بهانه‌ای که گروسی برای توهمات نتانیاهو ساخت

مجموع اظهارات ضدونقیض و تحریک‌آمیز مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رژیم اسرائیل را در حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران مصمم کرد و گرچه پس از این حمله گروسی در اظهاراتی دیرهنگام این تحولات را بسیار نگران‌کننده دانست اما نمی‌توان از نقش او در بسترسازی برای عملیاتی شدن توهمات بنیامین نتانیاهو و انحراف از مسیر دیپلماسی چشم‌پوشی کرد.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مقام ناظر و قاضی فعالیت‌های هسته‌ای ایران، در یکی از حساست‌ترین زمان‌های همکاری، با گزارش‌هایی سیاسی و غیرفنی و اظهارات تحریک‌آمیز مدیرکل، بستر حملات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی را علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم و مسیر دیپلماسی آغاز شده را منحرف کرد.

نقش مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حمله نظامی علیه ایران

شاید بتوان گفت یکی از بهانه‌های آغاز جنگی که از بامداد ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ و در پی تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه زده شد به آذرماه ۱۴۰۳ و نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بازمی‌گردد، جایی که سه کشور اروپایی و آمریکا با فشار بر دیگر کشورها قطعنامه‌ای را علیه جمهوری اسلامی ایران صادر و از گروسی خواستند اواخر بهار آینده (سال جاری) گزارشی جامع‌ از نحوه همکاری جمهوری اسلامی ایران با این نهاد در فعالیت‌های هسته‌ایش تهیه کند. گزارشی که تدوین و در نشست اخیر شورای حکام در دستور کار قرار گرفت و به قطعنامه‌ای تازه علیه ایران منجر شد. به فاصله ۲۴ ساعت از صدور آن قطعنامه رژیم صهیونیستی با هدف اعلامی «نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران» و با ادعای «حمله پیشدستانه» به حریم و تمامیت ارضی ایران تجاوز کرد.

گرچه در گزارش جامع بر نبود سندی قابل استناد درباره حرکت جمهوری اسلامی ایران به سمت سلاح هسته‌ای اشاره شده و قطعنامه مصوب آژانس که در آن ایران به «عدم پایبندی به تعهدات پادمانی» متهم شده بود تنها بهانه‌ رژیم اسرائیل برای حمله به ایران بود اما قراردادن این بهانه در اختیار نتانیاهو از سوی نهاد بین‌المللی که ایران یکی از اعضای آن است، بزرگترین و مهمترین اشتباه آژانس بود و نمی‌توان از نقش و اظهارات ضد و نقیض و تحریک کننده «رافائل گروسی» مدیر کل این نهاد به سادگی عبور کرد.

رافائل گروسی که تا پیش از این به صورت ضمنی یا صریح درباره خطرناک بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران سخن گفته و در صدور قطعنامه علیه ایران نقش قابل توجهی ایفا کرده بود؛ اخیرا در گفت‌و گو با شبکه سی‌ان‌ان بر عدم انحراف برنامه هسته‌ای ایران اشاره کرد و گفت: «ما هیچ مدرکی دال بر تلاش نظام‌مند (ایران) برای حرکت به سمت (ساخت) سلاح هسته‌ای نداشتیم.» گرچه این موضوع در گزارش نهایی آژانس هم مورد اشاره قرار گرفت اما اظهارات وی در طول هفته‌های اخیر به قدری آغشته به سیاسی بازی و نگاه یکجانبه بود که «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران آن را روایت‌های گمراه‌کننده‌ای دانست که تبعات آن به یکی از مهمترین اعضای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یعنی ایران آسیب جدی وارد کرده است.

۱۹ خرداد ماه و پس از انتشار گزارش جامع مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران، گروسی با تکرار ادعاهای گذشته درباره کشف ذرات اورانیوم در اماکنی که به گفته او، پیش‌تر اعلام نشده بود، در اظهاراتی تحریک آمیز مدعی شد:‌ ایران یا به سؤالات آژانس پاسخ نداده، یا پاسخ‌های فنی معتبر ارائه نکرده است. آژانس در موقعیتی نیست که بتواند تعیین کند آیا این مواد هسته‌ای همچنان خارج از چارچوب پادمان‌ها باقی مانده‌اند یا خیر.

وی همچنین مدعی شده بود که غنی‌سازی اورانیوم فی‌نفسه یک فعالیت ممنوع‌شده نیست اما وقتی شما اورانیوم را به میزان بالا و در سطحی بسیار نزدیک به آستانه مورد نیاز برای یک وسیله انفجاری هسته‌ای انباشته می‌کنید، نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت.

مدیرکل آژانس در ادامه اظهارات تحریک‌آمیز خود درباره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان ادعا کرد: انباشت سریع اورانیوم با غنای بالا، همان‌طور که در گزارش دیگر من تحت عنوان «راستی‌آزمایی و نظارت در جمهوری اسلامی ایران در پرتو قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت سازمان ملل متحد» آمده، بسیار نگران‌کننده است و بر پیچیدگی موضوعاتی که توصیف کردم می‌افزاید. با توجه به پیامدهای بالقوه اشاعه، آژانس نمی‌تواند انباشت بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا را نادیده بگیرد.

