به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین) در گزارشی جامع، به چگونگی تأثیرگذاری تحولات دیپلماتیک و نظامی چین و آمریکا بر فضای انتخاباتی در کره جنوبی پرداخت.
بازی شطرنجی که هنوز آغاز نشده، مهرههای پنهانش رو شدند
انتخابات ریاست جمهوری کره جنوبی برگزار شد؛ اما آنچه در ظاهر رقابت بر سر کرسیهای مجلس بود، در واقع آغاز مرحلهای تازه از تنشهای ژئوپلیتیکی و برخورد جریانها در داخل و خارج از کشور به نظر میرسد.
در روزهای منتهی به رأیگیری، سه اتفاق کلیدی بهگونهای زنجیروار رخ دادند؛ آنچنان هماهنگ و معنادار که گویی سناریویی از پیش نوشتهشده در حال اجرا بود:
لی جائه-میونگ، رهبر اپوزیسیون، با مون جائه-این، رئیسجمهور پیشین دیدار کرد؛
چین سه منطقه بزرگ از دریای زرد را به عنوان منطقه ممنوعه نظامی اعلام کرد؛
و آمریکا اعلام کرد که سه هزار نیروی نظامی را از خاک کره جنوبی خارج میکند.
این سه رویداد نهتنها فضای سیاسی را تحتتأثیر قرار دادند، بلکه نشان دادند که موضوع فراتر از یک انتخابات ساده داخلی است. اکنون درهمتنیدگی بیسابقهای میان سیاست خارجی، تحولات نظامی و معادلات انتخاباتی پدید آمده است.
آنچه در ابتدا صرفاً رقابت برای تصاحب اکثریت مجلس تلقی میشد، حالا به برخورد دو مسیر و دو دیدگاه متضاد درباره آینده کره جنوبی شباهت دارد؛ با تأثیرپذیری عمیق از نیروهای منطقهای و جهانی که هر یک در پی کشیدن سکان سیاست سئول بهسوی خود هستند.
چرخش افکار عمومی: موج ضدچینی، متغیر سرنوشتساز انتخابات
در هفته پایانی پیش از انتخابات، کلیدواژه مسلط در فضای سیاسی کره جنوبی نه «اقتصاد» بود و نه «اشتغال»، بلکه به طرز غافلگیرکنندهای «ضدیت با چین» به محور گفتوگوها و تنشها تبدیل شد.
نتایج نظرسنجیها از یک چرخش آشکار در افکار عمومی حکایت داشتند:
حمایت از لی جائه-میونگ، رهبر جناح ترقیخواه، ۶ درصد کاهش یافت، در حالی که رقیب محافظهکار او، کیم مون-سو، ۷ درصد جهش کرد.
فاصله میان آنها که پیشتر دو رقمی بود، به ۹ درصد کاهش یافت—زنگ خطری جدی برای جناح لی.
در خیابانها، تظاهراتی با محوریت شعارهای ضدچینی افزایش یافت؛ برخی معترضان پرچم آمریکا را در دست داشتند و برخی دیگر شعار میدادند: «نه به سیاستمداران طرفدار چین.»
این تصاویر تنها در تلویزیون پخش نشدند؛ بلکه بهسرعت در شبکههای اجتماعی برش خورده، بازنشر و بزرگنمایی شدند. گفته میشود که پشت پرده این موج، شبکهای از گروههای محافظهکار قرار دارد—با منابع مالی، برنامه تبلیغاتی و نقشهای مشخص برای تأثیرگذاری بر فضای انتخاباتی.
لی جائه-میونگ زیر آتش: واقعگرایی در قبال چین به هدف حمله تبدیل شد
موضع لی جائه-میونگ که خواهان روابط متعادل و واقعگرایانه با چین بود، به ناگاه به پاشنه آشیل او بدل شد.
در حالی که خود او کمتر بهصورت مستقیم به این حملات واکنش نشان داد، اما نشانههای روشنی وجود داشت که افکار عمومی در حال فاصله گرفتن از اوست.
