای
برخی تحلیلگران معتقدند اشاعه بیشتر، تاثیرات مثبتی برای سیاسی جهانی در پی خواهد داشت. همانگونه که سلاح هستهای منجر به رفتار احتیاطآمیز بیشتر در روابط آمریکا-شوروی شد، به همین منوال، امروز نیز سلاح هستهای موجب تثبیت موازنه قدرت منطقهای خواهد شد.
اما این نگرش «هرچه بیشتر، بهتر» تنها در شرایط سیاسی مشابه قابل دفاع است. این امر مستلزم نظام فرماندهی و مدیریت پایدار؛ فقدان جنگهای داخلی یا محرکهای بیثباتکننده و انضباط در برابر وسوسه انجام حملات پیشگیرانه در مراحل اولیه درگیری است. چنین پیشفرضهایی در بسیاری از نقاط جهان غیرواقعی است.
نخستین اثر دستیابی به توانایی هستهای در بسیاری از شرایط افزایش ناامنی و آسیبپذیری است. مضاف بر اینکه حتی یک حمله هستهای محلی و یا «تاکتیکی» نیز تابوی جهانی ۸۰ ساله را خواهد شکست. همچنین از نقش بیثباتساز بازیگران غیردولتی نیز نباید غافل بود. احتمال سرقت مواد قابل استفاده در تسلیحات هستهای و یا خرید و فروش آن در بازارهای سیاه حاکی از آن است که تهدید ناشی از گروههای غیردولتی صرفا به قابلیتهای تکنولوژیک آنها بستگی ندارد و البته، ابرقدرتهای امروزی نیز لزوما از اثرات آن مصون نخواهند بود. اشاعه وسیع و سریع قابلیتهای هستهای میتواند موازنه استراتژیک جهانی و چشمانداز صلح و عدالت در نظم جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
آینده منع اشاعه چه خواهد بود؟
روشن است که روندهای سیاسی و فنی تغییر خواهد نمود اما سوال اصلی به آینده اتحادهای آمریکا و بازدارندگی گسترده مرتبط است. باتوجه به اینکه گسترش تسلیحات هستهای میتواند بیثباتکننده باشد، و سلاح همیشه منجر به تقویت جایگاه ژئوپلیتیک دارنده نمیشود و این که ابرقدرتها نمیتوانند کاملا از اثرات آن در امان باشند، باید علاقه شدیدی به حفظ رژیم منع اشاعه در جهان وجود داشته باشد.
تا زمانی که کشورها بتوانند بدون بمب، وضعیت بهتری نسبت به شرایط داشتن بمب داشته باشند، سیاست کاهش اشاعه فناوری سلاح هستهای پایه محکمی دارد. در واقع یک رژیم بینالمللی، برای داشتن اثر محدود کننده موثر نیاز به پایبندی کامل ندارد. اما اگر فرسایش هنجارها و نهادها آغاز شود، متوقف ساختن آن دشوار خواهد بود.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما