به گزارش تحریریه، مرکز تحلیلهای اقتصادی بایدو در مقالهای با عنوان «شرط جدید وزیر خزانهداری آمریکا برای چین؛ یا امتیاز بده یا منتظر تحریم باش!» چنین نوشت: در تاریخ ۲۸ آوریل، زمانی که جنت یلن وزیر خزانهداری ایالات متحده، در گفتوگو با شبکه CNBC تهدید کرد که «چین باید عقبنشینی کند، در غیر این صورت با تشدید تحریمهای صادراتی مواجه خواهد شد»، در همان حال، خردهفروشان آمریکایی با کمبود کالا بر روی قفسهها دستوپنجه نرم میکردند و از کنگره میخواستند که تعرفههای بیشتری علیه چین وضع نکند.
در حالیکه از یک سو یلن اذعان دارد که «تعرفه ۱۲۵ درصدی قابل دوام نیست»، از سوی دیگر تهدید به تشدید تحریمها میکند. این مواضع به ظاهر «قاطع»، در پسزمینه خود از وجود تنشها و ناهماهنگیهای عمیق در درون ساختار تصمیمگیری ایالات متحده نسبت به چین حکایت دارند.
سه عامل اصلی در پس تهدیدات تشدیدشده آمریکا و تضادهای بنیادین آن
در شرایطی که امروز هیچکدام از طرفها توان پذیرش شکست را ندارند، اتخاذ ناگهانی موضعی تند از سوی وزیر خزانهداری آمریکا، اقدامی تصادفی یا صرفاً احساسی نیست.
از نمایشهای سیاسی گرفته تا نگرانیهای صنعتی و شمارش معکوس برای بروز بحرانهای اجتماعی، مجموعهای از عوامل پنهان بهوضوح نشاندهنده آشفتگی در درون سیاستهای ایالات متحده در قبال چین هستند.
۱. نمایشهای سیاسی برای سرپوش گذاشتن بر رکود اقتصادی
جنت یلن، که پیشتر به عنوان چهرهای نسبتاً میانهرو شناخته میشد، اکنون رویکردی سختگیرانه به خود گرفته است. نکته قابل توجه آن است که این چرخش در موضعگیری دقیقاً همزمان با کاهش بودجه در حوزههایی چون مراقبت از کودکان و مسکن در بودجه سال مالی ۲۰۲۶ رخ داده؛ حوزههایی که بهطور مستقیم با معیشت مردم مرتبطاند.
این همزمانی شائبههایی را در پی دارد مبنی بر اینکه یلن ممکن است در پی آن باشد که از طریق تشدید تعرفهها و فشارهای تجاری علیه چین، توجه افکار عمومی داخلی را از روند نزولی اقتصاد منحرف سازد.
۲. نگرانی از فروپاشی صنعتی و انعکاس آن در سیاست
مشکلات زنجیره تأمین شرکت اپل نشان میدهد که با وجود شعارهای مکرر آمریکا برای بازگرداندن تولید به داخل کشور، چین همچنان نقش محوری در تولید فناوریهای پیشرفته ایفا میکند؛ به طوری که ۴۷.۶۴ درصد از تأمینکنندگان کلیدی اپل در چین مستقر هستند.
در پس این آمار، وابستگیای نهفته است که قابل جایگزینی نیست. اگر کارخانههای اپل در ژنگژو فعالیت خود را متوقف کنند، این شرکت هفتهای نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار ضرر خواهد کرد.
به بیان دیگر، تداوم موضع سختگیرانه آمریکا علیه چین بهطور فزایندهای دشوار خواهد بود، چرا که شکنندگی این کشور در حوزه فناوریهای پیشرفته، فراتر از برآوردهای موجود است.
۳. اثر واگشتی تعرفهها و شعلهور شدن بحران اجتماعی
تعرفههای تجاری در وهله نخست فشار خود را بر اقشار کمدرآمد وارد کردهاند. آمارها نشان میدهد که حدود ۸۰ درصد از هزینههای ناشی از تعرفهها را در نهایت مصرفکنندگان با درآمد پایین و متوسط متحمل میشوند.
