به گزارش تحریریه، وانگ جین مدیر مرکز مطالعات راهبردی در دانشگاه نورثوست چین، تأکید کرد که درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل بازتابی از شکافهای عمیق ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی میان دو کشور است.
نخستین ریشه تنش: ایدئولوژیهایی که ایران و اسرائیل را دشمن هم ساختند
جنگ میان اسرائیل و ایران بر بستری از خصومتهای دیرینه میان این دو کشور شکل گرفت؛ خصومتهایی که ناشی از شکافهای عمیق و ریشهدار هستند.
نخست آنکه، گفتمانهای سیاسی در هر دو کشور ایران و اسرائیل، یکدیگر را بهعنوان تهدیدی اصلی به تصویر میکشند. پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، ایران ساختار نظام سیاسی داخلی خود را بر اساس دیدگاه آیتالله خمینی درباره «ولایت فقیه» بازسازی کرد؛ دیدگاهی که در کتاب او با عنوان «حکومت اسلامی» تشریح شده است.
در این گفتمان جدید اسلامی، ایران هویتی دوگانه به خود گرفت: رهبری انقلابی و صادرکننده ایدئولوژی در منطقه خاورمیانه.
تهران دیگر کشورهای اسلامی را به مقاومت در برابر مداخلات غربی و بازسازی نظم سیاسی منطقه بر محوریت خود فراخواند.
از آنجا که اسرائیل روابط نزدیکی با ایالات متحده دارد، با ایدئولوژی صهیونیستی پیوند خورده و اشغال "غیرقانونی" سرزمینهای فلسطینی را ادامه میدهد، بهطور طبیعی به هدفی خصمانه در روایت سیاسی ایران بدل شد.
بههمینصورت، اسرائیل نیز ایران را تهدید اصلی خود تلقی میکند. از منظر هویتی، ناسیونالیسم عربی مدرن و پاناسلامیسم، که گفتمان غالب در بخش عمدهای از خاورمیانه هستند، صهیونیسم را تهدیدی جدی برای وحدت اعراب و مسلمانان در منطقه میدانند.
صهیونیسم، اسرائیل را بهطور تنگاتنگی با غرب پیوند میدهد، در حالیکه ایدئولوژی پاناسلام بر اهمیت استقلال کشورهای خاورمیانه تأکید دارد.
رهبران اولیه صهیونیسم، از جمله تئودور هرتسل و دیوید بنگوریون، اسرائیل را بهعنوان امتداد غرب در خاورمیانه تصور میکردند. بنابراین، پس از سال ۱۹۷۹ که جمهوری اسلامی جدید در ایران تأسیس شد، موضع اسرائیل در قبال ایران بهصورت طبیعی بهسمت خصومت گرایش یافت.
دومین علت اختلاف: ایران و اسرائیل دیدگاههایی کاملاً متضاد نسبت به برنامه هستهای ایران دارند
ایران بر این باور است که از حقوق قانونی برای توسعه صلحآمیز فناوری هستهای برخوردار است. از آغاز تحقیقات هستهای، تهران بر تعهد خود به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تأکید کرده است. ایران ادعا میکند که بهطور فعال با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) همکاری میکند و میگوید تنها کشوری است که بهصورت علنی تأسیسات هستهای خود را افشا کرده است.
در مقابل، ایران اسرائیل را بهعنوان یک قدرت هستهای بالفعل که از نظارت بینالمللی گریزان است، مورد انتقاد قرار میدهد و غرب، بهویژه آژانس انرژی اتمی را به جانبداری و دورویی متهم میکند؛ چرا که به فعالیتهای هستهای اسرائیل بیتوجهی نشان میدهند.
از دیدگاه اسرائیل، ادعاهای ایران مبنی بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش غیرقابل اعتماد است. اسرائیل میگوید ایران پیش از سال ۲۰۰۲ درگیر فعالیتهای هستهای مخفیانه بود و این فعالیتها تنها بهواسطه تلاشهای اسرائیل و ایالات متحده افشا شد. اسرائیل بر این باور است که ایران فقط تحت فشار تحریمهای بینالمللی، بهطور محدود با بازرسیها و شفافسازیها موافقت کرده و حتی در آن زمان نیز دسترسی آژانس تنها به بخشی از تأسیسات ایران محدود بوده است.
از زمانیکه ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ بهصورت یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد، ایران بهتدریج همکاری خود با آژانس را متوقف کرده و این امر، نظارت مؤثر بینالمللی را غیرممکن ساخته است.
اسرائیل از این رو گمان میبرد که هدف واقعی ایران دستیابی به سلاح هستهای است و تنها فشار خارجی قاطع میتواند آن را متوقف کند.
سومین کانون تنش: اسرائیل به روایت هستهای ایران اعتماد ندارد
ایران و اسرائیل در ارزیابی توانمندیهای فعلی هستهای ایران اختلاف نظر دارند. ایران اذعان دارد که سطح غنیسازی اورانیومش از حد تعیینشده در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (۳.۶۷ درصد) فراتر رفته و به ۶۰ درصد رسیده است، اما تأکید میکند که این میزان همچنان پایینتر از آستانه ۹۰ درصدی مورد نیاز برای تولید مواد با درجه تسلیحاتی است. ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش صرفاً برای تولید انرژی و انجام تحقیقات علمی است، کاملاً مطابق با اصول استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای بوده و بهعنوان یک کشور مستقل، حق دارد این مسیر را بدون دخالت خارجی دنبال کند.