وی با چشم‌پوشی از همکاری‌های همیشگی و گسترده ایران و با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ادعا کرد: من از ایران می‌خواهم که فوراً و به‌طور کامل و مؤثر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند. مگر و تا زمانی که ایران به آژانس برای حل مسائل باقیمانده در حوزه پادمان‌ها کمک نکند، آژانس در موقعیتی نخواهد بود که اطمینان دهد برنامه هسته‌ای ایران صرفاً صلح‌آمیز است.

وی پیش از این و در ۱۶ خرداد هم اعلام کرده بود که ایران مواد لازم برای تولید سلاح هسته‌ای در اختیار دارد و حتی در اظهارنظری کاملا غیرفنی، غیرحقوقی و در عین بی‌مسئولیتی درباره جزئیات تاسیسات هسته‌ای ایران هم به صورت علنی و با فراموشی اصل امانتداری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفته بود که تاسیسات هسته ای حساس ایران در عمق زمین قرار دارند و دسترسی به آن‌ها بسیار دشوار است، «حساس‌ترین بخش‌ها نیم مایل (۸۰۰ متر) زیر زمین هستند. من بارها آنجا بوده‌ام. برای رسیدن به آنجا باید از تونلی مارپیچ پایین بروید، پایین، پایین و پایین».

تمام این اظهارات تحریک‌آمیز مدیرکل درحالی بود که نه آژانس و نه هیچ نهاد بین‌المللی هیچ مدرک مشخص و مستندی از حرکت تهران به سوی سلاح هسته‌ای در اختیار نداشت، از آن رو که چنین مدرکی اساسا وجود خارجی نداشت و ندارد.

مجموع اظهارات ضدونقیض و مدیرکل آژانس، رژیم اسرائیل را در حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران مصمم کرد و پس از این حمله بار دیگر گروسی در اظهاراتی دیرهنگام تصریح کرد که «این تحول بسیار نگران‌کننده است. من بارها اعلام کرده‌ام که تأسیسات هسته‌ای نباید تحت هیچ شرایط یا در هیچ زمینه‌ای مورد حمله قرار گیرند، زیرا این موضوع می‌تواند به مردم و محیط‌زیست آسیب برساند.»

توهم نتانیاهو مبنای واقعیت جنگ

پس از انتشار گزارش آژانس و افزایش اظهارات سیاسی و تحریک‌آمیز رافائل گروسی، نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل پیش از آغاز جنگ و در یادداشتی تصریح کرد که «ارزیابی جامع و به‌روزرسانی‌شده مدیرکل آژانس درباره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در مقطعی حساس از تعاملات میان ایران و آژانس ارائه شده است. محتوای این گزارش و بستر انتشار آن، پیامدهایی فراتر از چارچوب تعاملات جاری میان جمهوری اسلامی ایران و آژانس در پی خواهد داشت. و اکنون برای بنیامین نتانیاهو که بیش از سه دهه بر طبل توهم خود دمیده، ادعاهای سیاسی مدیرکل آژانس کبریتی شد برای شعله‌ور ساختن توهمات.»

بهانه‌ای که گروسی برای توهمات نتانیاهو ساخت/نفع اسرائیل از ایران‌هراسی

«ایران در حال ساخت بمب اتم است» این ترجیع‌بند تمام اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی از ابتدای انقلاب اسلامی ایران بوده است. «ایران تا سال ۱۹۹۷ بمب می سازد»، «ایران تا سال ۲۰۰۰ بمب می‌سازد»، «ایران به ساخت بمب خیلی نزدیک است»، «ایران تا سال ۲۰۱۱ بمب می‌سازد»، «ایران چند ماه با ساخت بمب فاصله دارد»، «ایران تا بهار یا تابستان ۲۰۱۳ بمب دارد»، «ایران چند ماه تا بمب اتم فاصله دارد»، «ایران چند هفته تا ساخت بمب اتم فاصله دارد». این جملات تنها نمونه‌هایی از صدها ادعای دروغی است که رژیم صهیونیستی آن‌ها را از تریبون‌های مختلف اعلام کرده و به مثابه دروغی که بزرگتر بودن آن سبب باور می‌شود، از سوی کشورهای غربی و آمریکا به یک یقین تبدیل شده است. بر مبنای آن دروغ و این باور نسبتا عمومی در میان رهبران کشورهای غربی است که با وجود اینکه ایران از سوی رژیم اسرائیل مورد تجاوز نظامی قرار گرفته اما اروپا نه تنها از محکومیت صریح این حمله سرباز زده بلکه این تجاوز را حق اسرائیل می‌داند و آمریکا هم در مسیر حمایت از این تجاوز قرار دارد.

