به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (头条) متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین، این رویداد را نمونهای از شکست دیپلماسی آمریکا در شبهجزیره کره توصیف کرده است.
چند روز پیش، لی جائه میونگ، رئیسجمهور کره جنوبی، به کاخ سفید رفت و با ترامپ دیدار کرد. فضای جلسه بسیار دوستانه بود و در خلال گفتوگوها، نام کرهشمالی هم مطرح شد. ترامپ با اعتمادبهنفس کامل اعلام کرد که او با کیم جونگاون روابط بسیار خوبی دارد و احتمالاً در همین امسال با او دیدار خواهد کرد. صحنهای که اگر کسی بدون پیشزمینه نگاه میکرد، شاید تصور میکرد بهار شبهجزیره فرا رسیده است!
ترامپ حتی در این گفتوگو از طعنهزدن به روابط پکن و پیونگیانگ هم غافل نماند. او گفت: «کرهشمالی کشوری بسیار قدرتمند است که در طول بیش از دو هزار سال بارها با چین وارد جنگ شده است.»
اما آیا ترامپ در لحظهای که این سخن را بر زبان آورد، به احساسات و نگاه کرهشمالی فکر کرده بود؟ او عملاً بذر یک جنجال تازه را کاشت و نیت شومی را به نمایش گذاشت.
در این میان، چین نیازی به موضعگیری نداشت، چرا که خود کرهشمالی پاسخی کوبنده داد. در ۲۷ اوت، خبرگزاری رسمی کرهشمالی (KCNA) مقالهای تفسیری درباره آمریکا و کرهجنوبی منتشر کرد که در آن آتش حملات لفظی شعلهور بود. در این مقاله، کرهجنوبی «دشمن ابدی» خوانده شد. این سیلی محکم، آبروی ترامپ و لی جه میونگ را در برابر افکار عمومی جهان بر باد داد.
فضای «خوشبینانه»ای که آنها با دقت و زحمت فراوان ساخته بودند، در یک لحظه به مضحکهای بینالمللی بدل شد. مهمتر از همه اینکه بیانیهی کرهشمالی اثری داشت که میتوان آن را «یک تیر و دو نشان» نامید؛ نهتنها مستقیم سیلی محکمی بر صورت آمریکا و کرهجنوبی بود، بلکه تلاش ترامپ برای تحریک و برهمزدن روابط پکن و پیونگیانگ را نیز بیاثر کرد.
ترامپ با اشارهی عمدی به جنگهای تاریخی میان چین و کرهشمالی، آشکارا قصد داشت در پشت سر چین خنجری فرو کند و شکافی میان دو کشور ایجاد نماید. اما پاسخ کرهشمالی از ابتدا تا انتها آتش خود را متوجه واشنگتن و سئول ساخت و با عمل نشان داد که تهدید واقعی صلح و ثبات در شبهجزیره چه کسی است.
پیونگیانگ به سادهترین و مستقیمترین شکل اعلام کرد که سرنوشتش در دستان خودش است، نه در اتاق بیضی کاخ سفید که دیگران برایش نقشه بکشند.
نشست آمریکا و کرهجنوبی که در ظاهر صمیمانه بهنظر میرسید، در حقیقت از همان آغاز غیرعادی بود.
چند ساعت پیش از دیدار لی جائه میونگ با ترامپ، رئیسجمهور آمریکا ناگهان در شبکههای اجتماعی نوشت: «در کرهجنوبی چه خبر است؟ به نظر میرسد آنجا یک پاکسازی یا انقلاب در جریان است. ما نمیتوانیم در حالی که چنین اتفاقاتی میافتد، آنجا تجارت کنیم.»
این چه لحن و ادبیاتی برای ملاقات متحدان است؟ بیشتر شبیه یک «اخطار سنگین» بود که بدون هیچ پردهپوشی، از همان ابتدا سایهای ناخوشایند بر سفر لی جائه میونگ انداخت. خبرگزاری بلومبرگ همان زمان تحلیل کرد که این نشانهی روشنی است از اینکه سفر رئیسجمهور کرهجنوبی به آمریکا بههیچوجه با آرامش و موفقیت همراه نخواهد بود.
