جای تاسف دارد که هنوز حاکمان برخی کشورهای منطقه تصور می کنند که دوستی با آمریکا و اسرائیل می تواند آنها را از گزند توطئه دور نگه دارد.

جان مرشایمر دانشمند علوم سیاسی یهودی تبار آمریکایی اخیرا اظهار داشته: "بزرگترین هدف حاکمان اسرائیل تجزیه ایران می باشد".

وی افزوده:"اسرائیل به دنبال تجزیه ایران و تبدیل آن به سوریه است".

بگفته مرشایمر :"اسرائیل خواستار همسایگانی در هم شکسته شده و ضعیف است".

البته مرشایمر غیب گویی نکرده و این سیاست اسرائیل سیاستی است که از همان ابتدای تاسیس اش به دنبال آن بوده.

لابی اسرائیلی در آمریکا و کشورهای غربی هم سالها است چینش مهره های سیاسی در قدرت این کشورها را در دست گرفته تا در نهایت فقط عوامل این لابی در قدرت باشند و آنها از این سیاست اسرائیل حمایت کنند.

در دهه شصت میلادی هنری کنسینجر که او هم یک سیاست مدار یهودی حامی اسرائیل در آمریکا بود به عنوان مشاور امنیت ملی این کشور انتخاب شد و یک یهودی دیگر به نام برنارد لوئیس را مامور کرد تا به اصطلاح "طرحی برای تامین منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا" تدوین کند.

در حالی که قرار بود که طرح برای تامین منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا باشد اما طرح برنارد لوئیس در واقع برای تامین منافع اسرائیل در منطقه بود و نه منافع آمریکا.

طبق طرح برنارد لوئیس که در سال ۱۹۷۲ تدوین اش به پایان رسید در سال ۱۹۷۳ همزمان با رسیدن هنری کسینجر به منصب وزیر امور خارجه آمریکا به عنوان دکترین سیاست خارجی این کشور و به صورت محرمانه ابلاغ شد.

جالب اینکه این طرح زمانی تدوین وابلاغ شد که بسیاری از کشورهایی که باید تجزیه می شدند جزو متحدین آمریکا درخاورمیانه و شمال آفریقا به حساب می آمدند مثل ایران زمان شاه یا عربستان سعودی و...

از همان زمان هم کلید سبز برای شروع عملیات تجزیه منطقه خاورمیانه با چتر حمایتی آمریکا صادر شد و می بینیم که توطئه های مختلف یکی پس از دیگری راه افتاد تا کشورهای منطقه درگیر جنگ های مختلف و در نهایت تجزیه شوند که شاید بتوان گفت اولین آنها همان جنگ داخلی لبنان و بعد حمله اسرائیل به این کشور و جنگ ایران و عراق بعد از انقلاب در ایران و حمله عراق به کویت و جنگ های مختلفی که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از آن زمان تا به امروز شاهد آن بوده و هست.

جدیدا هم که رسما هم اسرائیل و هم آمریکا درباره دو موضوع یکی خاورمیانه جدید و دیگری اسرائیل بزرگ رسما و علنا صحبت می کنند.

جای تاسف دارد که هنوز حاکمان برخی کشورهای منطقه تصور می کنند که دوستی با آمریکا و اسرائیل می تواند آنها را از گزند توطئه دور نگه دارد.

آنچه مسلم است این می باشد که حاکمان اسرائیل نه فقط باور دارند که ماموریت الهی برای تصرف نیل تا فرات را دارند بلکه برای تامین امنیت و موجودیت اسرائیل باید همه کشورهایی که اطراف نیل تا فرات هستند ضعیف و خوار و ذلیل باشند تا هیچ کدام نتوانند تهدیدی برای اسرائیل ایجاد کنند و در نهایت آرمان های الهی که به آن باور دارند محقق یابد و آنها بتوانند اربابان جهان شوند.

همه نقشه ها و برنامه هایی که امروزه می بینیم در منطقه پیاده می شود و سیاستمداران دست نشانده در آمریکا و کشورهای غربی از آن حمایت می کنند هم بر همین اساس است.

امروزه لابی های اسرائیلی موفق شده اند چینش قدرت در آمریکا و برخی کشورهای غربی را به گونه ای انجام دهند که سیاستمداران حاکم بر این کشورها لام تا کام جسارت حتی سوال از سیاست های آنها را نداشته باشند و فقط طبق دستور العمل های نتانیاهو عمل کنند.

بزرگترین مانع بر سر راه آنها هم ایران و متحدین آن در منطقه می باشند که اگر موفق شوند آنها را کنار بزنند ایران و بقیه کشورهای منطقه را تجزیه می کنند و آنها را درگیر چالش های بی پایان می کنند تا بر آنها تسلط یابند و همانگونه که خود را به عنوان ناجی دروزی ها در جنوب سوریه مطرح می کنند خود را ناجی دیگر گروه های قومی یا مذهبی منطقه مطرح می کنند و ورود می کنند.

پایان/