آنچه بهظاهر رقابتی حزبی به نظر میرسید، بهتدریج به تقابلی آشکار بر سر جهتگیری سیاست خارجی کره جنوبی تبدیل شد؛ تقابلی که اکنون حتی به عمق کوچه و خیابانها نیز نفوذ کرده است.
دیدار و صرف ناهار لی جائهمیونگ و اعضای رهبری حزب دموکرات با مون جائه-این در اقامتگاه شخصیاش در یانگسان – تصویر مربوط به ۴ فوریه ۲۰۲۴.
دیدار در یانگسان: اتحاد خاموش جناح پیشرو؟
در صبح روز ۲۶ مه (2025)، در حالی که تنشهای انتخاباتی به اوج رسیده بود، لی جائه-میونگ بهتنهایی به دیدار مون جائه-این، رئیسجمهور پیشین کره جنوبی، رفت.
مکان دیدار، اقامتگاه شخصی مون به نام «پینگسان سو وون» در یانگسان بود. جلسهای کاملاً محرمانه، بدون حضور خبرنگاران، بدون انتشار متن رسمی؛ فقط دو ساعت گفتوگوی بیواسطه میان دو چهره اصلی جناح ترقیخواه.
پس از دیدار، لی جائه-میونگ تنها گفت: «ملاقاتی بسیار معنادار بود.»
اما جملهای که توجهها را جلب کرد، از سوی مون جائه-این بیان شد: «امیدوارم مردم در رأی خود، پایبندی به دموکراسی را نشان دهند.»
این جمله، که ظاهری آرام و دیپلماتیک داشت، بهطور گسترده به عنوان نوعی «حمایت نرم» از لی تعبیر شد—پیامی از عمق جناح اصلاحطلب، بدون هیاهوی سیاسی اما با بار معنایی سنگین، آن هم در آستانه یک نبرد انتخاباتی سرنوشتساز.
پارک گئون-هه در میدان محافظهکاران؛ بازگشتی محدود، با گذشتهای سنگین
از سوی دیگر، کیم مون-سو نیز برای تقویت جایگاه خود در بدنه محافظهکار، به دیدار پارک گئون-هه، رئیسجمهور پیشین و چهره جنجالی سیاست کره رفت.
اما نفوذ پارک، اگرچه در میان بخشی از محافظهکاران سنتی هنوز پابرجاست، به دلیل سابقه زندان و پروندههای فساد، از دایره داخلی جریان خود فراتر نمیرود. او همچنان یک نماد است، اما نه نمادی که بتواند حمایت گسترده عمومی یا مشروعیت ملی به همراه داشته باشد.
دو تصویر، دو سبک رهبری: مون جائه-این همچنان برگ برنده اصلاحطلبان
در نقطه مقابل، مون جائه-این برخلاف سکوت نسبیاش در سالهای اخیر، به شکلی آرام اما اثرگذار دوباره وارد صحنه شد.
تصویر او در میان جوانان آزادیخواه، هنوز «پاک» و قابلاعتماد است؛ یک چهره بیحاشیه که میتواند در لحظات حساس، اتحاد جناح ترقیخواه را دوباره شکل دهد.
دیدار یانگسان، ظاهراً یک نشست آرام دو نفره بود، اما در واقع ندای بسیج جناح پیشرو بود—حرکتی برای اعلام همبستگی، و شاید تلاش نهایی برای حفظ تعادل سیاسی در کشوری که اکنون با تلاطمهای داخلی و خارجی دستوپنجه نرم میکند.
سه منطقه ممنوعه در دریای زرد: آرامش ارتش، هیاهوی سیاست
در اواسط ماه مه، چین بهدلیل برگزاری تمرینات نظامی، سه منطقه ممنوعه دریانوردی در دریای زرد (بین شبهجزیره کره و چین) اعلام کرد.
در ظاهر، این موضوع نمیبایست جنجالی باشد: محدوده اعلامشده در آبهای آزاد بود، نه در منطقه انحصاری اقتصادی کره جنوبی و نه در آبهای سرزمینی. از همین رو، واکنش وزارت دفاع کره جنوبی بسیار سنجیده و خنثی بود:
«از آنجا که این منطقه در آبهای بینالمللی است، موضوعی برای اعتراض وجود ندارد، اما اوضاع را از نزدیک زیر نظر داریم.»