افزون بر این، کمتر از یک هفته پیش از این نشست، از مرزهای دو کره صدای واقعی گلوله شنیده شد.
به گزارش ستاد مشترک ارتش کرهجنوبی، در منطقهی میانی شبهجزیره تعدادی از سربازان کرهشمالی از خط مرزی نظامی عبور کردند که بلافاصله نیروهای کرهجنوبی با شلیکهای هشداردهنده واکنش نشان دادند و در نهایت، سربازان کرهشمالی عقبنشینی کردند.
اما طبق گزارش خبرگزاری رسمی کرهشمالی (KCNA) در تاریخ ۲۲ اوت، کو جونگ چول (معاون ستاد کل ارتش خلق کره شمالی) روایت کاملاً متفاوتی از ماجرا ارائه داد. او ارتش کرهجنوبی را متهم کرد که با استفاده از تیربارهای سنگین ۱۲.۷ میلیمتری بیش از ده گلوله بهسوی سربازان کرهشمالی که در حال اجرای «پروژهی دائمیسازی موانع مرزی» بودند، شلیک کرده است.
اینگونه، درگیری مرزی دو روایت متضاد پیدا کرد؛ و وقتی آن را در کنار پست تحریکآمیز ترامپ قرار دهیم، تصویری واقعی از ماهیت اجلاس آمریکا–کرهجنوبی به دست میآید: گفتوگویی میان دو کشوری که بهشدت به یکدیگر بیاعتمادند.
بنابراین، هنگامی که لی جائه میونگ قدم به کاخ سفید گذاشت، در واقع روبهروی یک «همپیمان برابر» قرار نگرفته بود؛ بلکه با یک طرف مذاکره مواجه شد که پیشاپیش موضعی پرتنش و سنگین به خود گرفته بود.
در همان روز نشست، لی جائه میونگ رو به ترامپ گفت:
«امیدوارم بتوانی برای شبهجزیره کره ــ تنها کشور تقسیمشدهی جهان ــ صلح به ارمغان بیاوری. در آن صورت میتوانی با کیم جونگاون دیدار کنی، در کرهشمالی یک "برج ترامپ" بنا کنی، آنجا گلف بازی کنی و واقعاً به یک صلحساز تاریخی بدل شوی.»
ترامپ با اشتیاق این سخنان را دنبال کرد و شروع به تعریف و تمجید از «روابط شخصی» خود با کیم جونگاون نمود. او حتی گفت: «من او را بهتر از تو میشناسم.» این در حالی بود که کاملاً چشم خود را بر صدای گلولههای چند روز پیش در مرز و نیز حملات لفظی خودش علیه سیاست داخلی کرهجنوبی بست.
او گویی در برابر دوربینها جهانی موازی برای خود ساخته بود؛ جهانی که در آن همچنان خود را بازیگر کلیدی و فرمانروای سرنوشت شبهجزیره کره میپنداشت.
وقتی خبرنگاران از او دربارهی حضور نیروهای آمریکایی در کرهجنوبی پرسیدند، بیپرده گفت:
«شاید یکی از کارهایی که بخواهم انجام بدهم، این است که از آنها بخواهم مالکیت زمینی را که پایگاههای بزرگ نظامی ما روی آن ساخته شده، به ما واگذار کنند.»
اشارهی او دقیقاً به پایگاه عظیم و پرهزینهی نیروهای آمریکایی در کمپ هامفریز بود. طبق «توافقنامه وضعیت نیروها» میان دو کشور، مالکیت زمینهای پایگاهها متعلق به کرهجنوبی است و طرف آمریکایی صرفاً آنها را اجاره کرده است.
اما درخواست ترامپ دیگر بحثی ساده دربارهی تقسیم هزینههای نظامی نبود؛ او آشکارا خواستار واگذاری حاکمیت سرزمینی یک متحد شد ــ چیزی معادل «واگذاری خاک کشور.»
از سوی دیگر، واشنگتن با جدیت پروژهی موسوم به «مدرنسازی اتحاد کرهـامریکا» را پیش میبرد؛ طرحی که هدف واقعی آن نیز پنهان نیست: تغییر مأموریت اصلی نیروهای آمریکایی در کره، از مهار پیونگیانگ به خدمت گرفتن آنها برای راهبرد کلان ایالات متحده در مهار چین در منطقهی هند ـ اقیانوس آرام.