این بیعدالتی اقتصادی بهتدریج به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است؛ بحرانی که میتواند موجی از نارضایتی عمومی را به همراه داشته باشد و مقدمات یک دور جدید از بیثباتی سیاسی در داخل ایالات متحده را فراهم کند.
دیوار دفاعی چهارگانه چین در برابر فشارهای اقتصادی آمریکا
در مقابل تهدیدهای تجاری و فشارهای فزاینده آمریکا، چین برخلاف رویکرد پرهیاهو و پرتناقض واشنگتن، با اتخاذ راهبردی مبتنی بر ثبات و واقعگرایی، نوعی «شبکه دفاعی چهارلایه» را شکل داده است. این چهار محور، چین را قادر ساختهاند تا نهتنها از ضربههای ناگهانی جلوگیری کند، بلکه در برخی حوزهها حتی موقعیت رقابتی خود را تقویت نماید.
۱. امنیت غذایی از طریق خودکفایی داخلی
چین طی سالهای اخیر با سیاستهای حمایتی از کشاورزی، مکانیزاسیون گسترده، و تقویت زیرساختهای ذخیرهسازی، توانسته است به سطحی از خودکفایی غذایی برسد که در مواقع بحران، نیازمند واردات گسترده نباشد. این اقدام از امنیت پایهای جامعه محافظت میکند.
۲. تنوعبخشی به بازارهای تجارت خارجی
با کاهش وابستگی به بازارهای سنتی مانند آمریکا و اروپا، چین موفق شده است از طریق ابتکارهایی چون ابتکار کمربند و راه، دامنه صادرات و واردات خود را به کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین گسترش دهد. این رویکرد، کشور را در برابر تحریمهای یکجانبه مقاوم کرده است.
۳. زنجیره تولید بومی با انعطاف بالا و قابلیت ارتقاء
چین نهتنها بخش بزرگی از زنجیرههای تولید جهانی را در خاک خود جای داده، بلکه با سرمایهگذاری در نوآوری و فناوری، این زنجیرهها را بهروزرسانی و بومیسازی کرده است. این یعنی حتی در صورت قطع ارتباط با برخی شرکتهای غربی، چرخه تولید داخلی دچار فروپاشی نمیشود.
۴. نظام مالی مقاوم و قابل اتکا
پکن از طریق تقویت ذخایر ارزی، ایجاد سیستم پرداخت جایگزین مانند CIPS، و کاهش وابستگی به دلار، موفق شده است نظام مالی خود را از شوکهای ناگهانی حفظ کند. بانک مرکزی چین نیز با ابزارهای متنوع، ثبات بازارهای مالی را مدیریت میکند.
در مجموع، این چهار ستون مستحکم، همان شبکه دفاعی چهارگانهای را شکل میدهد که در برابر تهدیدهایی مانند تحریم، محدودیت صادرات یا بلوکه کردن داراییها، واکنشهای مقاومتی مؤثری ارائه میدهد. بنابراین، آنچه آمریکا «ابزار فشار» مینامد، در برابر چنین ساختاری، بیشتر به یک تهدید بیاثر شبیه است.
اثر پروانهای زنجیره جهانی و نقطه بحرانی رقابت ژئواقتصادی
در دوران حاضر، تجارت و فناوری آنچنان درهم تنیدهاند که هرگونه تنش یا اختلال در روابط میان دو قدرت اقتصادی چون چین و آمریکا، تأثیرات بسیار فراتر از مرزهای این دو کشور خواهد داشت. این تأثیر چندلایه، چیزی است که به آن اثر پروانهای در زنجیره جهانی تولید میگویند؛ تغییر کوچکی که منجر به پیامدهای بزرگ و غیرقابل پیشبینی در سایر نقاط جهان میشود.
صنعت خودروسازی؛ درگیر با ضربالاجل مرگ و زندگی
در صورتی که تنشهای تجاری به مرحله گسترش تحریمها برسد، وابستگی شدید صنعت خودروسازی آمریکا به واردات قطعات از چین، بهسرعت نمایان خواهد شد. با بیش از ۱۲۰ میلیون خودروی فعال در آمریکا، حتی اختلالی کوتاهمدت در تأمین قطعات، میتواند هزینه تعمیرات خودرو را تا ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش دهد. این افزایش قیمت، بهویژه برای اقشار کمدرآمد، تهدیدی جدی برای توان حملونقل روزمره و دسترسی به خدمات اساسی خواهد بود. بنابراین، بحران در زنجیره تأمین خودرو، نهتنها صنعتی بلکه اجتماعی نیز هست.
پاسخ قاطعانه خردهفروشان؛ مقاومت علیه سیاستهای پرهزینه
شرکتهای بزرگ خردهفروشی آمریکا از جمله والمارت (Walmart)، که خود یکی از نمادهای اقتصادی مصرفمحور در این کشور محسوب میشود، پیش از این هشدار دادهاند که در صورت تداوم سیاستهای تعرفهای بالا، موجودی کالا در فروشگاهها بهسرعت رو به اتمام خواهد رفت. شرکتهایی مانند Target و Costco نیز بهوضوح اعلام کردهاند که در صورت ادامه این روند، ناگزیر به لابیگری فعالانه در کنگره خواهند بود تا مانع از ادامه سیاستهایی شوند که بیش از آنکه بر مبنای ارزیابیهای اقتصادی باشند، بر پایه قمارهای سیاسی شکل گرفتهاند.
در واقع، این شرکتها بهخوبی آگاهاند که در غیاب محصولات تولیدی چین، حتی توانایی تأمین کالا برای فصل خرید پرتقاضای کریسمس را هم نخواهند داشت. این مسأله، صرفاً یک هشدار اقتصادی نیست، بلکه زنگ خطری برای پایداری مصرف در یکی از بزرگترین بازارهای جهان است.
حرکت پنهانی شرکتهای آمریکایی؛ «دور زدن تحریم» بهجای قطع همکاری
در میانه این تقابل ژئواکونومی، بسیاری از شرکتهای بزرگ آمریکایی برخلاف جهتگیری رسمی دولت، ترجیح دادهاند تا بهجای تبعیت کامل از سیاستهای قطع ارتباط با چین، راهبردی دوگانه و محتاطانه در پیش گیرند. این راهبرد که میتوان آن را نوعی «شرطبندی دوسویه» نامید، بیانگر تلاشی است برای حفظ منافع تجاری در بازار چین، در عین حال که وانمود میشود به سیاستهای «عدم وابستگی» پایبند هستند.
برای نمونه، شرکت Qualcomm (کوالکام) اگرچه بهظاهر در حال انتقال خطوط تولید تراشههای ۵G خود به کشورهایی مانند ویتنام است، اما هنوز ۶۰ درصد مواد اولیه مورد نیازش را از چین تأمین میکند. این وابستگی بهوضوح نشان میدهد که قطع کامل زنجیره تأمین از چین، حداقل در کوتاهمدت، امکانپذیر نیست.
بهعلاوه، شرکت Micron Technology (مایکرون) نیز که یکی از بازیگران کلیدی در حوزه نیمههادیهاست، ۵۷ درصد از درآمد جهانی خود را از بازار چین به دست میآورد. با وجود تنشهای سیاسی، این شرکت نهتنها فعالیت خود در چین را کاهش نداده، بلکه بهطور مشخص در حال افزایش ظرفیت تولید کارخانه خود در شهر هفئی است.
این اقدامات که به نوعی یادآور «حرکات پنهانی در دل شب» هستند، نشان میدهند که سیاست «خروج از چین» بیشتر در سطح شعار باقی مانده و در عرصه اجرا با موانع و واقعیتهای اقتصادی جدی مواجه است. شرکتهای آمریکایی اگرچه در ظاهر همراه با دولت حرکت میکنند، اما در عمل بهدنبال حفظ حضور خود در دومین اقتصاد بزرگ جهان هستند.
چاقوی دو لبه توافقات آمریکا و هند؛ تلاش برای «جایگزینی چین» با موانع جدی
آمریکا اخیراً توافقات متعددی با هند در زمینههای مختلفی همچون برونسپاری فناوری اطلاعات و داروهای ژنریک به امضا رسانده است. این توافقات نشاندهنده تلاش هند برای استفاده از روابط استراتژیک با آمریکا بهعنوان راهی برای تحرک در مسیر پیشرفت اقتصادی است. با این حال، این توافقات همچنان دارای جنبههای مبهمی هستند که ممکن است به مشکلات جدی در آینده تبدیل شوند.
