به گزارش تحریریه، نشریه «فارن پالسی» مدعی شد که سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و کوچک و بوموسی در خلیج فارس می توانند به عنوان محل کنسرسیوم هسته ای با کشورهای عربی منطقه چند بحران را حل و فصل کنند.
در این گزارش با عنوان «جزایری که میتوانند بحران ایران را حل کنند» می خوانیم:
این قلمروی مورد مناقشه میان امارات متحده عربی و ایران ممکن است راهگشای یک راهحل هستهای باشد.
در اوایل قرن نوزدهم، طایفه القواسم تهدیدی جدی برای کمپانی هند شرقی بریتانیا به شمار میرفت. آنها بهعنوان قبیلهای خطرناک از دزدان دریایی شناخته شدند که بریتانیاییها ناگزیر بودند هنگام عبور از اقیانوس هند با آنها بجنگند. با این حال، در افسانههای مردمی امارات، آنها بهعنوان قهرمانان و دریانوردان جسوری مورد ستایش قرار میگیرند که هدفشان محافظت از سواحل خود بوده و همچنین تجارت و فرهنگ را در هر دو سوی خلیج فارس گسترش دادند. امروزه آنها بهطور ناگهانی دارای اهمیت دیپلماتیک تازهای شدهاند.
کنترل القواسم بر سه جزیره استراتژیک بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در قرن نوزدهم، مبنای ادعای مداوم امارات متحده عربی بر این سرزمینهاست اما این جزایر در سال ۱۹۷۱ (قبل از تاسیس امارات) به ایران ضمیمه شدند. و همین ابهام دیپلماتیک حاصل از آن ممکن است کلید یک راهحل مسالمتآمیز نهایی برای بحران برنامه هستهای ایران باشد.
درست پیش از آنکه اسرائیل به ایران حمله و عمداً روند دیپلماسی هستهای جاری را مختل کند، واشنگتن و تهران در حال بررسی ایده تشکیل یک کنسرسیوم چندملیتی برای توسعه انرژی هستهای در منطقه بودند. برخی گزارشها این ایده را به پیشنهاد ایران نسبت دادهاند، در حالی که دیگران آن را به استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، نسبت دادهاند.
طبق این کنسرسیوم، کشورهای مختلف منطقه — از جمله ایران، امارات و عربستان سعودی — اورانیوم را در یک مکان مشترک غنیسازی میکردند. این کار به رقبای منطقهای اجازه میداد یکدیگر را زیر نظر داشته باشند، در حالی که همه فعالیتها تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میشد و به سرمایهگذاریهای ایالات متحده متکی بود.
در سال ۲۰۲۳، سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی و عضو سابق تیم مذاکرات هستهای کشور، پیشنهاد کرد که کشورهای حوزه خلیج فارس «میتوانند یک کنسرسیوم چندجانبه ترتیبات غنیسازی» ایجاد کنند تا خدمات غنیسازی اورانیوم و سایر محصولات چرخه سوخت را ارائه دهند.
نشریه «فارین پالیسی» با چند کارشناس گفتگو کرد که این ایده را راهحل شفابخش برای رفع سوءظنهای غرب و منطقه درباره نیتهای هستهای ایران دانستهاند، و همچنین آن را راهحلی حفظکننده آبرو برای ایران میدانند که بر عدم چشمپوشی از حق توسعه و استفاده از انرژی هستهای تأکید داشته است.
با این حال، مسیر ایجاد چنین کنسرسیومی پر از موانع است.
اولین چالش، مکان آن است. آمریکاییها خواهان آن هستند که چنین کنسرسیومی در خارج از ایران تأسیس شود، تا از تبدیل انرژی هستهای تولیدشده برای مصارف غیرنظامی به اهداف نظامی توسط ایران جلوگیری شود. ایران بهطور رسمی اعلام کرده که از این کنسرسیوم استقبال خواهد کرد، مشروط بر آنکه در خاک ایران باشد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، گفته است «این نمیتواند جایگزینی برای غنیسازی در داخل ایران باشد.»