بیانیهای ساده، بدون هیاهو یا خشم. اما فضای سیاسی داخل کره جنوبی واکنش کاملاً متفاوتی نشان داد.
رسانههای جناح محافظهکار بهسرعت موضوع را بهعنوان «تهدید نظامی چین» مطرح کردند، و بسیاری از نمایندگان مجلس جلوی دوربینها قرار گرفتند و خواهان واکنش تند شدند.
ارتش آرام است، چون واقعیت را میداند
اما چرا ارتش کره جنوبی چنین آرام عمل کرد؟
زیرا فرماندهان نظامی بهخوبی میدانند که اگر واقعهای واقعی رخ دهد، این آنها هستند که باید در خط مقدم بایستند—نه سیاستمداران.
افزون بر این، مقامات ارتش میدانند که مانورهای نظامی چین در این منطقه چیز تازهای نیست؛ تقریباً هر ساله چنین رزمایشهایی برگزار میشود. تنها تفاوت امسال این بود که زمانبندیاش با فضای داغ انتخابات همزمان شد.
در سیاست، منطق نظامی جایی ندارد
اما در دنیای سیاست، قواعد متفاوت است. در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی، حتی یک رویداد معمولی میتواند به ابزاری برای ایجاد «حس بحران» بدل شود.
در این فضا، سردی محاسبهگرانه ارتش در تضاد کامل با داغی هیجانی صحنه سیاست قرار گرفت؛
یک مرز پررنگ میان آنهایی که واقعیت میدان را میشناسند، و آنهایی که با هدف جلب رأی، هر مسئلهای را به «تهدید امنیت ملی» بدل میکنند.
اعلام ناگهانی خروج ۳۰۰۰ نظامی آمریکایی: فشار مستقیم بر لی جائه-میونگ
در اواخر ماه مه، زمانی که فضای سیاسی کره جنوبی هنوز تحت تأثیر نتایج انتخابات قرار داشت، یک خبر تازهای از سوی ایالات متحده، بار دیگر صحنه سیاست را بههم ریخت.
فرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در کره جنوبی اعلام کرد حدود ۳۰۰۰ نظامی آمریکایی از خاک کره جنوبی خارج میشوند و در پایگاههای دیگر منطقهای در حوزه ایندوپاسیفیک مستقر خواهند شد.
دلیل رسمی؟ یک پاسخ آشنا و کلیشهای: «بازآرایی راهبردی جهانی نیروها.»
اما برای ناظران سیاسی کره، این زمانبندی بیش از حد مشکوک به نظر رسید. چرا درست پیش از انتخابات؟ آیا این پیام ضمنی نیست که اگر دولت جدید مسیر متفاوتی از گذشته پیش بگیرد، اتحاد امنیتی سئول-واشنگتن تضعیف خواهد شد؟
پیامی به دولت جدید؟ یا صرفاً تصادف ژئوپلیتیکی؟
جناح لی جائه-میونگ، که پس از رقابت فشرده توانست جایگاه خود را تثبیت کند، در ظاهر واکنشی محتاطانه نشان داد. اما در فضای رسانهای و سیاسی، تحلیلها بهسرعت اوج گرفت: آیا این تصمیم، زنگ خطری برای رئیسجمهور منتخب است؟ آیا آمریکا بهطور غیرمستقیم هشدار میدهد که اگر رویکرد لی در قبال چین بیش از حد مستقل باشد، هزینه خواهد داشت؟
سیاستمداران محافظهکار، فرصت را غنیمت شمردند
محافظهکاران بلافاصله این اتفاق را به سلاحی سیاسی بدل کردند «با ریاستجمهوری لی جائه-میونگ، امنیت کره جنوبی در خطر قرار خواهد گرفت!»
«بدون حمایت کامل آمریکا، بازدارندگی ما در برابر تهدیدهای شمال و منطقه، آسیبپذیر میشود!»