یکی از جنبههای مهم این معادله، وابستگی هند به چین در زمینه تأمین مواد اولیه حیاتی است. بهطور خاص، هند بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از پنلهای خورشیدی خود را از چین تأمین میکند. این وابستگی قابل توجه به تأمینکنندگان چینی نشان میدهد که هند همچنان در بخشهایی از صنعت خود به چین نیاز دارد و نمیتواند بهطور کامل از چین فاصله بگیرد. به همین ترتیب، در حالی که هند خواستار انتقال فناوریهای پیشرفتهای چون فناوری تولید جنگندههای F-۱۶ از آمریکا است، این درگیریها باعث میشود که هند نتواند در عمل بهطور کامل جایگزین چین شود.
در این شرایط، توافقات هند و آمریکا ممکن است بیشتر یک نمایش سیاسی باشند تا راهکارهای واقعی و مؤثر در جهت دور کردن هند از وابستگی به چین. بهنظر میرسد که تلاشهای آمریکا برای ایجاد همپیمانی استراتژیک با هند، با وجود خوشبینیهای اولیه، در عمل هنوز با موانع جدی روبهرو است و تا رسیدن به نتایج ملموس فاصله دارد.
نتیجهگیری: رقابت برای توزیع منافع جهانیسازی و وابستگی متقابل اقتصادی چین و آمریکا
این رقابت تعرفهای میان چین و آمریکا در حقیقت جنگی برای دستیابی به حقوق توزیع منافع جهانیسازی است. در این جنگ، هر دو طرف در تلاشند تا نقش و سهم خود را در روند جهانیسازی حفظ کنند.
زمانی که اسکات بیسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده در کنفرانس صندوق بینالمللی پول (IMF) مجبور به ارتباط پنهانی با چین میشود تا به اصطلاح ثبات مالی را تضمین کند، زمانی که کارگران تسلا در شانگهای برای ارسال باتریهای خودرو به آمریکا اضافهکاری میکنند، و زمانی که کشاورزان آمریکایی به دلیل اعمال تعرفهها توسط چین که مهمترین بازار صادراتی سویا برای آمریکا است، با مشکلات فزایندهای روبهرو میشوند، به راحتی میتوان دریافت که قوانین اقتصادی خود پاسخهای واضحی برای این بحران ارائه میدهند.
وابستگی اقتصادی دو کشور چین و آمریکا به یکدیگر در حال حاضر بسیار عمیق است. تنها با لفاظیهای سیاسی یا نشان دادن رفتارهای قوی، نمیتوان این ارتباط پیچیده را به سادگی قطع کرد.
امروز چین نقشی کلیدی در زنجیره تأمین جهانی ایفا میکند؛ از خط تولید آیفون گرفته تا انبار باتریهای تسلا، از قفسههای فروشگاههای والمارت تا عناصر نایاب مورد استفاده در صنایع پیشرفته سیلیکونولی — همگی بهنوعی وابسته به ظرفیتهای تولیدی چین هستند.
اگر سیاستمداران آمریکایی بخواهند همچنان به استفاده از سناریوهای منسوخ جنگ سرد ادامه دهند، تنها به افزایش تورم داخلی و شدتگیری تضادهای اجتماعی در داخل آمریکا کمک خواهند کرد.
واقعیت این است که چنین نبردی، که هر دو طرف چیزی برای از دست دادن دارند، با جدال و سرسختی به نتیجه نمیرسد. اگر آمریکا دچار خطای محاسباتی شود و چین را دستکم بگیرد، ممکن است بهای آن را با بیثباتی اقتصادی سنگینی بپردازد.
در دنیای بههمپیوسته امروز، جایی برای قطع کامل روابط نیست. برنده واقعی کسی خواهد بود که بتواند با درایت، انعطاف و شناخت درست از شرایط جهانی، بازی را هوشمندانه پیش ببرد.
پایان/
نظر شما