به گزارش تحریریه، گلوبال تایمز نوشت، در میان همه گزارشهایی که پیرامون تازهترین گفتوگوهای میان چین و آمریکا در ژنو منتشر شدهاند، توافق دو کشور برای راهاندازی یک سازوکار مشورتی در حوزه اقتصاد و تجارت بیش از بقیه جلب توجه کرده است.
شکلگیری چارچوبها
در نگاه اول، این موضوع ممکن است عادی و تکراری به نظر برسد، اما در واقع بیانگر نوعی پذیرش واقعبینانه از سالهایی میباشد که با تنش و فاصلهگیری میان دو کشور همراه بوده است. در طول تاریخ، چین و آمریکا چارچوبهای گفتوگوی متعدد و گروههای کاری تخصصی در حوزههای گوناگونی از جمله اقتصاد، دیپلماسی، امنیت، اجرای قانون و فناوری و حفاظت از محیط زیست ایجاد کردهاند. همچنین در بازخوانی گذشته، سال ۲۰۰۲ بهعنوان یک نقطه عطف در روابط میان چین و آمریکا خودنمایی میکند؛ چرا که پس از حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا در رویکرد خود نسبت به چین تجدیدنظر کرد و به این جمعبندی رسید که تهدید اصلی و فوری، تروریسم بینالمللی است، نه چین.
برچیدن سازوکارهای همکاری
با این حال، واشنگتن زمانی که جنگ تجاری را آغاز کرد و چین را «رقیب راهبردی» خود معرفی کرد، شبکه گسترده سازوکارهای همکاری را بهسرعت برچید. براین اساس، آشکار است که واشنگتن، تحت تأثیر ترس و نگرانیهایی که خود پیرامون ظهور چین ساخته است، رویکردی سادهانگارانه، تند و هژمونمحور اتخاذ میکند. این همان روشی است که در آن، آمریکا بهجای گفتوگو، با اتکا به قدرت خود تلاش میکند موضوعاتی همچون تجارت و مسائل دیگر را به چین تحمیل کند. در این مسیر، تعامل کنار گذاشته شده و جای خود را به رویکردهای سختگیرانه، یکجانبه و طردکننده داده است؛ بهگونهای که کانالهای گفتوگو یکی پس از دیگری متوقف یا حذف شدهاند.
از همین رو، این آغاز دوباره و شکننده گفتگوها در ژنو با وجود مخاطرات فراوان، حرکتی پراهمیت در مسیر بازسازی روابط میان دو اقتصاد برتر جهان محسوب میشود. سیاستهای جداسازی و فشار یکجانبه نهتنها نگرانیهای آمریکا را کاهش نداد، بلکه بیاعتمادی و تنش را بیشتر کرد، زنجیرههای تأمین جهانی را بر هم زد، بازارها را دچار نوسان کرد و اعتماد جهانی به نظم بینالمللی را تضعیف ساخت.
اهمیت سازوکارها در روابط چین و آمریکا
سازوکارها اهمیت دارند چون آنچه امروز با آن روبهرو هستیم، شکلی کاملاً نو از تعامل میان قدرتهای بزرگ است و نه یک رقابت با حاصل جمع صفر شبیه به جنگ سرد و نه صرفاً جابهجایی قدرت در رأس نظم جهانی. چین و آمریکا هر کدام با سطحی گسترده از نفوذ و وابستگی متقابل عمیق برای ثبات جهانی نقشی حیاتی دارند. از بحران اقلیمی و امنیت مالی گرفته تا فناوریهای نو و بهداشت عمومی، هیچیک از چالشهای بزرگ امروز جهان بدون حضور فعال هر دو کشور پای میز مذاکره و بدون وجود سازوکارهایی برای تسهیل ارتباط و هماهنگی، قابل حل نیست.
ارزش سازوکارها در این است که رویارویی را به مشارکتی سازنده، مبتنی بر قواعد و در عین حال انعطافپذیر تبدیل کنند. گفتوگوهای منظم هرچند در ظاهر صرفاً تشریفاتی باشند اما مانع از آن میشوند که اختلافات جزئی به بحرانهای بزرگ بدل شوند. چرا که تنشها را در چارچوبی قابل مدیریت نگه میدارند و مسیرهایی نو برای همکاری میگشایند. سازوکارها تنها راه عملی، برای پیادهسازی اصولی چون، احترام متقابل و مشورت در وضعیت برابر هستند. بدون چنین چارچوبی، برقراری روابطی نرمال و قابل پیشبینی میان دو کشور، دستنیافتنی باقی خواهد ماند.
تاثیر توافق ژنو
گفتوگوهای ژنو صرفاً آغازی محتاطانه هستند. چراکه بستری که این تغییر بر آن شکل گرفته، همچنان سست هستند و ممکن است با کوچکترین تندباد تنش، بلرزد. اما شایان توجه است که این تحول پس از شکست رویکرد فشار یکجانبه و تلاش برای جایگزینی سازوکارهای قبلی به وقوع پیوسته است.
بنابراین از سرگیری گفتوگوها را تنها بازگشت به وضعیت قبلی نمیتوان در نظر گرفت؛ بلکه گامی به سمت آیندهای نوین است که با درکی تازه و تعهدی قوی به مسئولیتهای مشترک همراهمیباشد. آینده بلندمدت روابط چین و آمریکا نیازمند سیستمی راهبری و سازوکارهایی قدرتمند است که مانع از برخورد و تنش دوکشور شود و آنها را به سمت افقهای گستردهتر و فهم عمیقتر هدایت کند.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما