به گزارش تحریریه، به باور تحلیلگر مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ نشاندهنده تغییر چشمگیر در سیاست خارجی آمریکا نسبت به اروپاست.
این سند نه تنها انتظار دارد اروپا دفاع از خود را بر عهده گیرد، بلکه آشکارا از احزاب راست افراطی و ملیگرای اروپا پشتیبانی کرده و خواهان «کشت مقاومت در برابر مسیر کنونی اروپا درون کشورهای اروپایی» است. این رویکرد میتواند به رویارویی عمده و فروپاشی اتحاد بیانجامد.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
به طور معمول، راهبردهای امنیت ملی بحثهایی بسیار بیشتر از اثرگذاری ایجاد میکنند. اما این راهبرد امنیت ملی نشاندهنده تغییری بهراستی چشمگیر در جهتگیری سیاست خارجی آمریکاست، با پیامدهایی بالقوه جدی برای اروپا و رابطه فراسوی آتلانتیک. این راهبرد عملاً به سیاست اروپا، رهبران سیاسی اروپا و اتحادیه اروپا اعلان جنگ میدهد.
انتظار کلی در اروپا این بود که دولت ترامپ اولویت اروپا را کاهش دهد. راهبرد امنیت ملی از یک سو به روشنی نشان میدهد که اروپا با وجود تهدید روسیه، اولویت دفاعی کمتری دارد. به وضوح بیان میکند که انتظار دارد اروپا از دفاع خود مراقبت کند و هیچ گسترش بیشتری برای ناتو وجود نخواهد داشت. اما آنچه شاید بیش از همه شگفتانگیز باشد این است که راهبرد میگوید اروپا بهراستی برای آمریکا اهمیت دارد. این جمله همسو با هر راهبرد امنیت ملی گذشته از جنگ جهانی دوم است، اما آنچه پس از آن میآید نمایانگر تغییری بهراستی انقلابی و بالقوه شکافانداز است.
از آنجا که اروپا برای آمریکا بسیار مهم است، آمریکا میگوید باید دست به عمل زند. راهبرد ادعا میکند که اروپا ظاهراً با «چشمانداز تیره پاکشدگی تمدنی» روبروست. راهبرد عامدانه در پی زندهسازی ملیگرایی اروپاست. از «جشنگیری بیپرده از شخصیت و تاریخ منحصربهفرد ملتهای اروپایی» دعوت میکند. این تأییدی صریح بر احزاب ملیگرای راست افراطی در اروپاست که در ۱۵ سال گذشته در سیاست اروپا ظهور کردهاند. حتی فراتر رفته و خواستار مداخله مستقیم در سیاستهای دموکراتیک متحدان اروپایی آمریکا میشود.
این نمایانگر تغییری چشمگیر در سیاست خارجی آمریکا نسبت به اروپاست. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا هوادار سرسخت یکپارچگی سیاسی و اقتصادی اروپا بود، صراحتاً برای سرکوب اثرات بیثباتکننده ملیگرایی اروپایی که ویرانگر اروپا دیده میشد. افزون بر این، در حالی که رهبران فراسوی آتلانتیک رهبران و روابط مورد علاقه خود را داشتهاند، عموماً از مداخله در سیاست یکدیگر پرهیز کردهاند.
اما راهبرد امنیت ملی خواهان استفاده آمریکا از منابع در دسترسش برای مداخله مستقیم در سیاست اروپاست. نخست، کاهش چشمگیر بودجه دموکراسی وزارت امور خارجه و حذف سازمان توسعه بینالمللی آمریکا به معنای آن است که ممکن بودجه قابل توجهی برای برنامهریزی مجدد جهت پشتیبانی از احزاب و گروههای راست افراطی در اروپا موجود باشد. با توجه به محدودیتهای تأمین مالی کارزار انتخاباتی در بیشتر کشورهای اروپایی، حتی میزان محدودی بودجه بالقوه میتواند بر سیاست اروپا اثر بگذارد.
دوم، شرکتهای فناوری آمریکا احتمالاً مقررات فناوری اروپا را مقاومت یا نادیده خواهند گرفت، به ویژه در رابطه با نظارت بر محتوا. آنان همچنین ممکن است برای ترویج و تقویت محتوای راست افراطی در سیاست اروپا کار کنند. سوم، جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز ابزارها و منابع قابل توجهی برای به کارگیری در پشتیبانی از احزاب و جنبشهای راست افراطی در اروپا در اختیار دارد. پرسش باقی میماند که آیا آمریکا این ابزارها و اختیارات را برای زیرورو کردن سیاست اروپا به کار میگیرد یا خیر.
در حالی که رهبران اروپا امیدوارند راهبرد امنیت ملی تنها لاف سیاسی باشد، این سندی است که ارزش جدیگرفتن دارد. راهبرد نشان میدهد که دولت ترامپ قصد دارد سقوط تقریباً همه رهبران سیاسی اروپا را که از احزاب میانهرو و چپ میانه هستند، تنظیم کند. در صورت اقدام آمریکا برای اجرای راهبرد، رهبران اروپایی و اتحادیه اروپا ناگزیر واکنش نشان خواهند داد. دنبال کردن راهبرد میتواند برخوردی بزرگ و بالقوه پایان اتحاد را برانگیزد.
منبع: کانال مرکز مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/













نظر شما