به گزارش تحریریه، نشریه South China Morning Post در گزارشی با عنوان «چگونه چین میتواند آینده خاورمیانه را شکل دهد» نوشت: درگیریهای جاری در خاورمیانه، از جمله فاجعه انسانی در غزه، بیش از هر زمان دیگری شکنندگی نظم بینالمللی تحت رهبری آمریکا و استانداردهای دوگانه غرب را آشکار کرده است. دشوار بتوان اهمیت وخامت اوضاع را کمتر از آنچه هست بیان کرد؛ وضعیتی که ضرورت مداخله فوری جامعه جهانی را برجسته میسازد.
در ادامه این گزارش آمده است: بسیاری از پژوهشگران اسرائیلی، سازمانهای حقوق بشری و رهبران سیاسی بهطور علنی نسبت به وقوع جنایات بیسابقه هشدار دادهاند. حتی ایهود اولمرت، نخستوزیر پیشین اسرائیل و عضو سابق حزب حاکم لیکود، نسبت به ارتکاب جنایات جنگی و «تبدیل غزه به منطقهای دچار فاجعه انسانی» هشدار داده است. در حالیکه فلسطینیان با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند، کارشناسان نسبت به مرگ دهها هزار غیرنظامی زنگ خطر را به صدا درآوردهاند.
با این حال، ایالات متحده و قدرتهای کلیدی اروپایی همچنان قاطعانه از اسرائیل حمایت میکنند و پس از حملات هولناک هفتم اکتبر بر حق «دفاع مشروع» آن پافشاری دارند. در همین حال، بیمها از احتمال درگیری نظامی دوباره و ویرانگرتر میان اسرائیل و ایران افزایش یافته است؛ رخدادی که پیامدهای وخیمی برای امنیت منطقه و تأمین انرژی جهان به همراه خواهد داشت.
به بیان ساده، جهان بهشدت در جستوجوی رهبری جایگزین برای پاسداشت یک نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد است. بهطور کلی، چین در هیچیک از منازعات خاورمیانه مداخله مستقیم نداشته است. در عوض، پکن اقدامات دولتهای غربی را محکوم کرده و در عین حال از دیپلماسی حمایت کرده است. اما با توجه به شبکه عظیم نفوذ خود، ناشی از روابط رو به رشد تجاری و دفاعی با کشورهای کلیدی خاورمیانه و فراتر از آن، چین در موقعیتی منحصربهفرد قرار دارد تا از قدرت جهانی خود برای پیشبرد راهحلی سازندهتر استفاده کند؛ راهحلی که مانع از بروز جنگهای بزرگ شده و رنج انسانی را کاهش دهد.
بهعنوان دومین قدرت اقتصادی و نظامی جهان و نیز شریک تجاری اصلی بسیاری از کشورها، چین در جایگاهی ممتاز برای ایفای نقشی حیاتی در سیاست جهانی قرار دارد. در حالی که غرب همواره از «نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد» سخن میگوید، خود آغازگر یا ناتوان از جلوگیری از چندین منازعه همزمان در خاورمیانه بوده است.
پس از دههها اعمال هژمونی جهانی، جایگاه ایالات متحده به دلیل سالها استانداردهای دوگانه، نقضهای مکرر حقوق بینالملل و حتی حملات مستقیم به نهادهای بینالمللی به خطر افتاده است. افزون بر این، رویکرد اجبارگرایانه دولت دوم ترامپ در قبال متحدان از جمله مطالبه افزایش سهم هزینههای دفاعی از اعضای ناتو و اعمال تعرفههای سنگین علیه شرکای نزدیک در آسیا و اروپا، بیش از پیش قدرت نرم آمریکا را فرسوده است.
یک نظرسنجی اخیر مرکز پژوهشی پیو نشان داده است که چین حتی در میان متحدان آمریکا همچون یونان، ترکیه، مکزیک، کنیا، اندونزی، نیجریه و آفریقای جنوبی، از محبوبیتی بیشتر نسبت به ایالات متحده برخوردار است. در کشورهای غربی مانند کانادا، آلمان، فرانسه، هلند، سوئد و ایتالیا نیز میزان محبوبیت چین و آمریکا تقریباً در یک سطح قرار دارد.