ادعاهای تکراری نتانیاهو در حالی به مبنایی برای اظهار نظرهای مقام های غربی تبدیل شده که همچنان جهان آمار دقیقی از تعداد کلاهک‌های اتمی رژیم صهیونیستی در اختیار ندارد اما آمار غیر دقیق و غیررسمی تعداد آن ها را بیش از ۱۰۰ کلاهک هسته ای اعلام می کند و این در حالی است که رژیم اسرائیل در فهرست کشورهایی قرار دارد که تاکنون پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته ای (ان پی تی) را امضا نکرده است. این میزان کلاهک هسته ای در منطقه خاورمیانه که بالقوه آماده آشوب است می‌تواند تهدید کننده جدی صلح و امنیت بین المللی باشد. با این وجود پرسشی مهم و تاریخی پیش روی تصمیم‌گیران و مقامات غرب و اروپاست و آن اینکه چرا نگاه و تمرکز جهان به جای تمرکز بر برنامه هسته ای اسرائیل که در هاله ای خطرناک از ابهام نگاه داشته شده، به سمت ادعای «برخورداری ایران از بمب اتم» متمرکز شده است؟

این ایران‌هراسی بنیان وجودی رژیم صهیونیستی در ۴ دهه گذشته و عامل سرازیر شدن سیل کمک‌های میلیارد دلاری آمریکا و اروپا از مهمات و سلاح تا مواد غذایی بوده است. گزارش تهیه شده از سوی «دانشگاه براوون» نشان می‌دهد از زمان حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حدود ۴ میلیارد و ۸۶۰ میلیون دلار هزینه اضافی برای افزایش عملیات نظامی ایالات متحده در منطقه نیز هزینه شده است. این شامل هزینه‌های یک کمپین تحت رهبری نیروی دریایی آمریکا برای سرکوب حملات انصارالله یمن به کشتی‌های تجاری است. در این گزارش همچنین تصریح شده است که رژیم اسرائیل بزرگترین دریافت کننده کمک‌های نظامی ایالات متحده در تاریخ بوده و از سال ۱۹۵۹ تا سال ۲۰۲۴حدود ۲۵۲ میلیارد دلار با در نظر گرفتن نرخ تورم در این سالها دریافت کرده است.

این تنها بخش رسمی و اعلام شده کمک‌های واشنگتن به کاخ سفید است که باید به آن کمک های پشت پرده آمریکا، اروپا و کشورهای دیگر را هم اضافه کرد. میزانی که قطعا و قاعدتا در زمان درگیری نظامی با کشوری چون ایران افزایش چشم‌گیرتری هم خواهد داشت و بر همین اساس و باارزیابی هزینه- فایده پروژه ایران‌هراسی می‌توان درک کرد که تل‌آویو از آن سود بسیار برده و به بیان دیگر حتی اساس و بنیان خود را از همین کمک‌ها دارد. از این رو تداوم این دورغ پردازی‌ها، بخش عمده‌ای از هزینه های داخلی تلاویو را تامین می‌کند.

بهانه‌ای که گروسی برای توهمات نتانیاهو ساخت/نفع اسرائیل از ایران‌هراسی

نفعی که اسرائیل از ایران هراسی می‌برد

تل‌آویو با بهره‌گیری از این دروغ‌ها در طول چند دهه گذشته تلاش کرده تا به هژمونی تمام عیار در منطقه تبدیل شود با این همه این تلاش‌ها را هفت اکتبر و گروه حماس از یک سو و دیگر گروه‌های مقاومت از سوی دیگر به راحتی زیر سوال برده‌اند. هژمونی منطقه‌ای رژیم اسرائیل را اکنون مبارزان یمنی هم به راحتی خدشه‌دار می‌کنند و این چیزی نیست که نتانیاهو به ساکنان سرزمین‌های اشغالی وعده داده بود. تضعیف این هژمون خیالی، ترسی نهادینه شده در مقامات تل‌آویو ایجاد کرده و حملات آغاز شده از ۲۳ خرداد علیه ایران در مسیر فرافکنی این ترس قابل ارزیابی است. درواقع رژیم اسرائیل هم مانند آمریکا و اروپا به خوبی می‌داند که ایران در پی بمب هسته‌ای نیست اما آنچه آن‌ها را بیش از خود سلاح اتمی می‌هراسد، توانایی رسیدن به آن است؛ توانی که هژمون اسرائیل در منطقه را زیر سوال می‌برد.

رژیم صهیونیستی آن اندازه نگران زیر سوال رفتن این هژمون در سایه از میان رفتن ایران هراسی است که هر فرصتی حتی اندک و ضمنی که برای دیپلماسی و پایان پروژه ایران هراسی او به دست می‌آید، بلافاصله از سوی او هدف حمله قرار می‌گیرد. آخرین مورد این هدف گیری نیز دور ششم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در مسقط بود که برای یکشنبه ۲۵ خرداد ماه برنامه ریزی شده بود؛ یکشنبه ای که با حمله رژیم صیهونیستی به ایران هرگز از راه نرسید.

پایان/

۳۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 32795

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 9 =