به گزارش تحریریه، «ناصر قندیل» در بخشی از اظهارات خود در یوتیوب تأکید کرد: موضوع اصلی امروزه تغییر جهان است. قطب جهانی تازهای ظاهر شده و نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای نشان داد که چه قدرتی میتواند در برابر غرب توازن ایجاد کند. رویدادهایی مانند مانور نظامی چین، بیانیه پایانی نشست شانگهای، حضور برجسته رهبران چین، روسیه و کره شمالی در کنار یکدیگر و واکنش رئیسجمهوری آمریکا به این مسائل، همه نشانههایی از تغییر در نظام جهانی هستند. مانور نظامی چین نیز بهخوبی بیانگر پیدایش این نظام جدید است. در بیانیه پایانی نشست، اعضای شانگهای در برابر حملات نظامی آمریکا و رژیم اسرائیل و همچنین تحریمهای غرب علیه ایران، همبستگی خود را نشان دادند. این در حالی است که غرب بر اثر جنگ اوکراین دچار اختلافات درونی شده و همین شرایط به فروپاشی نظم تکقطبی و شکلگیری نظم چندقطبی انجامیده است.
قندیل یادآور شد که از زمان تشکیل سازمان بریکس، جدالهای بزرگی در عرصه جهانی شکل گرفته است. بریکس به رقیبی برای گروه هفت کشور صنعتی به رهبری آمریکا بدل شده و چالشهای فراوانی را به همراه آورده است. با گسترش این سازمان، این پرسش مطرح شد که آیا کشورهای پیوسته به بریکس در تقابل با غرب قرار میگیرند یا خیر. برخی کشورها همچون عربستان، امارات و ترکیه هنوز تصمیم قطعی در انتخاب میان پیوستن به محور چین و روسیه یا آمریکا نگرفتهاند. با این حال، بسیاری از اعضا گرایش اقتصادی بیشتری پیدا کرده اند و همین موضوع باعث شده بریکس بیشتر به یک باشگاه اقتصادی تبدیل شود که هدفش ایجاد موازنهای در برابر سلطه دلار است.
تحلیلگر لبنانی همچنین توضیح داد که انسجام جغرافیایی اعضای شانگهای یک مزیت ویژه است، چرا که بیشتر این کشورها هممرز هستند و قلب آسیا را تشکیل میدهند؛ در حالیکه اعضای گروه هفت چنین انسجامی ندارند. او افزود: شانگهای توانسته بسیاری از تنشها را میان اعضا حل کند و به موفقیتهای راهبردی دست یابد.
حضور هند در نشست اخیر نیز از نگاه او اهمیت زیادی داشته زیرا آمریکا روی تقابل احتمالی هند با چین حساب باز کرده بود. اما اعمال تعرفههای گمرکی علیه واردات نفت هند از روسیه سبب شد دهلینو مسیر تازهای برای توسعه اقتصادی خود انتخاب کند و اعتمادش به آمریکا کاهش یابد. حتی اختلافات دیرینه هند و پاکستان نیز تحت تأثیر عضویت مشترکشان در بریکس و شانگهای مهار شد.
او ادامه داد: شانگهای سازمانی منسجم است، در حالیکه گروه هفت چنین وضعیتی ندارد و اکنون درباره جنگ اوکراین دچار شکاف شده است. ترامپ در گفتوگو با پوتین حتی موضعی علیه اروپاییها گرفت و جغرافیای جدید روسیه در خاک اوکراین را به رسمیت شناخت. روابط آمریکا با دیگر اعضای گروه هفت نیز متزلزل است؛ از ژاپن و کانادا گرفته تا کشورهای اروپایی. در مقابل، چین و روسیه با همه اعضای شانگهای— حتی با کشورهای کوچک—روابطی مستحکم دارند و هیچ کشوری خود را برتر از دیگران نمیداند. تصمیمات نیز با مشورت جمعی اتخاذ میشود.
به گفته قندیل، همین انسجام، شانگهای را به یک مجموعه یکپارچه در برابر گروهی فرسوده تبدیل کرده است.