در مقابل، اسرائیل معتقد است که سطح غنیسازی ایران عملاً به آستانه ۹۰ درصد نزدیک شده است. در اواخر ماه مه، برخی اندیشکدههای اسرائیلی برآورد کردند که ایران میتواند ظرف یک تا دو هفته سلاح هستهای تولید کند.
از نگاه اسرائیل، جاهطلبیهای هستهای ایران از ابتدا با هدف نظامیسازی بوده، نه تأمین انرژی صلحآمیز. با بنبست در مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا و افزایش سطح غنیسازی و ذخایر اورانیوم ایران، اسرائیل اقدام نظامی را ضروری دانست تا روند پیشرفت هستهای ایران را متوقف کند.
صلح بر لبه تیغ: چرا آتشبس ایران و اسرائیل دوام ندارد؟
پس از ۱۲ روز درگیری، میان ایالات متحده، اسرائیل و ایران توافق آتشبس برقرار شد. با این حال، درگیریهای اخیر تأثیری عمیق بر برداشتهای راهبردی هر سه طرف گذاشته و آینده مسئله هستهای ایران و وضعیت کلی خاورمیانه همچنان بسیار نامشخص باقی مانده است.
ایالات متحده موضعی مبهم و متزلزل دارد. واشنگتن خواستار آن است که ایران توسعه برنامه هستهای خود را متوقف کرده و اورانیوم غنیشدهاش را واگذار کند. با این حال، میان تلاش برای مذاکرات دیپلماتیک و تمایل به حمله نظامی در نوسان است. آمریکا امیدوار است از تهدید نظامی بهعنوان اهرم فشار استفاده کند، اما همزمان تمایل ندارد در درگیری نظامی عمیقی گرفتار شود که تمرکز راهبردی جهانیاش را مختل کند.
این ابهام راهبردی، تلاشها برای هماهنگی بینالمللی را دشوار کرده، چرا که همه طرفها ناچارند همزمان برای گفتوگوهای سیاسی و درگیری احتمالی آماده باشند.
در ایران، صداهای تندرو تقویت شدهاند. پس از پایان درگیری، ایران همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را قطع کرد و با قطعنامهای که در تاریخ ۱۲ ژوئن توسط این آژانس درباره برنامه هستهای ایران تصویب شد، مخالفت نمود. تهران همچنین خواستار آن شد که آژانس، زرادخانه هستهای اعلامنشده اسرائیل را مورد بررسی قرار دهد.
در داخل کشور نیز، صداهای فزایندهای در حمایت از توسعه سلاح هستهای به گوش میرسد. برخی از تندروهای ایرانی معتقدند که اسرائیل تنها به این دلیل جرأت حمله به ایران را پیدا کرده که تهران از بازدارندگی هستهای برخوردار نیست — آنها میگویند اگر ایران سلاح هستهای داشت، نه اسرائیل و نه آمریکا جرأت حمله نمیکردند.
اسرائیل همچنان بهشدت نگران توانمندی هستهای ایران است. با وجود اینکه ادعا کرده در نتیجه حملات اخیر، برنامه هستهای ایران را ۲۰ سال به عقب رانده، برخی در داخل اسرائیل معتقدند که این آسیبها محدود بوده و ایران ممکن است ظرف چند ماه، توان هستهای خود را بازسازی کند.
با وجود حملات مداوم، ایران توانایی خود را در شلیک موشکهای دوربرد به اهداف اسرائیلی نشان داده و در داخل کشور نیز با ناآرامی چشمگیری مواجه نشده است. اگر اسرائیل به این جمعبندی برسد که توان هستهای ایران بار دیگر بهسرعت در حال رشد است، ممکن است مجدداً به گزینه نظامی روی آورد.
انفجاری در جریان حمله موشکی ایران به تلآویو، اسرائیل – جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵
یکی از مشکلات اصلی، نبود یک سازوکار مؤثر برای گفتوگو درباره مسئله هستهای ایران است. یکی از دلایل شکلگیری این درگیری، فقدان کانالهای ارتباطی مؤثر میان ایران و اسرائیل بود. اسرائیل به ارزیابیهای بینالمللی بیاعتماد است و از گفتوگوی مستقیم با ایران خودداری میکند و بهجای آن، برای ابراز نگرانیهایش به اقدام نظامی متوسل میشود. درگیری اخیر باعث شد دور ششم مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده، که قرار بود در تاریخ ۱۵ ژوئن برگزار شود، به تعویق بیفتد و هنوز جدول زمانی مشخصی برای ازسرگیری این گفتوگوها وجود ندارد.
اگرچه در کوتاهمدت احتمال ازسرگیری درگیری میان ایران و اسرائیل پایین است، اما حلنشدهبودن مسئله هستهای و تداوم اختلافات، نشان میدهد که رویارویی مجدد ممکن است تنها مسئلهای مربوط به زمان باشد. خطر تشدید تنش در منطقه به دلیل جاهطلبیهای هستهای ایران، همچنان نیازمند توجه فعال و هماهنگی قدرتهای منطقهای و جامعه بینالمللی است.
پایان/
نظر شما