در چنین زمینهای است که سه جزیره تحت کنترل ایران، اما مورد ادعای امارات — متحد آمریکا و عربستان — بهعنوان مکانهای احتمالی برای این کنسرسیوم مطرح شدهاند.
جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک کوچک هستند و ساکنان شناختهشدهای ندارند؛ فقط جمعیت بسیار کمی گزارش شده که در بوموسی زندگی میکنند. ایران حضور نظامی و نیروی دریایی در هر سه جزیره دارد، که بهطور استراتژیک در تنگه هرمز قرار گرفتهاند، تنگهای باریک از آب با ایران در یک سو و امارات در سوی دیگر.
نفتکشها و کشتیهایی که کالاهای تجاری حمل میکنند، برای عبور از بزرگترین شاهراه نفتی جهان باید از میان این جزایر بگذرند — مسیری که تحت کنترل نیروهای ایرانی بر روی زمین است.
حضور بازیگران منطقهای در این جزایر — از طریق کنسرسیوم پیشنهادی — احتمالاً میتواند تأثیری تثبیتکننده بر تجارت دریایی داشته باشد، چرا که هر بار تنشها با ایران شدت میگیرد، این نگرانی به وجود میآید که ممکن است ایران تنگه هرمز را مسدود کند تا امتیازاتی بگیرد و جریان جهانی نفت را مختل کند.
اما مناقشه بر سر این جزایر همچنان باقی است.
بنا بر ادعای دولت امارات، محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، این جزایر را تنها چند روز پیش از آنکه بریتانیا اجازه تأسیس رسمی کشور مستقل امارات متحده عربی در سال ۱۹۷۱ را بدهد، بهطور غیرقانونی ضمیمه ایران کرد.
از آن زمان، امارات ادعای ایران را در شورای امنیت سازمان ملل متحد به چالش کشیده و خواستار حلوفصل موضوع از طریق گفتگوهای مستقیم با ایران یا داوری از طریق دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) شده است. امارات اعلام کرده که حکم دیوان را، چه به نفعش باشد و چه به ضررش، خواهد پذیرفت، بهویژه بهخاطر اهمیت این مسئله برای بازماندگان خاندان القواسم که بر امارتهای شارجه و رأسالخیمه حکمرانی میکنند.
در مقابل، ایران گفته که رهبران القواسم زمانی که بر جزایر حکومت میکردند، بهعنوان اتباع ایرانی عمل میکردند و این کار را از جانب ایران انجام میدادند. تهران تمایلی به بحث درباره این موضوع در هیچیک از مجامع بینالمللی ندارد.
برای رویکرد امارات به حل مسالمتآمیز این مناقشه حمایت گستردهای وجود دارد. حتی روسیه و چین — متحدان ایران در برابر غرب — از امارات و موضع آن برای یک راهحل مذاکرهای حمایت کردهاند.
در ژوئیه ۲۰۲۳، زمانی که روسیه خواستار حل این مناقشه بر اساس «قوانین حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد» شد، تهران بهشدت خشمگین شد و از مسکو خواست موضع خود را «اصلاح کند». ایران پهپادهای شاهد — سلاحی مرگبار که ویرانی و کشتار گستردهای در اوکراین به جا گذاشته — را به روسیه داده و حتی به روسها برای تولید این پهپادها در داخل خاک خودشان کمک کرده است.
مناقشه بر سر این جزایر هر از چند گاهی به توفانی از تنش تبدیل میشود که بازتابدهنده خصومت و ناامنی عمیقتری میان اعراب و ایرانیان است.