در برابر چنین فشارهایی، لی جائه میونگ در موقعیتی بس دشوار قرار گرفت. او حتی پیش از رسیدن به واشنگتن، در همان پرواز ویژهی ریاستجمهوری به خبرنگاران اعتراف کرده بود که سئول «به سختی میتواند با پیشنهاد انعطاف راهبردی نیروهای آمریکایی موافقت کند.»
جملهی معروف او که گفت: «مگر میشود با چین قطع رابطه کرد؟ اگر تنها به این دلیل که من روابط خود را با چین قطع نکردهام، به من برچسب ‘طرفدار چین’ بزنند، پس بله، من باید ‘طرفدار چین’ باشم»، بهخوبی موقعیت دشوار و تناقضآمیز او را آشکار کرد.
صنعت کشتیسازی کره؛ امیدی شکننده در برابر سلطه
برای جبران این وضعیت در میز مذاکره، لی جائه میونگ تنها برگ برندهی خود را ــ آن هم با نهایت دقت ــ رو کرد: توانمندی بیرقیب کرهجنوبی در صنعت کشتیسازی. در هیئت همراه او، بزرگان بزرگترین گروههای صنعتی کره از جمله سامسونگ، اسکی و الجی حضور داشتند.
مقامهای کرهای حتی این بستهی پیشنهادی را با نامی خاص ارائه کردند: بازگرداندن عظمت به صنعت کشتیسازی آمریکا (MASGA)؛ شعاری که دقیقاً بر حساسیتهای سیاسی ترامپ دست گذاشت.
در ظاهر، این میتوانست یک معاملهی «برد ـ برد» باشد: شرکتهای کرهای به بازار دفاعی و تجاری آمریکا راه پیدا کنند، و واشنگتن نیز با تکیه بر فناوری و ظرفیت صنعتی سئول، صنعت کشتیسازی خود را احیا کرده و در برابر سلطهی چین در بازار جهانی قد علم کند.
اما این برگ برندهای که لی جائه میونگ با امید بسیار روی میز گذاشته بود، در واقع شکننده و بیدوام بود. قوانینی همچون «قانون جونز» در آمریکا، بهشدت ساخت کشتیهای تجاری یا نظامی این کشور در خارج از خاک ایالات متحده را محدود میکنند و همین موضوع مانعی بزرگ و حقوقی بر سر هرگونه همکاری محسوب میشود.
مهمتر از آن، حتی اگر چنین همکاریای عملی میشد، الگوی آن به احتمال فراوان اینگونه بود: کرهجنوبی هزینه و فناوری را تأمین کند و تولید در خاک آمریکا صورت گیرد؛ به هر شکل، آمریکا باید دست بالا را داشته باشد و سود اصلی را ببرد.
اینها همه در شرایطی است که اوضاع بینالمللی بهشدت بیثبات است: جنگ روسیه و اوکراین هنوز به سرانجام نرسیده و روابط دو کره هم بار دیگر پرتنش شده است.
در چنین فضایی، چگونه میتوان انتظار داشت واشنگتن و سئول آسودهخاطر باشند؟ همین چندی پیش، بیش از ده فروند جنگندهی F-۳۵ آمریکایی وارد شبهجزیره شدند تا همراه با ارتش کرهجنوبی مانور مشترک برگزار کنند؛ اقدامی که بهصراحت چیزی جز نمایش قدرت و ارسال پیام تهدید به پیونگیانگ نیست.
اما دربارهی رفتار تحریکآمیز ترامپ علیه چین و کرهشمالی باید گفت: این حرکات تأثیری بر روابط پکن و پیونگیانگ نخواهد گذاشت. بهتر است ترامپ پیش از همه به مشکلات خودش بپردازد؛ او از همان فوریه که بر سر کار آمد، وعده داد جنگ اوکراین را حلوفصل خواهد کرد، اما امروز که ماهها گذشته، این وعده محقق نشده است ــ شکستی آشکار و آبروریزی بزرگ برای او.
پایان/
نظر شما