او در ادامه به جهشهای اقتصادی چین طی یک دهه گذشته اشاره کرد و گفت: حدود ۴۰ تا ۵۵ درصد تسلیحات جهان در کشورهای عضو شانگهای تولید میشود که ۴۳ درصد آن در چین ساخته میشود. سهم کشورهای گروه هفت از تولید جهانی سلاح به کمتر از ۳۰ درصد سقوط کرده است. علاوه بر این، از نظر جمعیت، مساحت، منابع کشاورزی، گذرگاههای دریایی، انرژی و معادن نادر همچون اورانیوم و لیتیوم، اعضای شانگهای دست بالا را دارند. این شرایط موجب شده گرایش جهانی از غرب به شرق افزایش یابد.
پس از جنگ اوکراین نیز قدرت نظامی شرق رشد چشمگیری داشته است. روسیه به تنهایی کشورهای غربی را شکست داده و آمریکا برای شانه خالی کردن از مسئولیتها در حال عقبنشینی است تا هزینههای جنگ بر دوش اروپاییها بماند. این وضعیت به گفته قندیل شکست آشکار غرب و آمریکا در اوکراین را نشان میدهد. اکنون حتی ناتو و مقامات غربی اعتراف میکنند که روسیه بزرگترین قدرت هستهای جهان با موشکهایی پیشرفتهتر از توان آمریکا است. کارشناسان آمریکایی نیز اذعان دارند که کشورشان دستکم یک دهه زمان نیاز دارد تا به فناوری تسلیحاتی روسیه برسد.
در همین حال، چین از ورود مستقیم به میدانهای جنگ پرهیز کرده و بر تقویت ارتش و توان هستهای خود متمرکز شده است. رئیسجمهوری چین تصریح دارد که بدون مشارکت پکن امنیت جهانی تأمین نمیشود. او ارتش کشورش را بهروز و ناو هواپیمابر و ناوگان دریایی قدرتمندی ایجاد کرده است؛ چین اکنون ارتشی میلیونی با ۳۵۰ هزار نیروی ذخیره دارد. کشورهای عضو شانگهای در مجموع ۷ هزار کلاهک هستهای دارند، در حالیکه این رقم برای گروه هفت تنها ۵ هزار است. افزون بر روسیه و چین، کره شمالی، پاکستان و حتی ایران نیز از نگاه غربیها در جمع قدرتهای هستهای قرار میگیرند.
قندیل افزود: تنها نقطه اتکای گروه هفت، پشتوانه دلار در معاملات جهانی و برتری رسانهای آنها است. این کشورها با استفاده از رسانهها تلاش میکنند شکستهای خود را کمرنگ و پیروزیهایشان را پررنگ جلوه دهند. با این حال، شانگهای نیز ابزارهای قدرتمندی در اختیار دارد؛ از جمله ماهوارهها و فناوریهای هوش مصنوعی. بیانیه پایانی نشست اخیر نشان داد که چین از مرحله خویشتنداری عبور کرده است. حمایت از ایران در برابر تحریمها، محکوم کردن جنایتهای رژیم اسرائیل در غزه و مخالفت با جنگ، همه نشانههایی از این تغییر رویکرد چین است.
او در پایان گفت: اکنون در مرحلهای قرار داریم که قدرت نظامی و اراده سیاسی شانگهای به اوج رسیده است. این سازمان دارای عضوی مهم در خاورمیانه به نام ایران است. نبرد کنونی میان ایران و رژیم اسرائیل در واقع صحنهای از رویارویی شرق و غرب است؛ جایی که شرق از ایران در عرصههای سیاسی و نظامی حمایت میکند و غرب پشت سر اسرائیل ایستاده است. در همین حال، افکار عمومی در کشورهای غربی نیز در حمایت از فلسطین به میدان آمدهاند.
قندیل تأکید کرد: معادلات جهانی نشان میدهد نبردهای سرنوشتساز تازهای در راه است. پس از پایان جنگ اوکراین و درگیریهای ایران، روسیه پیروز جدال با آمریکا خواهد بود و آمریکا نیز شکست خود در برابر ایران را خواهد پذیرفت. میدانهای نبرد آینده نیز در سرزمینهای تحت کنترل رژیم اسرائیل و تایوان رقم خواهد خورد.
پایان/
نظر شما