تمام این مسائل در رقابت تاریخی عرب–فارس ریشه دارد، که در سالهای اخیر بهواسطه کشمکش فرقهای برای تسلط منطقهای میان عربستان سعودی عمدتاً سنی و ایران عمدتاً شیعه تشدید شده، بهعلاوه حمایت ایران از شبهنظامیان منطقهای و حملات به تأسیسات نفتی عربی.
در سال ۲۰۱۲، زمانی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، از جزیره بوموسی بازدید کرد، امارات سفیر خود را از تهران فراخواند. در سال ۲۰۱۷، زمانی که سارا الامیری، یک اماراتی با اصالت ایرانی، بهعنوان وزیر مشاور در امور علوم پیشرفته امارات منصوب شد، مردم در شبکههای اجتماعی وفاداری او به دولت را زیر سؤال بردند.
موجهای متعددی از مهاجرت در هر دو سوی خلیج فراس وجود داشته، اما مناقشه بر سر این جزایر میتواند دلیلی برای تبعیض علیه اماراتیهای با ریشه ایرانی باشد.
اما با وجود هزینههای اجتماعی سنگین این مناقشه در میان مردمانی که اغلب ارزشها و فرهنگهایی مشترک دارند، هیچ پایان فوری برای این موضوع در چشمانداز دیده نمیشود. با این حال، کارشناسان استدلال میکنند که ایده کنسرسیوم چندملیتی با مشکلات بیشتری روبهرو است.
زمانی که موسویان چارچوب چندملیتی را پیشنهاد داد، به کنسرسیوم غربی اورنکو (Urenco) اشاره کرد — کنسرسیومی که خدمات غنیسازی اورانیوم و دفع زبالههای هستهای را در آلمان، بریتانیا، هلند و ایالات متحده ارائه میدهد — و آن را بهعنوان الگو مطرح کرد. اما برخی کارشناسان هشدار دادهاند که دانش فنی ممکن است از چنین کنسرسیومهایی نشت کند و به اشاعه هستهای بینجامد. معروف است که پدر برنامه هستهای پاکستان، عبدالقدیر خان، در اورنکو در هلند کار میکرد و در آنجا طراحی سانتریفیوژ را سرقت کرد و بعدها آن را به ایران، لیبی و کره شمالی ارائه داد.
ایران نیز خود تردیدهایی دارد. در دهه ۱۹۷۰، ایران عضو یک کنسرسیوم مشابه بود، اما با کشورهای اروپایی و به رهبری فرانسه. ایران مدعی است که هرگز اورانیوم با غنای پایین را که برای آن پول پرداخت کرده بود، دریافت نکرد، چرا که ایالات متحده بر فرانسه فشار وارد کرد تا این محموله را تحویل ندهد.
برخی کارشناسان استدلال میکنند که ایران احتمالاً با یک کنسرسیوم موافقت خواهد کرد، بهشرط آنکه در یکی از جزایر ایرانی مانند قشم یا کیش باشد — هر دو جزایری بیمناقشه و تحت حاکمیت قطعی ایران هستند و اغلب نیز بهعنوان مقاصد گردشگری از سوی تهران تبلیغ میشوند.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، گفت ایده ایجاد یک کنسرسیوم در یکی از سه جزیره مورد مناقشه میان ایران و امارات «لایهای دیگر از پیچیدگی» به مسئله میافزاید و بهجای آن از قشم بهعنوان «یکی از بزرگترین جزایر خلیج فارس» بهعنوان مکان احتمالی حمایت کرد.
او گفت: «به نظرم فرمول جادویی این است که ایران و ایالات متحده در میانه راه به توافق برسند — ایران بپذیرد که دیگر غنیسازی ملی و حاکمیتی نخواهد داشت، بلکه در قالب یک کنسرسیوم فعالیت کند، و ایالات متحده نیز بپذیرد که این کنسرسیوم میتواند در جزیرهای متعلق به ایران قرار گیرد.»
*متن فوق ترجمه کامل متن گزارش فارن پالسی است.
پایان/
نظر شما