به گزارش تحریریه، تحلیل منتشر شده در اندیشکده استیمسون به بررسی تحولات اخیر در رابطه امنیتی میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا میپردازد.
بر اساس این تحلیل، اتحادیه اروپا در پی «اتخاذ هویتی متمایز در حوزه نظامی و دفاعی» است و در چارچوب ناتو به دنبال نقشی مکمل میباشد. این تحول در شرایطی رخ میدهد که رویکرد واشنگتن به سمت «اولویتدهی به آسیا» و «کاهش تعهدات چندجانبه» تغییر یافته است. در واکنش، بروکسل ترکیبی از «سکوت، مماشات و بازسازی داخلی» را در پیش گرفته است.
نگارنده این پرسشها را مطرح میکند که آیا این روند به «وضعیت پایدار جدیدی» در تقسیم مسئولیتها منجر خواهد شد و آیا اروپا میتواند همزمان که مسیر مستقلتری میجوید، شریک امنیتی معتبری برای آمریکا باقی بماند؟
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
برای سالهای بسیار، رابطه میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا ویژگیای تعیینکننده در روابط جهانی بوده است. این پیوند که به طور سنتی بر پایه بازرگانی و همسو با شکلهای نخستین اتحادیه اروپا به عنوان منطقه گمرکی و حوزه آزاد تجاری استوار بود، در دهههای گذشته گسترش یافته و دامنه وسیعی از موضوعات بینالمللی از کوچندگی گرفته تا مالیه بینالمللی و انرژی را در بر میگیرد. تازهتر، با آغاز جنگ در اوکراین و تهدید امنیتی برآمده از مسکو، همراه با دگرگونیها در سیاست خارجی آمریکا، اتحادیه اروپا گامهای مهمی برای پذیرش هویتی متمایز در زمینههای نظامی و دفاعی برداشته است.
این اتحادیه با دقت و برای کار هماهنگ با ناتو، در جستوجوی نقشی مکمل است و بر بهبود تحلیلگری، گامهای مقابله با آزمونهای مرکب، آمادگی بهتر شهروندی و استواری پایه صنعتی دفاعی اروپا تمرکز دارد. این گرایش، عنصری تازه به پیوند فراآتلانتیکی افزوده که پیامدهای بزرگی برای نقش آمریکا در امنیت اروپا و داراییهای راهبردی آمریکا دارد و همچنین بر اهمیت درنظرگرفتن روشهای سیاست خارجی هر دو سوی آمریکا و اروپا نسبت به دیگر منطقهها، به ویژه آسیا، پرتو افکنده است.
بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید به کنارهگیری کلی آمریکا از سامانه چندجانبه و بیاعتنایی بیشتری به پایبندیهای ملی همراه آن انجامیده است. این روش با هدف اعلامشدهای برای تمرکز بر دادوستد با دیگر قدرتهای بزرگ همبسته است و بیعلاقگیِ کلیای را نشان میدهد که در مرز تحقیر به سوداها و آرمانهای دوستان و همپیمانان است. این امر به گونهای نمایان در راهبرد دفاع ملی آینده بازتاب خواهد یافت که به احتمال زیاد نشان خواهد داد اروپا در فهرست منطقههای اولویتدار کاخ سفید سقوط کرده است.
به گونهای ملموستر، این در تردیدهایی که ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود درباره پیمان دفاع همبسته ماده پنج ناتو کاشت، کاستنهای چشمگیر بودجه به سامانه سازمان ملل، و گفتههای خردهگیرانه ترامپ درباره کارکردن با اتحادیه اروپا نمایان شد. این با خواست آشکار دولت برای جابجایی سرچشمهها و توجه از اروپا به سوی آسیا، کشمکش با اتحادیه اروپا بر سر تعرفهها و قاعدهگذاری فناوری، و رویکردی بیشتر معاملهگرا و بازرگانی در شمار زیادی از موضوعات، به ویژه در پشتیبانی از کوشش جنگی در اوکراین، پیچیدهتر شده است.
از سوی خود، اتحادیه اروپا برای این زمان واکنشی درآمیخته از خاموشی، آتشبس و بازآرایی و نوسازی درونی را پذیرفته است. این اتحادیه به گونه شرطی به روش ترامپ در بازرگانی گردن نهاده، از جمله گذاشتن تعرفه پانزده درصدی بر بیشتر فرآوردههای صادراتی به آمریکا برای دستیابی به پیمانی و فراهمآوردن درجهای از پیشبینیپذیری برای کسبوکار. بروکسل همچنین هوادارانه از واکنش به تهدیدهای بازرگانی افراطی سرچشمهگرفته از کاخ سفید خودداری کرده و با اصلاحات کوچک در مسیر، ایستادگی واشنگتن در برابر قاعدهگذاری و سیاستهای اتحادیه اروپا درباره فناوریهای نو مانند هوش مصنوعی را پذیرفته است.
در زمینه دفاع، اروپا با افزایش هزینهها و گسترش پایه صنعتی دفاعی خود در پی توانمندیهای بیشتری است، درحالی که هنوز میپذیرد که نقش کنشگر آمریکا در دفاع اروپایی برای سالهای آینده حیاتی خواهد ماند. اروپا همچنین گامهای استواری برای فربهتر کردن پشتیبانی نظامی و مالی خود به اوکراین برداشته و پیشنهادهای آمریکا برای خرید جنگافزارهای آمریکایی و فرستادن آنها به کییف را پذیرفته است.
اتحادیه اروپا همچنین کلیدی برای استقراض بیشتر اروپا برای سرمایهگذاری در بودجههای دفاعی از راه قاعدههای خود درباره بودجههای ملی است و حتی میتواند به سوی آفرینش اوراق قرضه دفاعی در گستره اروپا پیش برود.
منبع: کانال مرکز مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/













نظر شما