در پاسخ، جناح لی جائه-میونگ موضعی قاطع گرفت: «کره جنوبی نمیتواند صرفاً بهخاطر یک انتخابات، تهدید نظامی را بهعنوان ابزار فشار بپذیرد.»
این سخن نشان میدهد که دولت جدید قصد ندارد در برابر چنین حرکتهایی بهآسانی تسلیم شود.
فراتر از سیاست: کشمکش میان حاکمیت و وابستگی
آنچه در ظاهر بهعنوان «تنظیمات نظامی» معرفی شد، در باطن به نبردی نمادین میان دو اصل تبدیل شد: استقلال ملی در برابر وابستگی استراتژیک.
کره جنوبی، علیرغم قدرت اقتصادی و دموکراسی سیاسی، در سیاست خارجی هنوز با «سقف کوتاه» مواجه است—و این سقف، بیتردید در واشنگتن ترسیم شده.
در شرایطی که دولت تازهمنتخب تلاش دارد بین واقعگرایی در برابر چین و تداوم اتحاد با آمریکا تعادل برقرار کند، این رویداد یادآور تلخی از واقعیت محدودیتهای سیاست خارجی سئول بود.
دیپلماسی، ارتش، افکار عمومی: نبردی در منطقه خاکستری
آنچه قرار بود یک انتخابات عادی باشد، بهسرعت به میدان درگیری چندوجهی بدل شد.از یکسو، اعتراضات خیابانی بالا گرفت، از سوی دیگر، نیروهای آمریکایی تصمیم به کاهش حضور گرفتند.
چین رزمایش نظامی در نزدیکی برگزار کرد، و در همین زمان، رئیسجمهور پیشین مون جائه-این با بازگشتی نمادین وارد میدان شد.
در کنار اینها، رسانهها، نظرسنجیها، موجهای اجتماعی، افشاگریهای بینام و نشان—همگی چون رشتههایی بههمگرهخورده، فضای انتخاباتی را به چالش کشاندند.
در ظاهر، این رقابت میان دو چهره بود: لی جائه-میونگ و کیم مون-سو. اما در واقع، تقابل میان دو راهبرد، دو جهتگیری ژئوپلیتیکی، و دو تعریف از «استقلال ملی» بود.
یکی خواهان نوعی عملگرایی با شرق آسیا، دیگری پایبند به همپیمانی بیقید و شرط با غرب.
ارتش ساکت ماند، نظرسنجیها نوسان داشتند، و مردم مردد بودند. هیچکس نمیتوانست با قاطعیت بگوید چه کسی پیروز خواهد شد. چرا؟ چون این فقط یک انتخابات نبود؛ آزمونی برای تعیین مسیر آینده کشور بود.
پایان یک رقابت، آغاز یک دوران دشوار
اکنون که لی جائه-میونگ با پیروزی در انتخابات سکان هدایت سیاسی کره جنوبی را در دست گرفته، پرسشها نهتنها پایان نیافتهاند، بلکه عمیقتر شدهاند. اتحاد با جریان ترقیخواه و حمایت نرم مون جائه-این، مسیر را برای رسیدن به قدرت هموار کرد، اما مسیر پیشرو پر از موانع ژئوپلیتیکی و اجتماعی است.
محافظهکاران با تکیه بر موج ضدچینی و دغدغههای امنیتی همچنان وزنهای سنگین در عرصه سیاست باقی ماندهاند.
در این میان، چین با اعمال محدودیتهای نظامی در منطقه، آمریکا با کاهش نیروها و بازتعریف اتحاد، و جامعهای دوقطبیشده، دولت جدید را در وضعیتی شکننده قرار دادهاند.
حالا همه نگاهها به لی جائه-میونگ است: آیا او میتواند در میان فشارهای همزمان از سوی واشنگتن، پکن و افکار عمومی داخلی، راهی مستقل، هوشمندانه و باثبات برای کره جنوبی ترسیم کند؟ یا اینکه باید منتظر فصل تازهای از منازعات سیاسی و دیپلماتیک باشیم؟
پایان/
نظر شما