در میان افزایش نفوذ خود، پکن ابتکار «امنیت جهانی» را آغاز کرده است. همانند «ابتکار توسعه جهانی» و «ابتکار تمدن جهانی»، این طرح نیز با هدف تثبیت جایگاه چین بهعنوان ستون اصلی یک نظم جهانی پساآمریکایی طراحی شده است. اگرچه خاورمیانه در همسایگی مستقیم چین قرار ندارد، اما به دلیل وابستگی فزاینده به واردات انرژی از کشورهای منطقه که نزدیک به نیمی از کل واردات انرژی چین را تشکیل میدهد، نگرانیهای مشترک درباره افراطگرایی و ضرورت مقابله با چرخش استراتژیک آمریکا به سوی آسیا، به محور سیاست خارجی پکن بدل شده است.
تحت راهبرد «حرکت به غرب»، چین تلاش کرده است با استفاده از سرمایهگذاریهای زیرساختی، توافقهای تجاری، قراردادهای دفاعی و بهویژه بهرهگیری از احساسات فزاینده ضدغربی، عمق استراتژیک خود را در خاورمیانه گسترش دهد. نقش چین در عادیسازی روابط میان ایران و عربستان سعودی و همچنین میزبانی اخیر از جناحهای رقیب رهبری فلسطین، امیدها به ایفای نقشی فعالتر از سوی پکن در منطقه را تقویت کرده است.
اهمیت فزاینده چین در امنیت منطقهای اندکی پس از پایان «جنگ ۱۲ روزه» اخیر میان ایران و اسرائیل آشکار شد؛ زمانی که عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران، نخستین سفر رسمی خود به چین را انجام داد. او با حضور در نشست وزیران دفاع سازمان همکاری شانگهای (SCO) در شهر چینگدائو استان شاندونگ، ابراز امیدواری کرد که کشور میزبان «همچنان به دفاع از عدالت ادامه دهد و نقش پررنگتری در حفظ آتشبس کنونی و کاهش تنشهای منطقهای ایفا کند».
چین میتواند در جبهههای متعدد نفوذی سازنده اعمال کند. بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و یکی از رهبران نهادهایی همچون سازمان همکاری شانگهای و بریکس، پکن در حال بسیج کشورهای جنوب جهانی به سوی نظمی پساآمریکایی است. چین میتواند حمایت جهانی از راهحل دو دولتی، مبتنی بر حقوق بینالملل و تضمینکننده کرامت و حاکمیت هم فلسطینیان و هم اسرائیلیها را سامان دهد و حفظ کند. پکن بهطور قاطع با اشغال غزه توسط اسرائیل مخالفت کرده است؛ بهطوری که فو کونگ، سفیر چین در سازمان ملل، اخیراً خواستار برقراری فوری آتشبس و آزادی گروگانها شد.
چین میتواند با قدرتهای منطقهای از جمله ترکیه، ایران و کشورهای برجسته عرب همکاری کند تا آتشبسی پایدار برقرار و حفظ شود و با توجه به توان اقتصادی خود، چین میتواند نقشی محوری در بازسازی و احیای پساجنگ ایفا کند تا یک دولت فلسطینی باثبات و عملی شکل گیرد. علاوه بر این، چین قادر است بهعنوان بخشی از یک نقشه راه بلندمدت برای جلوگیری از جنگهای بزرگ منطقهای، میانجیگر تنشزدایی پایدارتر میان ایران و آمریکا باشد.
پکن، در نهایت، از اهرمهای قابلتوجهی برخوردار است؛ چرا که میتواند مانع از تصویب تحریمهای سازمان ملل شود، بخش عمدهای از نفت صادراتی ایران را خریداری میکند و در صورت تصمیم به فروش تجهیزات نظامی به ایران، احتمالاً کلید بازگرداندن موازنه قدرت در خاورمیانه را در دست دارد.
منافع ملی چین، یعنی ثبات تأمین انرژی از خاورمیانه و نگرانی از افراطگرایی مذهبی در معرض خطر است. پس از ایفای نقشی عمدتاً بازرگانی در خاورمیانه، اکنون چین فرصت دارد تا به شکلی سازنده آینده یکی از مهمترین و در عین حال پرآسیبترین مناطق جهان را رقم بزند.
منبع: ایرنا
پایان/
نظر شما